سياستهاي مسكن در اروپا
در اين مقاله با مراجعه به چند منبع خارجي سعي شده است بصورت خلاصه نگاهي به سياستهاي كشورهاي اروپائي در زمينه مسكن بشود، تا از يافتههاي آنان در حد ممكن استفاده گردد.
يك نگاه كوتاه به اين سياستها چنين معلوم مي دارد كه ازسال 1960 به بعد در كشورهاي اروپائي چهار نوع سياست به شرح زير در زمينه مسكن بكار گرفته شده است.
1- اگر حكومت دست راستي باشد، اعتقادي به مداخله مستقيم در امر ساخت و ساز مسكن ندارد. اما ساخت بناهاي اجتماعي را تشويق ميكند و وام با بهره كم را در اختيار سازندگان و خريداران اين واحدها قرار ميدهد ومالكيت زمين را نيز آزاد ميگذارد.
2- اگر حكومت دست چپي باشد بر مداخله دولت بصورت مستقيم در امرساخت وساز مسكن تأكيد دارد. همچنين بناهاي استيجاري را توسعه مي دهد. بخش خصوصي را نيز تشويق به ساخت اين نوع بناها مينمايد.
3- اگر حكومت از نظرگاه سياسي اعتقاد به ماينهروي دارد، هم در زمينه بناهاي اسيتجاري مشاركت دارد هم بر فعاليتهاي بخش خصوصي نظارت دقيق ميكند وهمچنين خصوصيسازي مسكن از نيز تعقيب ميكند.
4- نوع چهارم سياستها در زمان تاچر مورد استفاده قرار گرفت. دولت محافظهكار انگليس در سال 1980 بمنظور برانگيختن اقتصاد راكد انگليس سرمايهگذاري در زمينه بناهاي مسكوني و صنعتي قديمي كه رها شده بودند را مورد توجه قرار داد. قبل از اين تاريخ بسياري از صنايع و واحدهاي مسكوني واقع در مراكز قديمي شهري، رها شده وساكنان و صاحبان آنها به حومه شهرها نقل مكان كرده بودند وبتدريج اينگونه بناها رو به تخريب گذاشته بود و غيرقابل استفاده شده بودند. بنابراين اگر بخش دولتي و بخش خصوصي هماهنگ مي شدند وسرمايههاي خود را در اين زمينه بكار ميبرند ميتوانستند بجاي ساختمانهاي قديمي، فروشگاهها، واحدهاي مسكوني وتإسيسات شهري را بسازند. در سال 1980 حكومت محافظه كار تاچر چنين سياستي را تشويق كرد و باين ترتيب بناهاي قديمي اينگونه مراكزشهري مورد بازسازي قرار گرفت، در چهار شهر بات، يورك، چستر چه چستر