مطالعات طراحی پردیس نمایش های آیینی در ایران با رویکرد تعاملات اجتماعی
چکیده
مقدمه
تعاریف
فصل اول مطالعات پایه
فصل دوم مبانی نظری و بیان رویکرد خاص
فصل سوم اقلیم و موقعیت قرارگیری - معرفی سایت طراحی
فصل چهارم استانداردها و ضوابط - ابعاد محیطی و فیزیکی
فصل پنجم برنامه فیزیکی و ریز فضاها
فصل ششم بررسی نمونه های موردی و تطبیقی -
فصل هفتم ایده و کانسبت - توضیح طرح
فصل هشتم بررسی سازه و تاسیسات
فصل نهم منابع و ماخذ
بخشی از مطلب
باورهای ریشه دار آیینی و مذهبی در کشور ما دارای پیشینه ای چند هزار ساله است و همین قدمت به غنای آن افزوده است.هنر امروز جهان به سمت یافتن زبانی مشترک برای داد و ستدهای فرهنگی میان اقوام مختلف جهان در حرکت است و آیین های ایرانی به دلیل مفاهیم انسانی و جهان شمول خود می توانند در خط مقدم تولیدات فرهنگی بین المللی قرار بگیرند. هنرمندان ایرانی هم می توانند از این اقیانوس عمیق فرهنگی برای تولید آثار متعدد هنری در عرصه های بین المللی بهره ی فراوان ببرند و با استفاده از داشته های فرهنگی به ثبت نام فرهنگ ایرانی همت بگمارند.بدیهی است در گام نخست باید با اتکا به دارایی های عظیم فرهنگی مان به جریان سازی در حوزه های هنری بپردازیم و در صورت توفیق به انجام این مهم حتی گام های جهانی شدن هنر ایران به راحتی برداشته خواهد شد .اکنون نیز اگر به فکر تاثیر گذاری و جریان سازی هنری در کشور و هم چنین در سطح جهانی هستیم ، لازم است که دیدگاه های سنتی خود را با تغییرات زمانی و شرایط جدید تطبیق دهیم تا بتوانیم بار دیگر به سطحی مطلوب از جریان سازی های فرهنگی از طریق هنر های آیینی غنی خود دست یابیم.
هنر مجموعهای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا بهمنظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند. همچنین میتوان گفت هنر توان و مهارت خلق زیبایی است. از مهمترین رشتههای هنری میتوان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیسگری، عکاسی و چاپ)، هنرهای نمایشی (تئاتر و رقص)، موسیقی، ادبیات (شعر، داستان)، سینما و معماری اشاره کرد. هنر، با آفرینندگی و خلاقیت ارتباط مستقیم دارد.
واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه «سو» بهمعنی نیک و «نر» یا «نره» بهمعنای زن و مرد است. در زبان اوستایی «س» به «ه» تبدیل شده و واژه «هونر» ایجاد گشتهاست که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمدهاست که بهمعنای انسان کامل و فرزانه است.
دانشنامه بریتانیکا هنر را بهعنوان «استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی و یا تجاربی که میتوان با دیگران تقسیم شود» تعریف میکند.
در ادبیات ایران در دوره اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد و هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و… به کار رفت، که دارای بار معنایی عام بود:
به دشمن نمایم هنر هرچه هست * ز مردی و پیروزی و زور دست
چون غرض آمد هنر پوشیده شد * صد حجاب از دل به سوی دیده شد
تقسیمبندیهای هنر متنوع است؛ یکی از آنها در حالت کلی آثار هنری را به دو دستهٔ هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تقسیم میکند:
هنرهای کاربردی: منظور از هنرهای مفید هنرهایی است که نخست کارکرد و سودمندی آنها اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بودهاست. مانند: طراحی خودرو، معماری، طراحی صنعتی.
هنرهای زیبا: منظور از هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شدهاند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمدهاند». مانند: نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، رقص.[واژه هنر امروزه در زبان فارسی در معنایی متفاوت از گذشته به کار میرود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسانها در زمینه هنرهای زیبا است. معنای این واژه امروز معادلی برای واژه هنرهای زیبا در زبان انگلیسی است.
به طور سنتی مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم میشوند:
موسیقی
هنرهای دستی: مجسمهسازی، شیشه گری، و …
هنرهای ترسیمی: نقاشی، خطاطی، عکاسی و …
ادبیات: شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر
معماری
رقص و حرکات نمایشی
هنرهای نمایشی: سینما، تئاتر و …
هنرهای نمایشی (به انگلیسی:Performing Arts ) شکلی از هنر است که برخلاف هنرهای پلاستیکی ، هنرمند در آن با استفاده از بدن و فیزیکِ خود در وهلهنخست و سپس بهرهگیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود میپردازد.
