نخستین آشنایی گسترده ایرانیان با «معماری اروپایی» در دوره قاجار اتفاق افتاد و تمایل به تقلید و ایجاد بناهایی مشابه در میان اشراف قاجار و سپس مردم میانه حال ایجاد شد. قاجاریان از طریق سفرنامه ها، عکسها و کارت پستال با معماری اروپا آشنا شدند و از این رو ساختمانهای این دوره بدون آگاهی دقیق از قواعد سبکهای اروپایی ایجاد میشدند. در حالی که بسیاری از مورخان تفاوت میان معماری قاجار و معماری اروپا را ناشی از تقلید نادرست از غرب می دانند که فهمی از ریشههای نظری مدرنیته نداشت، دکتر وحید وحدت، استاد تاریخ معماری دانشگاه تگزاس، این تفاوت را به خاطر ریشههای بومی معماری مدرن دوران قاجار میداند. وی با مطالعه توصیفات فضای مصنوع در سفرنامههای ایرانیانی که در دوره قاجار به اروپا سفر کرده اند، به این نتیجه می رسد که نوشتههای آنان بیش از آن که توصیف بیطرفانهای از معماری اروپا باشد، ناشی از فرافکنی آرمانشهری ایرانی بر فضایی فرنگی است.[۱]
با تحلیلی کلی و کارشناسانه از معماری امروز ایران، و مشکلاتی که با آنها مواجهیم به چه نکاتی بر می خوریم؟ معماری ایران در چه جایگاهی در مقایسه با معماری معاصر دنیا قرار دارد؟ تا چه حدی توانسته ایم به مفاهیم و اندشیه های فرهنگی – ایرانی در معماری پرداخته و موفق باشیم؟ فعالیت های حرفه ای معماران چگونه در سطح جامعه و در دید عموم مردم تعریف شده و چگونه باید تعریف شود؟ و هزاران سوالی که افکار بسیاری از معماران و کارگزاران امر را به خود معطوف ساخته و از ارایه ساختاری مشخص و الگویی منظم باز می دارد. اگر کمی به عقی برگردیم و دهههای ۴۰ و ۵۰ را بررسی کنیم، خواهیم دید که چگونه معماران بزرگی در فاصله کمتر از سه چهار دهه توانسته بودند آثاری را خلق کنند که بدون اغراق تا سالیان درازی به عنوان نمادهایی از ورود مدرنیته و مواجهه آن با معماری ایران خواهند درخشید.