خانه

 درباره ما
 ارتباط با ما
 راهنمای فروشگاه

 فروش آثار شما
 نمونه قراردادها
رزومه
 نمونه کارها
 
جهت اطمینان از نماد اعتماد فروشگاه به سمت راست صفحه اول سایت (خانه) مراجعه فرماييد       جزوات معماری       پاورپوینت های معماری       چند جمله از بزرگان : درنگ، بهترین درمان خشم است.        مناعت، بین خودستایی و خود هیچ انگاری است./ ارسطو       می‌توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی‌توان منکر آن شد./ ژان ژاک روسو       زندگی مسئله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است./ گابریل گارسیا مارکز       جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)       برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد       علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)       بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)       از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)       کسی که جرات هدر دادن ساعتی از عمر خود را دارد، ارزش زندگی را نفهمیده .داروین        شما تنها زمانی به قدرت نیاز دارید که قصد انجام کار مضری را داشته باشید در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافی ست. چارلی_چاپلین       زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه       از زندگانیم گله دارد جوانیم ، شرمنده جوانی از این زندگانیم      
فروشگاه مقالات
 
فهرست مطالب: پاورپوینت منظر ورودی شهر

   تعدادبرگ: 30 اسلاید   قیمت: 8500 تومان     تعدادمشاهده  2


منظر ورودی شهر
بخش عمده شناخت ما از شهر در فضاهای باز شهری شکل می گیرد. این فضاها تصویر برجسته شهر را می سازند. ورودی شهرها به عنوان اولین نقاطی که اکثر مسافران با آن برمی خورند، بخش عمده تصویر اولیه شهر را شکل می دهد. تصاویر و حال و هوا و قوت مکان آنها در شکل دهی ذهنیت مخاطبان در رابطه با شهری که پیش رو خواهند داشت بسیار موثر است. به هم خوردن تسلسل مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهرها که یکی از حلقه های این اتصال است، عملکرد مناسبی نداشته باشد، نقش خود را به خوبی ایفا نکنند و حامل پیام، معما و یا تصویری از شهر نباشد.
بررسی عوامل موثر بر طراحی ورودی ها
 