اصطلاح «هنرهای نمایشی» برای اولین بار در سال ۱۷۱۱۱ در زبان انگلیسی برای مجموعهای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.
هنرهای نمایشی شامل :
انواع رقص ، موسیقیِ زنده ، اپرا ، تئاتر (زنده و عروسکی) ، سینما ، شعبدهبازی و تردستی ، داستان گویی ، نمایشهای سیرک ( بندبازی ، معرکه گیری ، کار با حیوانات و نمایشهای پهلوانی ) و سایر هنرهای مشابه است.
هنرمندانِ این نمایشها با عنوانهایی چون : هنرپیشه ، کمدین ، رقصنده ، شعبدهبازان ، نوازندگان و خوانندگان نام برده میشوند.
یکی از تعاریفی که مردمشناسان از انسان دارند، این است که انسان موجودی آیین محور میباشد. این تعریف و طرز تلقی از انسان بی مورد نیست، چرا که انسانها و جوامع از طریق آیینها به اساسیترین مسائل وجودی خود همچون به دنیا آمدن، رشد و بلوغ و نیز مرگ پاسخ میدهند. از این رو نمیتوان منکر اهمیت نقش آیینها در زندگی خصوصی و اجتماعی شد. ماهیت مراسم آیینی و نمایش بهگونهای است که هر دو را به یکدیگر پیوند میدهد چرا که هر دو تجربههای جمعی همراه با پشتوانه سه جانبه بازخورد بازیگر به تماشاگر، تماشاگر به تماشاگر و بازیگر به بازیگر هستند. بنابراین نمایش آیینی به بهترین نحو می تواند ایین ها را حفظ کرده و از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد
اساس تمدن اقوام بومى در ايران بر بيابانگردى و چادرنشينى و شکار بود و مراسم و جشنهايى در هنگام بارورى يا براى بدست آوردن شکار مطلوب و يا عزادارى در مرگ از دست رفتگان و يا قهر طبيعت برپا شده است.
بر روى تکه سفال متعلق به نيمه اول هزاره دوم ق.م تصوير دو تن از اجراکنندگان يک رقص دسته جمعى با صورتکهاى بز کوهى ديده مىشود که شاخه هايى با برگ هاى متقارن دارند؛ که احتمالاً بيانگر يک تفکر مذهبى رايج در دوره خود بوده است. نظير اين نقش ها و صورتک ها در بخشهايى از ايران قديم از جمله خوارزم بدست آمده است.
نقالى در مرحله ی بعد از اين اجتماعات ظاهر شد. نقالى يک شکل نمايش و بيان فردى است که برخى آن را قديمىترين و سادهترين شکل نمايش و مقدمه ی پيدايش نمايش هاى چند نفرى مىدانند. نقالى در ابتدا، در اجتماعات قبيلهاي، شرح اعمال قهرمانى و داستانهاى مردان و جنگها و نزاعها و اتفاقات عجيب بوده است که به شنوندگان منتقل مىشده است و بعد از طريق همان شنوندگان براى ديگران نقل مىشده و گاه شکل نمايشى به خود گرفته و حوادثى به آن افزوده مىشد. به اين ترتيب اساطير توسعه يافت و سينه به سينه انتقال پيدا کرد
بخش بزرگی از میراث فرهنگی- ادبی ایران که امروز به صورت مکتوب، به ما رسیده داستان ها و افسانه هایی هستند که از زبان و بیان این نقالان شینده و نوشته شده است این داستان ها مجموعه ادبیات نقالی را پدیده آوردند. در کل تاریخچه نقالی را می توان به دوره پیش از اسلام و دوران اسلامی تقسیم کرد. در دوره پیش از اسلام و در ایران باستان خنیاگران دوره گردی بودندکه با ساز و آواز قصه خوانی می کردند در دوره اشکانی خنیاگرانی را که داستان های حماسی و رزمی برای مردم قل می گردندگوسان می نامیدند. ردوره ساسانی نیز خنیاگرانی بودندکه حماسه ها و داستان های قومی وملی را با آواز و نغمه سازی برای مردم می خواندند.
