، مقياس، تناسب :
عباراتي كه در رشته هاي نقشه برداري – جغرافيا - عمران كاربرد دارد اما در معماري معنايي كاملتر، و اهميتي وراي تصور دارد.
مقياس در كل چند مبحث را شامل مي شود:
آشنا ترين مفهوم و معناي كلمه آن تناسب است كه از آن در نقشه كشي و نقشه خواني به تناسب ابعاد ترسيمي با ابعاد طبيعي بصورت يك عدد كسري استفاده ميگردد؛ ولي معناي مهم آن در معماري تناسب ابعاد بنا و سازه با ديگر اجزاي پيرامون، كاربري آن و جزئيات خود آن بنا است. همچنين مقياس در معماري براي برانگيختن احساسات بکار می رود.
كاربردي ترين و مهم ترين اين تناسبات و مقياس ها مقياس بصري و مفهومي است. اين مقياس در واقع پديد آورنده تصور و برداشت بينندگان و مردم از يك موضوع مانند يك بناي معماري است.
بدين صورت اگر اندازه ها و تناسبات بدن انسان در يك بنا رعايت گردد دقيقا درك بيننده را به كاربري آن نظير: ”مسكوني - تجاري - خدماتي و ... ” هدايت مي كند.
اما اگر با تناسبات بدن موجودات ديگر هماهنگي پيدا كند تصور بنايي براي همان موجود را القا خواهد كرد. مثلا بنايي با درب ورودي كمتر از 1.50 متر و ارتفاع كف تا سقف زير 1.80 تداعي كننده محل نگهداري دام است.
به همين صورت اندازه لانه پرندگان و سوراخ هاي لانه حيوانات در زمين به تنهايي با تناسب مفهومي خود تا حد زيادي صاحب خويش را آشكار ميكنند.
همه اصطلاح لانه زنبور را شنيده اند. گاه كه اندازه فضاي مورد استفاده در يك مجتمع از فضاي متناسب و دلخواه آن كمتر به نظر برسد اين اصطلاح بيان مي گردد. تناسبات فضايي در اجزاي يك بنا نيز بسيار تعيين كننده است. بطوريكه اگر اتاقي را در مقياس بزرگتر بسازيم به يك سالن انتظار و بزرگتر از آن به سالن سخنراني شباهت پيدا مي كند. حال اگر همان اتاق را تغيير داده و عرض آن را نصف كنيم از نظر بصري تداعي كننده يك مكان عبوري مانند راهرو خواهد بود؛ به همين صورت اگر بدون افزايش ارتفاع سقف، وسعت آن را زياد و پنجره ها را كشيده تر سازيم مقياس بصري ما را به يك فضاي اداري هدايت مي كند.
در برخورد با عناصر ديگر نيز اين مقياس است كه ما را در تشخيص درست راهنمايي مي كند.
كاربرد مقياس براي بر هم زدن تصورات:
اكثر ما در اجزاي بنا اگر پنجره كوچكي در ابعاد كمتر از 1متر ببينيم تصور وجود فضايي مانند دستشويي يا حمام را داريم وگاها در يك بناي بزرگ اگر اغلب پنجره ها بدين گونه باشند تصور يك بناي دفاعي مانند ارگ ها و قلعه هاي نظامي را ايجاد مي كنند.
به همين صورت اگر ورودي مكاني در ابعاد ارتفاعي نزديك 1.2-1*2 متر باشد تصور يك مكان خصوصي در پشت آن ویا عرض بيشتراز 2.5 متر و همان ارتفاع تصور پاركينگ - وبا ارتفاع بيشتر تصور يك مكان وسيع با كاربري مثلا كارخانه را داشته و اگر ابعاد درب ورودي نزديك به ابعاد خود بنا بوده و بسيار بزرگ باشد تصور مثلا آشيانه هواپيما را دارد.
حال اگر دري بزرگ و نمادين كه در آن درب ورودي كوچكتري تعبيه شده باشد را ببينيم ، تصور يك فضاي عمومي مانند : كليسا - مسجد - زندان و مراكز تجاري را داريم ، به بيان ديگر ابهت و بزرگي و يا اهميت موضوعي آن مكان را به ما گزارش مي دهد كه البته تفاوت بين اين مثالها نيز بسته به شكل و تزئينات و مكان قرار گيري آن به ما شناسانده مي شود كه خارج از اين بحث است.
در اين موضوع مي توان از ابزار مقياس بصري-مفهومي به گونه خاصي استفاده كرد و ذهنيت را منحرف نمود؛ مثلا اگر پنجره سرويسها را در پشت يك پنجره مجازي با ابعاد بزرگتر پنهان كنيم ديگر جلب توجه نخواهد نمود.
درب هاي بزرگ ، مرتفع و سنگين مي تواند براي وارد شوندگان شروطي را تعيين كند؛ مثلا دروازه هاي تخت جمشيد القاي قدرت و مقام صاحب خانه و لزوم توازع بازديد كننده را داشته و مي رساند كه بي دليل وارد نشده و يا شخص بايد مقام بزرگي داشته باشد تا اجازه ورود بيابد.
استفاده از مقياس براي بيان مفهوم:
كليسا ها و مساجد با تناسب خاص ، اشكال و تزئينات به همراه فرم كلي رو به بالا و مرتفع و خانه كعبه با سادگي و مقياس بزرگ، مقياس الهي و جايگاه مهم عرفاني خود را مي رسانند.
در بنا هاي مذهبي اروپا از يك دوره به بعد از مقياسهاي عظيم، براي جلوه دادن عظمت مقام الوهيت و نيز سلطه قدرت مذهبي، استفاده شد و اين كار كم كم شكلي اغراق آميز به خود مي گيرد تا آنجا كه در اين امر با يكديگر به رقابت پرداخته و اهداف مادي آنها هدف اوليه را خدشه دار مي سازد؛ هرچند در ايران و در دوره صفوي تا حدودي به جلال و جبروت اماكن مذهبي پرداخته شد ولي باز از تناسب و مقياس تبعيت نمود و هرگز اين اتفاق در ايران اتفاق نيفتاد.
اصول کلاسیک معماری ایران:
هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به خوبی در نمونه های این هنر نمایان شده است.این اصول چنین هستند: مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درون گرایی.
مردم واری:
مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندامه های انسان و توجه نیازهای او در کار ساختمان سازی است.معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران بیش از هر جای دیگر.چنانکه آرایش معماری نیز هماره به دست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه ی کار معماری را پی ریخته است.
مردم واری در فضاهای ساختمان و اجزاء آن چنین نمایان می شود که برای نمونه اتاق سه دری که بیشتر برای خوابیدن به کار می رود، به اندازه ای است که نیاز یک خانواده را برآورده کند. اجزایی چون درو پنجره، تاقچه، رف و نیز پستویی که برای انبار رختخواب به کار می رفته نیز اندازه هایی متناسب داشتند.
پهنای اتاق خواب به اندازه ی یک بستر بوده و افراز تاقچه و رف به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد.
و......