-           نحوه تاثیرگذاری نقش ورودی در طراحی
در گذشته ورودی ها محل انجام تبادلات اقتصادی و اسکان موقت کاروانسراها و مکان انجام مراسم اجتماعی بودند آنها نه تنها نقطه شروع شهر و مرز بین درون و بیرون به حساب می آمدند و در شکل گیری ساختار ذهنی مسافران از شهر نقش اساسی داشتند، بلکه دارای عملکردهای ارتباطی، نظارتی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی نظیر گذران اوقات فراغت، مجازات محکومین، تماس ها و مبادلات اقتصادی، بدرقه و استقبال نیز بودند. با این تعاریف زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و یا سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می شد، به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم می شد.
ورودی های امروز تنها به عنوان عنصری جهت مشخص کردن محدوده شهر عمل می کنند. آنچه که امروزه در ورودی شهرها مشاهده می شود تنها تقلیدی ناآگاهانه از کالبد و شکل ظاهری دروازه هاست؛ لذا در ذهن طراح تعریف ارائه شده از ورودی تاثیر خود را در برنامه ریزی فعالیت ها و عملکردهای ورودی خواهد گذاشت. نقش نشانه ای یا نقش ارتباطی ورودی می تواند در برنامه ریزی تاثیر فراوانی بگذارد.
-           تاثیر سرعت، حرکت و زمان بر طراحی
بخش عمده ادراک ما از فضا، نخست بصری است که ادراک بصری خود در وهله اول فضایی نیز است. با حرکت در فضا، محیط اطراف به صورت توالی محرک های بصری تجربه می شود و نسبت به میزان ارتباط بین محرک های مختلف در یک فضا به صورت منسجم درک شده و حس خاصی نسبت به آن مکان پیدا می شود. در این حالت، فضا دارای حس مکانی قوی و پرمعنایی خواهد بود و پیوسته و کامل به نظر می رسد. ولی اگر عناصر موجود در فضا، پیوستگی و ارتباط لازم را با یکدیگر نداشته باشد، فضا مبهم و ناهنجار جلوه می کند و از نظر بصری، فاقد انسجام و حس مکان خواهد بود.امروزه با ورود اتومبیل، سرعت و نوع حرکت در گذشته متفاوت است. لذا ترکیب بافت لبه شهر باید به گونه ای باشد که با سرعت حرکت ناظری که به شهر نزدیک می شود، هماهنگی داشته باشد. اگرچه بافت لبه و ورودی شهر امروز حتماً مقیاس و ترکیبی متفاوت از شهر قدیم خواهد داشت؛ اما مفهوم بنیادین ورودی ما همان است.
تغییر سرعت ورود ناظر و متحرک بودن آن موجب می شود تا ورودی نه به عنوان یک نقطه بلکه به صورت مسیر تعریف شده و مجموعه ای از سکانس های متوالی را برای ناظر به نمایش بگذارد.
-          بررسی تاثیر منظر سایت بر طراحی
مسافر یا گذرنده از شهر، هنگام نزدیک شدن به شهر باید بتواند تصویری کلی از بافت و زندگی شهر را در ذهن خود مجسم بدارد. گستردگی این تصویر و جامعیت آن با نزدیک شدن به شهر و نیز شکل بستری که شهر در آن قرار گرفته، متفاوت است. بی توجهی به زمینه، امری است که موجب بی هویتی هرچه بیشتر شهرهای امروز شده است. ورودی شهرها فارغ از موقعیت قرارگیری شان در فرم ها و اشکالی مشابه همدیگر شناخته می شود و بار معنایی خاصی را به دنبال ندارد.
-          نقش های تعریف شده برای ورودی
ورودی، تاکیدی بر گذار و انتقال.ورودی به مثابه منتقل کننده آگاهی و اطلاعات.ورودی به مثابه توقفگاه.ورودی به مثابه حلقه واسط در گذر از دو فضای متفاوت.ورودی به مثابه مرز جدایی شهر از حومه ( شروع شهر و اتمام حومه).ورودی به مثابه عنصر هدایت کننده.ورودی به مثابه نشانه شهری.ورودی، نقطه آغاز سازمان فضایی شهر( نقطه شروع استخوان بندی).ورودی به مثابه منطقه امن.ورودی نقطه فعال شهر از نظر اجتماعی و محل شکل گیری خاطرات جمعی.ورودی به مثابه تعریف کننده سلسله مراتب ورود.ورودی، انتقال حس معنوی.ورودی، میدان مهم شهری.ورودی محلی برای گذران اوقات فراغت.ورودی، فضای مبدل حرکتی.ورودی مکمل شهر.
