دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام به همراه شناخت مجموعه- 53 صفحه
معماری زبانی دارد که بر اساس یک دستور شکل گرفته است. مهمترین عناصر معماری، فضا است؛به نحوی که معمار، هدف اصلی خود را در فضا متجلی می کند. لذا لازم است که برای نزدیک شدن به هنرمند و درک معانی مورد نظر وی، بیشتر در فضا و دستور زبان آن تامل نمود. مقاله حاضر با احساس چنین ضرورتی به بررسی زبان فضا در مسجد عتیق و مسجد کرمانی، از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام می پردازد و طی آن با اشاره ای به مفهوم فضا و مقیاس، ضمن مقایسه ویژگیهایی همچون تزئینات، بافت، رنگ، و تناسبات؛ سعی در استخراج زبان فضا از بطن ویژگیهای فضا دارد.
بر اساس مطالعه صورت گرفته، چنین به نظر می رسد که مسجد کرمانی با تزئینات بسیار و سطوح صیقلی و درخشان، و نسبتهای نزدیک به حالت ایستاده، فضایی است که برای عبادت جمعی، طراحی و ساخته شده است. در مقابل، فضای مسجد عتیق با تزئینات کم، بافت زبر و مات، و نسبتهای نزدیک به حالت نشسته، برای عبادت شخصی و خلوت کردن با معبود مناسب است.
مقدمه
معماری اجتماعی ترين هنر بشری و ظرف زندگی انسانها است . برای ارتباط برقرار کردن با معماری بايد زبان آن را شناخت . علاوه بر اصول و مبانی حاکم بر معماری ايرانی ، لازم است که در معانی و مفاهيم معماری دقت بيشتری نماييم . يکی از موارد مهمی که بايد در بررسيهای معماری به آن توجه شود ، مفهوم و دستور زبان فضا است . فضای معماری ايرانی دارای دستور زبانی است که با شناخت بهتر آن می توان به هدف هنرمند از خلق فضا ، نزديکتر شد .
اگرچه تاکنون مطالب مفصل و بعضاً مقالاتی درباره فضای معماری نوشته شده است ، اما کمتر تلاشی برای يافتن دستور زبان فضا صورت گرفته است . اين مقاله به صورت موردی به بررسی دستور زبان فضا در دو مسجد ( مسجد عتيق و مسجد کرمانی ) از مجموعه آرامگاهی شيخ احمد جام ، واقع در شهرستان تربت جام ، می پردازد.
نگرشهای ادراکی به فضای معماری
کیفیت آرام و مطلق هندسه ترکیبی، توجه بسیاری از نویسندگان را به این مطلب جلب کرده است که اصولاً فضای معماری متفاوتتر از دنیای ریاضی است. همچنین نقد مطالعه کمی محض توسط هانز ژانتزن (Jantzen Hans) مورخ هنری در سال 1938 مطرح شده است. وی معتقد است که تجزیه و تحلیل ظاهری که فضا را مورد بررسی و تحقیق قرار میدهد، بایستی با توجه به فضای عرضه شده که به عنوان نمودی از معنی و مقصود در اثر هنری مجسم شده است، تکمیل شود.
کمپوزیسیون
تمام لایه های ساختاری (structur)، سبک، و عناصر مختلف و منفردی که پانتئون را تشکیل میدهند به گونه ای مناسب و زیبا و راضی کننده با یکدیگر ترکیب شدهاند. در پانتئون شاهد این مسئله هستیم که یک کمپورسیون کلاسیک به طور همزمان در سه بعد و در مقیاس های متفاوت با یکدیگر، کار کرده و هماهنگی به وجود آورده است. به طور مثال دیوارها، که با چارچوب استادانهای برپا شدهاند، شامل ستونها، نعل درگاهها، طاقچهها، دربها و سطح دیواری که بین این عناصر قرار گرفته، خودشان به انواع مختلفی تقسیم شدهاند. فضای باز و فضای بسته بین این عناصر و رابطه بین آنها به درستی طراحی شده است. این اتاق یک پازل سه بعدی است که قسمت های مختلف آن، رابطه پیچیده با یکدیگر دارند، و پاسخگوی نیازهای عملکردی، منطق ساختاری (ساختمانی) و زیبا شناسی میباشند. کمپوزیسیون این بنا، مرتبه ای، ظریف، زیبا است. روی هم رفته، آن چه باعث اثرگذاری این بنا میشود، هماهنگی بین عناصر است. عناصر تنها گردهم جمع آوری نشدهاند بلکه به آنها به عنوان اجزای سازنده یک بدن نگاه شده است تا اجزای سازنده یک ماشین.
نور و رنگ
پانتئون نمونه کاملی از استفاده استعاری و واقعی نور در کنار فرم ها است. نور خورشید از پنجره گرد به داخل میتابد و سطح روشنی را روی زمین و دیوار به وجود میآورد. نور این پنجره گرد و طاقچه های دیوارها، نقاشی و طرح زیبا و فریبندهای را به وجود میآورد. در روزهای ابری نیز، نوری که از گنبد بالا به درون میتابد، زیبایی توصیف نشدنی را به وجود میآورد.
میراث پانتئون
با وجود اینکه در قرن 15 دوره Roman تمام شد اما این سبک در دوره بیزانتین ادامه داشت اما در دوره معماری اروپای غربی از بین رفت. در دوره رنسانس ایتالیا این سبک دوباره احیا شد و به کار گرفته شد. در دوره رنسانس سعی معماران این بود که از سبکهای گذشته استفاده کرده با این تفاوت که نوآوری هایی را نیز با آن همراه کنند.
با توجه به بناهایی که در این دوره ساخته شد و با توجه به شرح و توضیحاتی که در مورد آنها نوشته شد، احیای معماری کلاسیک به سرعت به فرانسه، انگلستان، سرتاسر اروپا و در نهایت به جهان جدید وارد شد. این سبک سنتی تا نیمه قرن 18 که ادامه داشت و خود را با فرهنگ ها، مصالح ، آب و هوا، نوعهای متفاوت و ... هماهنگ کرده بود.