خانه
پاورپوینت بررسی استانداردها ضوابط و برنامه فیزیکی طراحی مجتمع مسکونی بخشی از مطلب هدف، نشان دادن اين مطلب است ك در قبال نياز به مسكن، نوع مسكن گروههاي مختلف درآمدي (بر حسب جنبههاي مختلف نياز) و بويژه كم درآمدها چگونه است؟ بنابراين مطالب زير مي توانند در اين زمينه بررسي شوند: 1) بررسي كيفي فضايي ساخته شده با توجه به جنبههاي مؤثر در رشد ، سلامت بهداشت و آسايش جسماني: 2) الف) بررسي كيفي از نظر نياز به ساخت كالبدي مناسب (جنبههاي مربوط به استقامت بنا، تأمين دماي داخلي مناسب، نور كافي ، تهويه لازم و . . . . ) 3) ب) بررسي كيفي از نظر نياز به فضاي كالبدي مكمل سكونت براي تأمين بهداشت، سلامت و رشد جسمي. 4) 2) بررسي كيفي محيط مصنوع، جنبههاي مؤثر در رشد معنوي و روحي و روابط اجتماعي: 5) الف) بررسي كيفي از نظر نياز به «فضاي مناسب» براي رشد فردي و روابط خانوادگي و ايجاد آسايش رواني 6) ب) بررسي كيفي از نظر نياز به «محيط مناسب» براي رشد فرهنگي و اجتماعي 7) نكته: از آنجاييكه موضوع رساله، ارتباط تنگاتنگي با بحث فوق يعني «بررسي كيفي محيط مصنوع» مييابد، ارائه توضيحات بيشتري در اين مورد ضروري بنظر مي رسد: در اين زمينه ، دو جنبه بايد مطالعه شود، ابتدا بايد به بررسي ميزان پاسخگويي به نيازهاي معنوي و روحي روابط اجتماعي در قالب «فضاي مسكوني» پرداخته شود و سپس اين نياز در چهار چوب «محيط مسكوني» كه بنا به تعريف «مسكن» جزء لاينفك مسكن محسوب مي شود، مورد مطالعه قرار گيرند و در هر مورد با شاخصهايي كه وجود دارد، درجه پاسخگويي شرايط سكونت به اين نيازها سنجيده ميشود. با آگاهي به اين امر كه بررسي در اين زمينه به مراتب مشكلتر از ارزيابي ميزان پاسخگويي به نيازهاي فيزيكي و جسماني است. چون اين جنبهها در رابطه با مفاهيم روان شناسي و جامعه شناسي قرار داشته و دانش موجود در اين زمينه، ابزارهاي دقيقي براي سنجش ندارد و ابزارهاي موجود نيز در شرايط متفاوت فرهنگي- اجتماعي كارايي لازم خود را از دست مي دهند. بهر حال با استفاده از شاخصهايي كه مي توانند در اين زمينه مفيد باشند، محيط مصنوع از ديدگاه درجه پاسخگويي آن به نيازهاي معنوي و روحي و امكان رشد اجتماعي بررسي ميشود. الف) بررسي كيفي از نظر نياز به فضاي مناسب براي رشد فري، روابط خانوادگي و ايجاد آسايش رواني: بنا به تعريفي كه از مسكن انجام شده، فضاي مسكوني بايد بتواند شرايط لازم را براي رشد فردي هر يك از افراد خانواده ، اعم از كوچك و بزرگ فراهم آورد، يعني هر يك از افراد خانه بايد قادر باشند بر حسب نيازهاي روحي و رواني و علايق خود، فضاي مناسب و حريم لازم را براي انجام فعاليتها و كسب آسايش رواني و جسماني بيابند. در عين حال فضاي مسكن بايد بتواند محيط لازم را براي رابطه خانوادگي و همبستگي آن و حفظ كيان خانواده ايجاد كند. شاخصهايي كه تا حدودي مي تواند ميزان پاسخگويي به اين نيازها را ارزيابي كنند عبارتند از: سطحي كه به هر نفر تعلق مي گيرد، تراكم نفر در اتاق، تعداد اتاقها و مساحت آنها (در آمارگيريها، فضاي كمتري از 4 متر مربع بعنوان اتاق محسوب نميشود.) بهمين علت گروههاي كم درآمد بواسطه شرايط سكونت نامناسب خود (ضريب ازدحام بسيار بالا، كمبود سطح سرانه