پاورپوینت بررسی طرح معماری فرهنگسراي جوان
مكاني است براي جوان برآمده از نيازهاي او و برطرف كننده آنها فضايي است با فرمهاي متنوع و تجارب بصري متفاوت. هدف اين مجموعه آموزش انواع رشتههاي هنري و در عين حال پرورش جنبههايي از شخصيت جوان است كه در مدارس به اندازه كافي به آن پرداخته نشده است. برنامه آموزشي اين مراكز ايجاب ميكند كه جوان موضوع مربوطه را حين انجام فعاليتهاي سرگرم كننده بياموزد. در اين رابطه كارگاههاي آموزشي طوري طراحي شده اند و محيط طوري انتخاب شده است كه او در هر لحظه ميتواند براي خلق اثر هنريش از طبيعت اطراف الهام بگيرد. فرهنگسراي جوان با فضاي سبز احاطه شده و بدين ترتيب تجارب بصري متنوعي دارد. جوان امروز به دليل رهايي از سنتهاي پيشين براحتي ميتواند خود را با تازهها ويا حتي جسارتهاي معماري و شهرسازي معاصر تطبيق دهد او به راحتي ميتواند طرفدار و همينطور الهام دهنده اشكال تازه باشد. بنابراين در درجه اول بايد براي جوان و حتي شايد تا حدودي بوسيله جوان به تدريج تعامل بين فضاي زندگي هر فرد و فرمهاي معماران سازنده اين فضا را تجديد كرد. كودك - نوجوان و جوان آمادگي پذيرش فرمهاي جديدتر را دارد توجه او به فرمهاي پايه و خالص در نقاشي و كارهاي دستي الهام بخش در استفاده از فرمهاي طراحي اين پروژه بوده است.
ضرورت توسعه فرهنگي
يكي از مواردي كه باعث ترقي و تعالييك جامعه خواهد شد سرعت بخشيدن به توسعه فرهنگي است اگر فرهنگ توسعه ايجاد نشود توسعه در تماميزمينهها غيرممكن ويا با مشكل مواجه خواهد شد مردم بايد باور داشته باشند و بي نياز از اجانب باشند و بايد خودشان صادر كننده فرهنگ - اقتصاد - سياست - صنعت و علم باشند. توسعه فرهنگي پيوند مردم است با شرايط توسعه عمومي- نيازهاي ژرف جوامع باعث ميشود تا توسعه فرهنگي نفوذ و رسوخ كند. كار و موارد شغلي از مواردي است كه بر توسعه فرهنگي موثر است كار كردن نبايد به گونه اي باشد كه نوآوري را از بين ببرد ويك جنبه ترجمه وظايف را براي فرد داشته باشد. موضوع را با چند تعريف كوتاه آغاز ميكنيم اول آنكه افراد و آحاد انسانها با جامعه - فرهنگ و گروه ارتباط و پيوند دارند دوم آنكه جامعه به گروهي از افرادي كه روابط آنها به وسيله فرهنگ ساخته شده و سازمانيافته است اطلاق ميشود سوم آنكه فرهنگ اساس ساخت و ساز دريك جامعه است و جامعه بدون فرهنگ معنا ندارد. چهارم آنكه فرهنگيك كل همگن متحد متجانس ويكپارچه است. پنجم آنكه فرهنگ در جوامع مختلف متفاوت است ويك توافق عام و كلي در تمام جوامع وجود ندارد به اين دليل كه نحوه برداشتها و زندگيها متفاوت است و حتي دريك جامعهي محدود كشورييا شهري هم خورده فرهنگهاي گوناگوني وجود ندارد كه بعضا مايه افتراق و جدايي ميگردد و انسان در فرآيند جامعه پذيري - هنجارها - ارزشها - طرز تلقي و اعتقادات جامعه خود را ميآموزد. وضعيت كنوني بشر وضعيتي است كه تاكنون با آن رو به رو نبوده است و حتي تفاوت كيفي با آنچه در گذشته با آن رو به رو بوده دارد. حتي اگر به كشورهاي پيشرفته نگاه كنيم متوجه ميشويم كه وضعيت امروز با 10 سال پيش قابل مقايسه نيست. زيرا جهش در همه ابعاد شدت بسياري داشته است.