از میان حالتهای کلی مطرح شده، نقش ورودی به عنوان نقطه انفصال حومه و شهر و نقطه ورود به سازمان فضایی شهر مهمتر از بقیه تشخیص داده شده است. پذیرفتن این نقش لزوم احساس ورود، احساس عبور از فضای واسط و خاطره انگیزی و نشانه بودن در فضا را تاکید می کند. از آنجا که در این میان ورودی نقش واسط را بازی می کند، لذا به عنوان مبدل حرکتی( پایانه ها و ایستگاه های اتوبوس و تاکسی) و کارکردی( به دلیل ارتباط با شهر لزوم ارتباط با آن و استخوان بندی شهر و قرارگیری کاربری های واسط الزامی است)، نیز عمل می کند. نکته حائز اهمیت در رابطه با نقش ها و برنامه های یاد شده این است که اگرچه هیچ یک به تنهایی نمی تواند پاسخگوی ویژگی های کلی فضای ورودی شهر باشد؛ اما در این میان بعضی سناریوها هماهنگی بیشتری با ویژگی ورودی شهر دارد، بنابراین انتخاب یک یا دو نقش ازآنها وجه کلی فضا را مشخص کرده و به معنای نفی سایر گزینه ها نیست.
ورودی های امروز تنها به عنوان عنصری جهت مشخص کردن محدوده شهر عمل می کنند. آنچه که امروزه در ورودی شهرها مشاهده می شود، تنها تقلیدی ناآگاهانه از کالبد و شکل ظاهری دروازه هاست. در حالی که مسافر یا گذرنده، هنگام نزدیک شدن به شهر باید بتواند تصویری کلی از بافت و زندگی شهر را در ذهن خود مجسم بدارد. گستردگی این تصویر و جامعیت آن با نزدیک شدن به شهر و شکل بستری که شهر در آن قرار گرفته، متفاوت است. بی توجهی به زمینه، امری است که موجب بی هویتی هرچه بیشتر شهرهای امروز شده است.  
-          ورودی شهر امروز صحنه تناقض و تضاد
در گذشته نخستین تصویری که از هر شهر در ذهن مسافرین نقش می بست ورودی آن بود. پس از مدت ها گذر از میان بیابان یا کوهستان با رسیدن به مزارع و باغات اطراف شهر کم کم احساس نزدیک شدن به یک مجتمع زیستی به انسان دست می داد؛ یا عبور از بین آنها، مسافر به دروازه ای می رسید که چون در میان باروی شهر جای داشت، مدخل شهر محسوب می شد. گاه نیز این دروازه بدون اینکه باروی در کار باشد، تنها حریمی را تعریف می کرد. در هر حال دروازه بیشتر جنبه نمادین داشت و احساس ورود به شهر از مدت ها پیش و به محض نمایان شدن سواد شهر و مزارع و باغات اطراف آن در مسافر برانگیخته شده بود. در واقع از جایی که ردپای دخل و تصرف متمرکز انسان در محیط طبیعی نمودار می گشت، مقدمات ورود فراهم می شد و شهر خارج از دروازه اش به استقبال مسافر می آمد. پس از گذر از دروازه نیز باغات درون شهر همچنان مسافر را تا مسافتی همراهی می نمودند تا اینکه نهایتاً وارد شهر شود. به این ترتیب ورود به شهر رویدادی نبود که در یک لحظه و یک نقطه به وقوع پیوندد، بلکه زمان و عرصه ای را به خود اختصاص می داد. تمامی این عرصه در واقع نقش ورودی را بازی می کرد.این عرصه قابلیت این را داشت که ضمن استقبال از مسافر، وی را به هنگام خروج از شهر نیز بدرقه کند زیرا در دو طرف دروازه بسط پیدا کرده بود.
تمامی این آداب ورود در شرایطی برگزار می گردید که نظام حرکتی تنوع سرعت چندانی نداشت. حمل و نقل توسط حیوانات انجام می شد و سرعت آنها چندان با سرعت پیاده فرق نمی کرد. بنابراین ورود به شهر به آهستگی انجام می گرفت. در این سرعت حتی یک دروازه می توانست به مسافر تذکر دهد که در حال عبور است. با این وجود به یک دروازه به عنوان ورودی شهر بسنده نمی شد. بر این مبنا در شرایط فعلی که سرعت حرکت میان شهرها به شدت افزایش یافته است، نیاز به وجود چنین فیلتری که سرعت جاده را به سرعت درون شهری تبدیل نماید و مسافر را آماده مواجهه با شهر کند، به شدت احساس می شود. بدیهی است که هرچه سرعت بالاتر می رود عرصه بیشتری باید در اختیار فرد قرار گیرد تا در سرعت بالا مجال ادراک ورود به شهر را داشته باشد. هرچه قدر این عرصه با روحیه استقبال و بدرقه هماهنگ تر باشد، در این راستا کمک موثرتری خواهد نمود.
از اینجاست که لزوم پرداختن به ورودی شهر به عنوان یک فضای شهری مطرح می شود و اهمیت آن در این است که ورودی، نخستین فضای شهری مطرح می شود و اهمیت آن در این است که ورودی، نخستین فضای شهری است که هرکس به هنگام ورود به شهر با آن مواجه می گردد. این در حالی است که ورودی شهرهای کوچک و بزرگ ما از چنان وضعیت ناهنجاری برخوردارند که هیچ احساسی از رسیدن با شوق ورود در مسافر بر نمی انگیزد و تصویری مطابق با توقع وی از ورودی یک شهر در ذهن ایجاد نمی کند.
امروز در این گونه بندی ورودی شهرهایمان به طور معمول با دو صحنه روبرو هستیم:
