پاورپوینت بررسی مرکز هنر های بصری وکسنر اثر پیتر آیزنمن
بخشی از مطلب
یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن ، مرکز هنرهای بصری وکسنر ( 1989 - 1982 ) در شهر کلمبوس آمریکا است .
تاثیر اندیشه های فیلسوف فرانسوی "ژاک دریدا" بر آثار "پیتر آیزنمن" را به طور مشخص می توان در پروژه "مرکز هنرهای بصری وکسنر" دنبال نمود. آیزنمن در طی سالهای متمادی فعالیت حرفه ای خود، نظریه "ساختارشکنی در متن"، که از جمله مهمترین نظریات فلسفی مفاهیم می باشد را مطرح نمود.
در مسابقه ای که در سال 1982 برای طراحی این ساختمان صورت گرفت ، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز ، سزار پلی ، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند .
انتظار می رفت مرکز فرهنگی وکسنر به عنوان اولین بنای معرف "معماری دیکانستراکشن"، اثری شاخص و منعکس کننده ایده هایی ساختارشکنانه در معماری باشد؛ اما به دلیل پاسخ های نامناسب به نیازهای عملکردی پروژه؛ همچون جانمایی فضای نمایشگاهی هنرهای زیبا در معرض مستقیم نور خورشید، این اثر نتوانست انتظارات مخاطبین را از اولین بنای عمومی دیکانستراکتیویستی برآورده سازد. با این وجود آثار پیتر آیزنمن (Peter Eisenman) در بطن خود قابل تحلیل می باشند، استراتژی نهفته در هندسه، که بنا و شالوده طرح های وی را می سازد هرگز نباید جدا از فرم بنا پنداشته شود. آثار اخیر آیزنمن نیز برخلاف اصول معماری کلاسیک از اصول زیبایی شناسانه و مبانی تاریخی فاصله گرفته و با زبان معماری بی بدیل، از بی نظمی جهان مدرن، ناتوانی انسان و گوناگونی دانش ها سخن می گوید.
تعریف و ساخت پروژه مرکز هنرهای وکسنر در دانشگاه ایالتی اوهایو شهر کلومبوس آمریکا، در جهت فراهم آوردن فضایی مناسب برای مطالعه و پژوهش پیرامون هنر معاصر و از مهم ترین آثار دوران فعالیت حرفه ای آیزنمن به شمار می رود. وی طراحی این پروژه را در سال 1982 طی مسابقه ای بین المللی و با وجود رقیبان سرشناسی همچون "مایکل گریوز" و "سزار پلی" برنده شد.
آیزنمن قطر بزرگ زمین پروژه که به تخم مرغ شباهت دارد را به عنوان آکس اصلی در نظر گرفت، ساختمان های موجود در سایت در دو طرف این آکس جانمایی شده بودند. وی بخشی از پروژه را در شکاف میان دو ساختمان آمفی تئاتر و دانشکده موسیقی تعریف نمود. وی در خصوص طرح این بنا می گوید: "پس از بیرون کشیدن دو محور برآمده از شبکه شطرنجی شهر و دانشگاه از بطن سایت پروژه و توجه به وجود اختلاف زاویه 17 درجه بین این دو، این مکان را محل تلاقی و ملاقات دو گروه هنرمندان و دانشجویان دانشگاه و دیگری بازدیدکنندگان و اهالی شهر قرار دادم". شبکه ذکر شده نمودی سه بعدی در فضا می یابد و با رنگی سفید به مثابه سازه ای دکوراتیو، عنصری است برای برقراری پیوند میان مرکز وکسنر، محوطه دانشگاه و شهر.
سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد . عملکرد بنا ، نمایش آثار هنرمندان و دانشجویان دانشگاه در آن است . هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند . ولی در کمال تعجب ، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونه ای بود که فضای باریک بین دوساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد . از آن زمان سبکی در معماری به نام دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری به نام سبک دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری مطرح و مورد توجه قرار گرفت .
آیزنمن در تبیین طرح خود عنوان کرد که این نقطه محل ملاقات دو قشر نسبتا متفاوت است . یکی دانشجویان و هنرمندان دانشگاه که کارهای خود را در این ساختمان ارائه می کنند و دیگری شهروندان و عامه مردم شهر که به دیدن این آثار می آیند .
يكي محورهاي شبكة شطرنجي دانشگاه و ديگري محورهاي شبكة شطرنجي شهر كلمبوس، اين دو شبكه نسبت به يكديگر 17 درجه اختلاف زاويه دارند. لذا هر دو شبكه به عنوان نشانهاي از هر يك از اين دو قشر در محل سايت با يكديگر تلاقي كردهاند. اين دوگانگي در كالبد معماري ساختمان به گونهاي نمايش داده شده كه هيچ يك بر ديگري ارجحيت ندارند و اين دو محور همانند دو تيغة قيچي بين دو ساختمان را شكافته و خود در آن جايگزين شدهاند.
پس از باز نمودن و شكافتن فضاي بين اين دو ساختمان در سايت، آيزنمن متوجه پيهاي يك بنا قديمي شد كه مربوط به دانشكده نظامي بود. اين بنا در دهة پنجاه ميلادي تخريب شده بود، ولي هنوز بخشي از پيهاي آن در زير خاك در محل سايت مدفون بود. اگرچه اين ساختمان ديگر وجود نداشت، ولي آيزنمن با وارسي دقيق سايت متوجه آن شده بود. وي اين ساختمان را كه ديگر در حاشيه قرار گرفته و به تاريخ سپرده شده بود، به عنوان بخشي از متن موجود، كه همان سايت پروژه باشد، قرائت كرد و اين قرائت را به صورت كالبدي نمايش داد. لذا در طرح آيزنمن، بخشهايي از ساختمان دانشكدة نظامي، كه شبيه يك قلعة نظامي بود، در قسمت سر در ورودي ساختمان مركز هنرهاي بصري وكسنر بازنمايي و بازسازي شد.
در طرح اين مركز هنري، آيزنمن برخلاف سايرين توجه خود را معطوف آن چيزي نمود كه در نگاه اول و قرائت نخست به نظر نميآمد. وي با كنكاشي موشكافانه، مواردي همچون تناقضات، دوگانگيها و مسائل و تفسيرهاي حاشيهاي را عيان و عريان نمود. به چه دليل؟ به دليل آن كه معماري بايد نمود كالبدي ذهنيت و بينش زمان خود- در اين مورد ديكانستراكشن باشد. و.....