پاورپوینت بررسی سير تحول آموزش معماري
بخشی از مطلب
تاريخ معماري به طرز عميقي با تاريخ روش هاي آموزش آن در هم آميخته است و تغييرات معاصر در دانشگاه ها و بسياري از مدارس ديگر معماري، بخشي از يك تحول وسيع تر است. بنابراين مي توان جريان آموزش معمار يا معماري را در غالب سه گسستگي بزرگ (كه در دو يا سه هزار سال گذشته اتفاق افتاده است) بيان كرد.
گسستگي اول
از دوره اهرام تا پايان سده هاي مياني، معمار در محوطه ساختمان مي زيست و كار
مي كرد و تقريبا به عنوان فردي مستقل مطرح بود. هيچ مدرسه معماري وجود نداشت. در سال 1670 اولين و مهمترين اختلاط ميان و معماري و ساختمان سازي اتفاق افتاد.
كلبرت، آكادمي سلطنتي معماري را بعد از مشاركت پرو در ترجمه كتاب ويتروويوس، در زمان لوئي چهاردهم در پاريس تاسيس كرد. اولين مدرسه معماري همچنين در جهت اهداف سياسي و عليه اصناف صنايع دستي به وجود آمد: تقسيم كردن و رقابت از طريق اختلاط ميان نظريه و عمل از آن پس معمار در محوطه ساختماني چيزي فرا نمي گرفت. بنابراين او به مدرسه معماري رفت.
گسستگي دوم
بعد از دويست سال، نظام هنرهاي نظام هنرهاي زيبا به طول كامل جا افتاد. معماران در جايي كه زيبايي شناسي كاغذ دو بعدي، معماري را هدايت مي كرد، تركيب هاي بسيار خوبي را طراحي كردند. منطق به كارگيري مصالح كه پديد آورنده ساختمان بود متوقف شد و منطق راندو و ارائه نماها با آب رنگ، جانشين آن گشت. ويوله لدو، سازه فلزي را در درون طاق هاي سنگي پنهان مي كرد، روندي قابل مقايسه با آنچه كه هنوز امروزه كه گاهي از معماران شنيده مي شود:
براي من تا زماني كه ساختمان شبيه آن چيزي شود كه مي خواهم چگونگي ساخت آن بي اهميت است. همه معماران امريكايي، به مدرسه هنرهاي زيبا در پاريس رفتند: سوليوان، ريچاردسون، مك كيم، مييد و وايت.
در سال 1814 ميلادي توماس جفرسون پيشنهاد آموزش حرفه اي معماري را در دانشكده رياضيات دانشگاه ايالتي ويرجينيا داد. به علت نبود يك معمار رياضيدان، اين مسئله به تعويق افتاد. آموزش معماري به طور رسمي در آمريكا در سال 1865در انستيتو تكنولوژي ماساچوست M.I.T آغاز شد و دانشگاههاي تورنتو و مونترال، اولين مدارس معماري در سال 1876 در كانادا بودند.
در سال 1862، قانون معروف موريل به منظور گسترش وسيع و مداوم آموزش عالي به ويژه رشته معماري تصويب شد تا در برابر تخصيص زمين به دانشگاه مجلس سنا به جوانهاي آمريكا، آموزش عملي يا كاربري بدهند. (تلفيق آموزش و تربيت حرفه اي) اروپا به شدت با اين سنت در تضاد بود و اين سنت از نظر سير تفكر تاريخي به هر صورت در مرتبه دوم اهميت آموزش معماري در آمريكا قرار داشت. جستجو براي دستيابي به يك استاندارد در اروپا به مدرسه مشخص بزآر در پاريس، به عنوان برجسته ترين مكان براي آموزش حرفه اي معماري رسيد. در نتيجه فلسفه وارد آمريكا شد.
سنگ بناي سيستم آموزشي مدرسه بزآر براي طرح مساله طراحي بود كه تقريبا در ابتداي ترم به دانشجوها داده مي شد. مسئله به صورت اسكيس مطرح مي شد و به صورت شارت (گاري)، تمام مي شد.
شاسي هايي حامل نقشه هاي نهايي براي نقد و ارزيابي
اساس داوري هم در نظر گرفتن مفخوم كلي بود كه دانشجويان در طراحي استفاده
مي كردند.
و....