1-      صحنه ای خودجوش که توسط ساکنین حوزه به صورت غیرقانونی اجرا شده است و از هیچ الگوی از پیش فکر شده ای تبعیت نمی کند.
2-      صحنه ورودی هایی که بر اساس الگویی نامعلوم با دخالت مدیران شهری شکل گرفته است.
صحنه اول معمولاً مربوط به شهرهای کوچک و آبادیهایی است که بر سر راه های مواصلاتی مهم کشور قرار گرفته اند. ورودی های فرعی شهرهای متوسط و بزرگ ما نیز با چنین صحنه ای دست به گریبان هستند. فارغ از اینکه شهرهای مورد نظر کویری، ساحلی یا کوهستانی باشند. مناظر مشابهی در ورودی به آنها به چشم می خورد. تنها عاملی که به راننده و مسافر اعلام می کند که به شهر نزدیک شده، تابلویی است که شروع شهر را اعلام و خوشامد می گوید مکانی که می بایستی معرف شهر بوده، به عبارتی ویترین نمایش هویت شهر و ارزش های نهفته در آن باشد به نخاله، زباله دان و تبعیدگاه ( صفوف مزاحم) تبدیل شده است. بناها اغلب نیمه کاره وکثیف بوده، شانه های خاکی جاده پر از چاله های ریز و درشت می باشند. صف طویلی از توده های انباشت نخاله که ماحصل ساخت و سازهای شهری است، لکه های بزرگ و سیاه روغن و بالاخره زباله های پراکنده مسافرین، عرصه اطراف به اصطلاح ورودی را پوشانده اند. بناها اکثراً بدون برنامه و خودجوش شکل گرفته اند. نه توالی آنها دارای نظمی است و نه احجام و جداره های آن طراحی و تعریف شده اند. ساکنین و مسافرین از هر محلی که بخواهند از جاده عبور می کنند در کنار جاده می نشینند، کودکان و حیوانات خود را بدون توجه به سرعت بالای خودروها در اطراف جاده ها رها می کنند.
وجود تابلوهای هشداردهنده نیز کمکی نمی کند. ورودی های فرعی شهرهای متوسط و بزرگ نیز به علل مختلف از جمله نبودن در معرض دید مقامات، بی توجهی و بی مهری مدیران شهری، طراحان و برنامه ریزان قرار گرفته اند.
رشد بی رویه و خودجوش این دسته از ورودی ها تا حد زیاد معلول دلایل زیر است:
الف- هجوم ساکنین آبادی های اطراف، برای به اشتغال در بخش خدمات رسانی به مسافرین و رانندگان بین شهری، بیکاری مزمن و خوش نشینی بخش عمده ای از ساکنین جوان آن آبادی ها، آن ها را وادار می نماید که شانس خود را در خدمت رسانی به رهگذران امتحان نمایند.
حضور صدها مکانیکی، تعویض روغنی، پنچرگیری و چندین غذاخوری و محل فروش تنقلات و خرده فروشی در مبادی ورودی شهر گواه این ادعاست. این دکه ها و مغازه ها که مشتریان بالقوه خود را در حال حرکت در مسیرهای خاص می بینند، به این محل های تردد مسافرین هجوم برده و در دو صف موازی به طول کیلومترها به انتظار مشتریان نشسته اند. اینان نه فرهنگ ساماندهی چهره دکان خود را دارند و نه تعلق خاطری بدان که به این امر مبادرت ورزند. و انگار حرفه خود را به رسمیتی نشناخته ، همیشه به عنوان موقت و فصلی بدان امید بسته اند. درآمد آنها نیز اجازه بهسازی نمای مغازه هایشان را نمی دهد. اصولاً این افراد دنبال یک چهاردیواری برای امرار معاش هستند و این کالبدها عمدتاً نقش تعیین قلمرو را بازی می کنند. گویی دست برنامه ریزان توسعه را خوانده اند که به جای توسعه های درونی همیشه به توسعه بیرونی شهر علاقه نشان داده اند، پس اینان با صرف اندک مبلغی، حقوقی را برای آینده خود تثبیت می کنند. بدین لحاظ واحدهای مذبور ذاتاً دارای ساخت مناسبی نبوده و به راحتی نمی توان آن ها را زیباسازی نمود.
ب- مدیریت شهری نیز دارای مشکلات و نارسائیهای خاص خود می باشد. محدودیت های مالی و اداری از یک طرف ، و محذورات اجتماعی یا عاطفی شهرداران و کارشناسان آنان به خاطر بافت نیم عشیره ای شهر(خویشاوندی ها، وجود افراد و گروه های متنفذ و ...) که می تواند جلوگیری از این هجوم را به مسئله ورودی شهر به عنوان معضلی مطرح نباشد، بلکه در صورت شناخت این معضل و ضرورت حل آن، نیروی متخصص لازم برای مطالعه و طرح پیشنهادات مناسب وجود داشته باشد.
ج- شرکت های مهندسین مشاور مرکزنشین نیز تمایلی به عقد قرارداد و درگیر کردن خود در این گونه پروژه ها نشان نمی دهند. عدم درک ضرورت یک مطالع ریشه ای و محدودیت بودجه مدیریت شهری و ساختار اداری مالی این شرکت ها به عنوان نهادهای انتفاعی و عدم تناسبات میزان حق الزحمه های مشاوره ای با هزینه های مشاور موانع عمده ای در همکاری مشاورین با مدیریت چنین شهرهایی است. در صورت وجود مدیریتی مقتدر و دلسوز در این شهرها، به دستاوردهایی رسیده ایم که در بهترین حالت، گونه دوم صحنه مورد بحث ما را ایجاد کرده اند: صحنه ساماندهی شده ورودی های امروزین شهر ما.