الوين تافلر در كتاب موج سوم ميگويد تمدن بشر در فراز و نشيبهاي حركتي خود سه موج و به عبارتي سه دوره را تجربه ميكند. در موج اول و به شهادت تاريخ - تمدن بشري - انقلاب كشاورزي را تجربه كرد كه اين انقلاب پيشرفتهاي چشمگيري را باعث شد چه در زمينه اقتصادي و چه در زمينه اجتماعي و شهرنشيني و اما موج دوم اختصاص به صنعت دارد كه به راحتي جاي كشاورزي را گرفت زيرا خود كشاورزي هم براي سهل تر شدن و پيشرفت نياز به صنعت داشت نياز بشر باعث شد تا توليد انبوه تحققيابد و صنعت روز به روز در تماميموارد زندگي اثر و جايگاه خود را نشان ميدهد و اما موج سوم كه در دهههاي اخير شروع و به وقوع پيوست و به تعبيري پيش دوره جنبشي آن را پشست سر گذاشته و حال با عصر فرا صنعتي - عصر اطلاعات و انقلاب اطلاعاتي رو به رو هستيم.
عصري كه هر روز و ساعت غفلت از آن فاصلههاي عميقي را در پي خواهد داشت.
امروزه ماهوارههايي كه بر فراز آسمانها گردش ميكنند و با شعار آسمان آنها مثلا (اطلاعات به صورت آزاد تبادل ميشود) اگرچه ممكن است مقصود ديگري در پي باشد حدود و مرزهاي قابل توجهي ايجاد كرده است.
در گذر سنت به تجدد تنگناهايي ايجاد ميشود كه به سادگي قابل حس نيست و مشكلات عديده حاصل از آنها سبب نياز جوامع به صاحبان قدرت و فن آوري ميشود. در گذر سنت به تجدد اتفاقات عجيب و غريبي رخ ميدهد به عنوان مثال وقتي اخبار و وقايع امروز جهان را با دههها مقايسه ميكنيم تعجب عميقي در ذهن متبادر ميشود ميبينيم كه چگونه بزه كاري - قتل - خودكشي رواج و از همه مهمتر اصول اخلاقي پيشينيان زير سوال رفته است.
اگر خوب به تاريخ نظر كنيم ميبينيم كه در هر دوره اي كه گذر ازيك مرحله به مرحله ديگر در حال انجام بوده است اين اتفاقات واقع شده است و ملتها دچار از بين رفتن ارزشهاي اخلاقي و تزلزل و فروپاشي پايههاي اجتماعي بوده اند خوب برنامه ريزي كرده اند و خوب نيروهاي قوي خود را به كار گرفته اند.
وقتي كه جوان و مسن ترها دريك موقعيت و حالت فزوني قرار گرفتن اضطراب - بيقراري - سردرگمي- به خود وانهادگي - پوچي و مواردي از اين دسته قرار ميگيرند دوست دارند كه ملجا و پناهگاهي داشته باشند. دنياي امروز با تمام تحولاتي كه داشته اين قسم از ناامنيها را داشته و لذا بايد شاهد ارزشها و اخلاق پايدار و متعادل بود بايد محيطي امن و بدون اضطراب و بي قراري و سردرگميمهيا كرد تا ارزشها و توانمنديها شكوفا گردد جهان امروز و جهان فردا در اختيار كساني است كه توانايي صدور فرهنگ خود را دارند.
از ديگر اهداف ايجاد فرهنگسراي جوان:
- جوان با تجربه در اين فضا بتواند سد كاذب بين خود و اجتماع اطرافش را بردارد (گرميو صميميت فضاها).
- جوان نمونه اي از آينده زندگيش را در مقياس كوچكتر تجربه كند.
- با بيدار شدن حس زيباشناسي از طريق فضاها بهتر ميتواند خودش و استعدادهاي درونش را شكوفا كند.
- جوان در حركت در مسير رسيدن به كل فضا آموخته اي از خود را به عرضه و در عوض آموخيتهاي از فضا بگيرد (تبادل فكر و عمل).
- جوان در فضا احساس كند وجودش در آن فضا كم است و فضا بدون جوان عملكردي نميتواند داشته باشد در حقيقت كار در كارگاه بدون كارگر معني ندارد.
- جوان بتواند در خانه جوان ضعفهاي خويش را پيدا كند روي آنها متمركز شود و آنها را برطرف كند. (فضاهاي فرهنگي).
- جوان بتواند به خودش ارزش دهد خودش را قبول كند پس با جوان ديگري مرتبط بشود و اين ارتباط بينابين ارتباط وسيعتر را به وجود آورد و به اين صورت او ناگهان خودش را در اجتماعي كه از آن وحشت داشت آرام و مطمئن پيدا كند.
- جوان مثبت بودن را بياموزد و نهايتا در استفاده از هر فضا مفيد باشد و فقط اتلاف وقت نكند.
و.....