بازاء نفر، عدم وجود فضاهاي خصوصي براي ارضاي نيازهاي فردي و عدم امكان برقراري ارتباطات خانوادگي در شرايط مناسب) قادر به ارضاي صحيح نيازهاي روحي و رواني خود و رشد همه جانبه فردي و اجتماعي نيستند. ب) بررسي كيفي از نظر نياز به محيط مصنوع مناسب براي رشد فرهنگي و اجتماعي: در اين مبحث ، دو جنبه بايد مورد توجه قرار گيرد: تعداد فضاها و اماكن مناسب براي رشد فرهنگي و اجتماعي و همچنين ميزان پاسخگويي آنها به نيازهاي مربوطه، از اينرو ابتدا بايد كميت فضاهايي كه مي توانند نيازهاي مربوط به رشد معنوي و اجتماعي را برآورده كنند، بررسي شود. اينگونه فضاها كه اماكني از قبيل مساجد، كتابخانهها، مراكز فرهنگي، آموزشي، اجتماعي، مراكز ورزشي و فضاهاي مشابه را در بر مي گيرند، بخشي از «محيط مسكوني» محسوب شده و در تعريف «مسكن» جزئي از آن را تشكيل ميدهند. اين مراكز ميتوانند محيط مناسبي را براي ارضاي آن گروه از نيازهاي اجتماعي افراد كه مربوط به رشد و كمال معنوي و روحي آنها و «برقراري ارتباطات اجتماعي» است، بوجود آورند. سپس بايد كيفيت اين فضاهاي بررسي شود، يعني نحوه دسترسي به آنها، نوع عملكرد آنها، روش بهرهبرداري از اين فضاها و ميزان پاسخگويي آنها به اهدافي كه براي آن بوجود آمدهاند و موارد مشابه، ارزيابي گردد تا درجه مطلوبيت اين فضاها سنجيده شود. توجه به اين مطلب نيز لازم مي باشد كه بدانيم در رابطه با بررسي كيفي اينگونه فضاها، مانند فضاهاي تأمين كننده بهداشت، سلامت و رشد جسمي، تاكنون تحقيقي به عمل نيامده است و ميزان كارآيي ابزارهاي سنجش نيز در شرايط مختلف فرهنگي- اجتماعي روشن نيست. همچنين در رابطه با كميت اينگونه فضاها نيز آماري در سطح ملي وجود ندارد و تحقيق موردي در اين زمينه نيز بدست نيامد. - عوامل ايجاد تغييرات در مسكن: همواره يك سوال مهم در زمينه رفتار متقابل فرد ساكن و سكونتگاه مطرح بوده است كه : «چرا مردم مسكن خود را تغيير ميدهند؟» در پاسخ به اين پرسش، يعني عوامل ايجاد تغييرات در مسكن ميتوان دلايل زير را برشمرد: 1) نياز به هويت: مردم مي خواهند بشناسند و شناخته شوند. از روي همين نياز است كه شخص لباس، اثاثيه ، اتومبيل و سير متعلقات خود را از بين چند نوع مختلف انتخاب مي كند. اين نياز در انتخاب مسكن نيز نقش دارد. اغلب بهسازيها و نوسازيهايي كه مردم در خانه خود انجام مي دهند، به همين نياز تعبير ميشود. تفسيري كه از تصميم خود مي كنند، فقط جامه منطق پوشاندن بر اين نياز است. نياز به هويتي كه جاي فرد را در اجتماع زنان خويش مشخص كند، يك نياز اساسي است. اين نياز در عصر مت وسيلهاي بوده است براي بيان خصوصيات فردي، و صاحبان خانه ها هميشه اينطور حس كردهاند كه نيازمندند تا محيط خود را شخصي و خصوصي كنند. 2) تغييرات در شيوه زندگي: نياز به هويت، بتنهائي، انگيزه برخي تغييرات در مسكن است، ولي علاوه بر آن تغييرات در شيوه زندگي نيز از عوامل مؤثر در اين زمينه است. تغييرات در شيوه زندگي، عموما محصول تماس با ساير اقوام و ملل، افكار نوين مربوط به انسان و جامعه و امكانات تكنيكي جديد است. تغييرات شيوه زندگي بدين صورت نمود مييابد كه سليقه مردم در مورد اينكه چه كاري عملي است و طرح خوب چيست و . . . عوض ميشود. از