معمولاً در محل تلاقی جاده با حریم استحفاظی شهر تابلوی خوشامد ورود نصب شده است. در اکثر اوقات، بلافاصله پس از این تابلو جاده باریک بین شهری پهن تر شده و بدون آنکه پوشش گیاهی مناسبی داشته باشد نام بلوار را یدک می کشد.در اطراف این جاده نیز به جای فضای سبز، واحدهای خدماتی که شرح آنها رفت مستقر شده اند. طبیعی است که مشکلات مطرح شده را به همراه دارند.
به حریم قانونی شهر که می رسیم ناگهان با فلکه ای وسیع و خارج از مقیاس روبرو می شویم که نام میدان را به خود اختصاص داده است. این فلکه که نه از لحاظ معنایی میدان است و نه از لحاظ عملکردی و ظاهری، در خوش بینانه ترین حالت تقاطعی است بین مسیر ورود و خروج سابق شهر و کمربندی الاحداث.
این فلکه ها در حال حاضر محل توقف کامیون و اتوبوس های بین شهری و مسافرکش ها شده اند. سواره و پیاده بدون هیچ نظم و قانونمندی در تداخل با یکدیگر در فلکه حضور دارند و یک برای دیگری خطر محسوب می شود. مسافرین و بعضاً ساکنان شهر برای استفاده خنکی و طراوت فضای سبز میانی، بدون توجه به سرعت بالای سواره به هر طریق خود را به وسط فلکه می رسانند و لذا این فلکه سبز تبدیل به محل پیک نیک و استراحت آنها می شود. طبیعی است که در چنین شرایطی کودکان بدون مراقبت رها شوند و کسی متوجه ورود و خروج ناگهانی آن ها به سطح سواره رو نیست.دست فروش ها بساط خود را برای سرویس دادن همزمان به این افراد و مسافرین گذری در سواره رو مستقر می گردانند. به این ترتیب فلکه مذکور حتی از نظر ترافیکی نیز کارایی چندانی ندارد. هندسه اکثر این فلکه ها نیز باعث می شود که مسافر نتواند به راحتی مسیر بعدی خود را انتخاب کند. زیرا راه های منتهی به آن ها معمولاً آنقدر شبیه به هم بوده و اتصال راه به فلکه چنان تابع هندسه قاطع آن است که به سختی می توان یک راه را از سایر راه ها باز شناخت. جالب اینجاست که سالانه مقادیر متنابهی از بودجه شهرداری ها صرف نگهداری مرمت، آسفالت و فضای سبز چنین پدیده ای با مشکلات فوق الذکر می گردد. علیرغم تمامی معضلات مطرح شده مسئولین و دست اندرکاران مدیریت فضاهای شهری کماکان علاقه شدیدی به احداث اینگونه فضاها از خود نشان می دهند و حتی بر سر آن رقابت می پردازند. در حالی که محصول این رقابت، فضایی است لامکان، مغشوش، بدمنظر و ناکارا.
لزوم تعمق در این مسئله هنگامی بیشتر نمایان می گردد که مسیر تحول فلکه های مذکور و جایگاهشان نسبت به شهر در طول زمان را در نظر آوریم. از آن جایی که اساساً توسعه به سمت بیرون در شهرهای ما مقدم بر توسعه درونی است، خواه ناخواه مرزهای شهر هر روز منبسط می شوند و بدیهی است که در آینده ای نه چندان دور فلکه ای که اکنون ورودی شهر محسوب می گردد در درون آن جای گیرد. دراین صورت فلکه مذکور به واسطه ابعاد غیر انسانی و بار ترافیکی که به خود جذب می نماید به جای یک فضای شهری تبدیل به یک معضل شهری می شود.
با این اوصاف برای تعریف ورودی یک شهر نمی توان به عناصری چون بلوار با فلکه آن هم به صورت تغییر ماهیت یافته، بسنده نمود. ورودی یک شهر مجموعه ای از فضاهاست که مسافر را آماده مواجهه با آن می کند. برای نشان دادن یک شهر، تکرار الگوهای بی ماخذ مسلماً راه حل مناسبی نیست.
 
 


کلمات کلیدی مرتبط:
منظر ورودی شهر ,بخش عمده شناخت ما از شهر در فضاهای باز شهری شکل می گیرد. این فضاها تصویر برجسته شهر را می سازند. ورودی شهرها به عنوان اولین نقاطی که اکثر مسافران با آن برمی خورند، بخش عمده تصویر اولیه شهر را شکل می دهد. تصاویر و حال و هوا و قوت مکان آنها در شکل دهی ذهنیت مخاطبان در رابطه با شهری که ,
مقالات مرتبط در این دسته

 


کليه حقوق اين وب سايت محفوظ و متعلق به نقش برتر پارس مي باشد
هرگونه کپی برداری منجر به پیگیری قضایی خواهد شد
Copyright © 2013-2025 - All rights reserved
طراحی سایت مشهد