این خنیاگران قصه گو به سرزمین هایی دیگر هم می رفتند و داستان های حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان و نقل میکردند. در دوران اسلامی راویان و دهقانان روایت کننده داستان های پهلوانی و رزمی کهن ایرانی بودندحتی فردوسی از بعضی از آنان که راوی داستان های رستم و خانداند گرشاسب و داستان های قهرمان دیگر بودند یاد می کند. در این زمان قصه خوانانی نیز بودند که نقل قصه را با نوای ساز همراه می کردند حکایت قصه گویی مروزی در قرن سوم هجری که پس از نقل هر قصه تنبورش را بر می گرفت ونغمه هایی شاد بر سازش مینواخت نمونه ای از همراهی ساز و آواز با قصه خوانی است
نويسندگان دوران اسلامى ايران از جشنهايى سخن گفتهاند که شکل نمايشى داشته است. آنچه مسلم است چند مورد از اين نمايشها تا قرنها پس از اسلام نيز ادامه داشته است. يکى از اين جشنها، جشن بر نشستن کوسه است که پس از اسلام به صورت "بازى مير نوروزي" ادامه يافت و هنوز در برخى مناطق اجرا مىشود.
میرنوروزی از مراسم وابسته جشن نوروز بود که در ایران مقارن با بهار انجام میدادند. در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را بعنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب میکردند و فرمانروایان و حکام محلی، برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهدهاش میسپردند. در مدت امارت موقتی میر نوروزی ظاهراً عنان اختیار را به دست وی سپرده و اوامر او را رعایت کرده و لازم الاجرا میدانستهاند. پس از انقضای ایام نوروز پادشاهی او نیز به پایان میرسیدهاست. از آغاز تا انجام دوره حکومت سپنجی (حکومت عاریتی) حق هر گونه خندیدن یا تبسم از میر نوروزی سلب میشد و وظیفه همگان این بود که در صورت مشاهده کمترین خنده یا تبسم از میر وی را از مقام خلع کنند. بزرگان شهر نیز امکانات گوناگون و شمشیر و خنجر و و انواع وسایل مورد نیاز را در اختیار وی و یارانش میگذاردهاند و مردم شهر هم دستورهای میر را که بسیاری از آنها در جهت فراهم ساختن شادی و نشاط و سرگرمی عموم و خنداندن طبقات مردم صادر میشده، به طیب خاطر اجرا میکردهاند
از ديگر رسوم در روز دهم آبان ماه است که آن بازى سوزاندن جانوران و شادى در اطراف حلقههاى آتش بوده است. اما پس از اسلام اين رسم ترک شده و آنچه از آن باقىمانده است آتش زدن بوتهها و نيز بازىهاى شب چهارشنبه آخر سال است. هنوز کسى حکمت اين جشن را درنيافته است. از رقصهاى نمايشى نيز اطلاعات زيادى در دست نيست؛ اما احتمالاً در رقصهاى پرستش و درخواست بايد شکل نمايشى وجود داشته باشد.
آنچه به نظر مىرسد در ايران آن اعصار، همچون دورانهاى بعد، نمايش بعنوان هنر و وسيلهاى حرفهاى محسوب نمىشده و نمايشهاى عوام جدى گرفته نمىشده است.
اساس نمايشهاى ايرانى در آن دوران بر بداههگويى بوده و متن دستنويسى وجود نداشته که به دست ما برسد.
پس از آن که مذهب اسلام در اين سرزمين سکني گزيد، فرهنگى آميخته از تعاليم خود با سنتها و روشهاى زندگى ايرانيان فراهم آورده و پس از گذشت قرنها، بازىهاى نمايشى و آيينهاى مذهبى و اجتماعى بار ديگر پديدار شد. برخى از آنها متعلق به دوران پيش از اسلام بودند و تغيير مضمون دارند. اما برخى ديگر کم کم شکلى مستقل يافتند مثل نقالي، نمايشهاى عروسکى و ... و مهمترين رخداد نمايشي، در شکلى از نمايش حزنانگيز مذهبى تحت عنوان شبيه و تعزيه مشهور شد.
پس از اسلام
از جمله جشنهاى پيش از اسلام که پس از اسلام تغيير مضمون يافت و ادامه پيدا کرد، يکى ميرنوروزى بود که شکل تغيير يافته ی کوسه است. ميرنوروزى مردى بدهيبت بود که در روزهاى نوروز بر تخت مىنشست و به جاى پادشاه، احکام مسخره صادر مىکرد. اين بازى که موجب تفريح مردم بود، از حس انتقام جويانه نسبت به شاهان خبر مىداد. اين بازى شکل نمايشى داشته است. از اين بازي، بسيارى از بازىهاى ديگر نيز برخاسته است؛ خصوصاً بازىهاى موسوم به نوروزى خوانها، شامل دلقکهايى مثل حاجى فيروز و غول بيابانى که امروزه نيز در ايام عيد با لباس رنگين و چهرههاى سياه شده و يا با صورتک، بازىهاى خندهآور در مىآورند و همراه با آن رقصهاى تند مىکنند و ساز مىنوازند و شعرهاى هجوآلود مىخوانند.