آنجا كه انسان موجودي اجتماعي است، نه تنها همشكلي و همساني هويت وي را در معرض تهديد قرار ميدهد، بلكه بها دادن بيش از حد او به قضاوت ديگران نيز اين هويت را به مخاطره مياندازد. تغييرات در ساختار جامعه، در شيوه زندگي تأثير بسزايي مي گذارد. چنانكه شيوه زندگي ده سال پيش ، با شيوه زندگي كنوني تفاوت دارد. بهبود وضع درآمد، نه تنها سطح توقع خدمات رفاهي را بالا ميبرد، بلكه ميل به تغيير دادن خانه نيز افزايش مي يابد. هوش و ابتكار شخصي، وقتي از منابع مالي برخوردار باشد، به نتايج استثنايي دست مييابد. 3) امكانات تكنولوژيكي نوين: تكنولوژي جديد، امكان تغيير در نحوه استفاده از فضاهاي موجود را فراهم آورده است. وقتي حرارت مركزي بكار مي رود، امكان طرح فضاي باز و يكپارچه بوجود ميآيد. علاوه بر اين، يك خانه در طول مدتي كه مورد استفاده قرار ميگيرد، مرتب تغيير مي كند، بخصوص چون عمر برخي از عناصر كمتر از طول عمر سازه است و بمرور زمان و بتدريج فرسوده ميشوند. نظير پنجرهها، درها، نماي خارجي، و . . . بنابراين نياز به تعمير و تعويض پيدا مي كنند. ضمن اينكه پيشرفت سريع تكنولوژي باعث ميشود كه برخي خانوادهها، بعضي از اجزاء منزل را، حتي قبل از فرسودگي و خرابي تعويض نمايند. 4) خانواده متغير: خانه بايد انعطاف پذير باشد. اولين دليل بر اين امر، تغير طبيعي تركيب خانواده است. با وجود اهميت اين عامل، عوامل ديگر در اين زمينه تأثير گذار خواهند بود. (نياز به هويت، تغييرات در شيوه زندگي و . . . ) سير دورههاي مختلف توسعه خانواده بدين ترتيب است: زوج جواني كه ازدواج كردهاند و بچه ندارند، خانواده با بچههاي كوچك كه بتدريج بزرگ مي شوند، به دانشگاه ميروند و سرانجام خود تشكيل خانواده مي دهند و خانه را ترك مي كنند و حالا يك زوج مسن كه داري تعدادي عروس، داماد، و نوه گشتهاند باقي ميماند. اين تغيير، فقط يك تغيير كمي نيست، بلكه يك سري روابط و شيوههاي متفاوت زندگي جمعي و فعاليتهاي مختلف در داخل و خارج از خانه را در پي خواهد داشت. طي اين دورهها، روابط با دوستان، همسايگان، خويشان و ديگران نيز متفاوت خواهد بود. اين تغييرات، فقط بر تعداد اتاقها تأثير نميگذارد، بلكه نوع تجهيزات و تعداد و مكان وسايل خانه را نيز تحت تأثير قرار خواهد داد . در عين حال، عواملي كه در تصميمگيري براي تغيير محيط وجود دارد، در مورد هر فرد و نيز هر خانواده مي تواند متفاوت باشد » - عوامل مؤثر بر بهبود كيفيت زندگي: « در بهبود كيفيت زندگي، بعنوان يك هدف كلي اصلي در برنامههاي توسعه، بر نيازهاي فردي و جمعي زير تكيه ميشود: نيازهاي اساسي زيستي: شامل غذا، پوشاك، سرپناه و حفاظت در مقابل شرايط جوي، بهداشت مناسب، محيط زيست مناسب. نيازهاي اقتصادي: شامل فرصتهاي شغلي مناسب، فرصت بهبود استانداردهاي زندگي، دسترسي به تسهيلات زيربنايي و تسهيلات لازم براي فعاليتهاي روزانه نيازهاي اجتماعي: شامل امنيت متقابل فرد و دولت ، داشتن فرصت و همبستگي اجتماعي ، داشتن فرصت براي پرورش فكر و كسب آموزش، ارضاي نيازمنديهاي روحي، دسترسي به طبيعت ، فرصت مشاركت، كنشهاي متقابل اجتماعي، دسترسي به تسهيلات كافي براي حمايت از خانواده، امكان توسعه و حفظ سنتها و ويژگيهاي فرهنگي. و......