رسم ديگرى که در دوره ی اسلامى شکل مذهبى يافت و مايه ی نمايش داشت ، به راه انداختن دستههاى عزادارى بود، که در ايران سابقهاى طولانى دارد و در اين مقوله قبلاً مرگ سياوش را شاهد بوديم. اين رسم در دوره ی قاجاريه و صفويه ابعاد تازهاى يافت. اين دستهها با تزئينات مفصل، نوحهخوانى و حرکات هماهنگ دستهجمعي، حالت نمايشى به خود مىگيرد، که در واقع داستان مصائب خاندان امام حسين (ع) و واقعه کربلا را بازگويى مىکنند، و گاه نشانههايى از آن واقعه با خود همراه دارند . دسته هاى نخل گردان و نيز قالى شويان در اردهال کاشان را مىتوان از اين مقوله برشمرد.
پس از اسلام
اما نمايشهاى پس از اسلام که شکل مستقل يافتند عبارتند از: نقالي، نمايش های شادی آور ، تعزيه و نمايشهاى جدید
1-نقالی
هنر نقالی و قصه گویی از کهن ترین هنرهای رایج در جوامع انسانی است. نقالی در ایران اما انواع گوناگون داشته و دارد که مهم ترین آن ها از نظر چگونگی بهره بردن از وسایل جنبی و نقشپذیری عبارتند از:
1ـ نقل موسیقایی : نقل قصههای منظوم با همراهی یک سازدر دستان قصه گو
2-نقل با استفاده از تصاویر : روایت قصه با اشاره نقال به تصاویر ترسیم شده در پرده نقالی و یا شمایل در دستش
3-نقل با استفاده از متون مکتوب : ارائه در شبهای زمستانی
4-نقل نمایش : متکی بر تواناییهای نقل در نقشپذیری و ارائه شخصیتهای گوناگون قصه
پس از اسلام
2- نمایش های شادی آور
از نمایش های مهم شادی آور ، نمایش های تخت حوضی یا روحوضی است. این نمایش ها را به این جهت تخت حوض می نامند که تخت های چوب روی حوض های بزرگ وسط حیاط می بستند و آن را مفروش کرده و روی آن بازی می کردند. در این نمایش ها هجو و ریشخند به آداب و ظاهر سازی و رندی های افراد طماع و دروغین وجود داشت . اشخاص بازی معمولاً حاجی _ نوکر سیاه _ زن حاجی _ نوکر سیاه _ زن حاجی _ کلفت و.... بود. اما سیاه در عین زیرکی ساده و با صراحت بود . گاهی از عمق وجود او سخنان دردآلود و تلخی بیرون می ریخت . سیاه آدم با فکری بود. نقشه هایی می کشیدند که برخلاف پیش بینی هایش چندان درست در نمی آمد. ولی در آخر کار طی تصادفی کوچک موفق می شد.
پس از اسلام
یکی دیگر از نمایش های مهم شادی آور ، نمایش های عروسکی است . میگویند تاریخ نمایش عروسکی از همان لحظهای که انسان نشسته در کنار آتش متوجه سایه خود و اشیاء پیرامونش در دیوارهای غار شد آغاز شده است اما به هر حال هر چه که بود این نکته واضح است که نمایشهای عروسکی از کهنترین انواع نمایش در سراسر جهان و به ویژه شرق، که کهنترین شیوههای نمایشی عروسکی در آن یافت شدهاند، به شمار میآید.
انواع نمایشهای عروسکی در دوران صفوی در نقاط مختلف ایران رواج مییابند که از جمله آنها میتوان به «سایهبازی»، «پهلوان کچل (پنج)»، «حاجی مبارک»، «خیمه شببازی»، «شاه سلیم بازی»، «خمبازی»، «جیجیویجی» اشاره نمود.
پس از اسلام
3- تعزیه
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که تغزیه ریشه در مراسم سوگواری ایران پیش از اسلام دارد.همان گونه که در جوامع مذهبی سنتی انسان های کامل و پهلوانان در تصور جمعی مردم جاودانه می شوندهم چون "سیاوش" در ایران باستان و "امام حسین (ع) " در دوران بعد از اسلام.
درام تعزیه که به یک پدیده ی با کیفیت نمایشی تبدیل شده است با رنگ و بو و تفکر غالب مذهبی خود بهانه ای برای یادبود رشادت های امام حسین (ع) و یارانش می باشد.اولین گام در جهت هویت بخشی به این جریان آیینی در دوره ی آل بویه شکل گرفت و در دوره ی صفوی ، زمانی که ایران به عنوان کشوری شیعی معرفی شد،تکامل یافت و در نهایت در دوره ی قاجار و در زمان ناصر الدین شاه عظیم ترین نمایشخانه ی همه ی اعصار ایران یعنی تکیه دولت برپا شد.
و......