پروپوزال طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد معماری زمینه گرا
فهرست مطالب
مقدمه
بيان مسئله
بيان اهداف
ضرورت مسئله
پيشينه تاريخي
اهداف کلی
هدف از زمینه گرایی مسکن
هدف از معماری مجموعه مسکونی
ضرورت های این پژوهش
روش تحقیق
نوآوری موضوع
منابع و ماخذ
بخشی از مطلب
معماری زمینه گرا از جمله مباحثی است که زیاد مورد بحث و توجه قرار نگرفته اما پرداختن به آن بسیار مهم و از نیاز های هر دانشجوی معماری میتواند باشد.این مطلب نیز در راستای همین هدف میباشد. دنبال تغيير در شرايط و عوامل موثربرگسترش شهرها و افزايش ابعاد اندازه شان با دستيازي به محيط طبيعي و حومه ها توجه دوباره به حوزه هاي دروني شهر و آنچه از پيش وجود داشته به عنوان يك اصل تعيين كننده و اجتناب ناپذير درجهت پايداري شهري بوده است آنچه دراين راستا دردرجه اول اهميت قرار دارد زمينه است زمينه به مثابه رويدادي است كه عناصر شهري دردرون آن شناخته ساخته و پرداخته مي شوند و زمينه گرايي ديدگاهي استكه علاوه برجنبه هاي صرفا كالبدي به تدريج ابعاد انساني و جنبه هاي فرهنگي اجتماعي و تاريخي نيز درآن مورد توجه قرار ميگيرد روابط فرهنگي و اجتماعي و سيستم اقتصادي يك شهر تا حدود زيادي مي تواند درتعريف زمينه موثر باشد مقاله حاضر در پي تبيين نقش و جايگاه زمينه گرايي در راس نظام برنامه ريزي طراحي و مديريت شهري پايدار است و سعي دارد ضمن توضيح اجمالي چگونگي تغيير در پارادايم هاي شهرسازي و ظهور نگرش جديد به توسعه شهري كه شامل توجه به حوزه هاي درون شهري و محلات مي باشد تاثير اين رويكرد را برتوسعه پايدارشرح دهدو اهميت توجه به اين مبحث را درتوسعه پايدار كه بخش عمده اي از ديدگاه هاي شهرسازي سالهاي اخير است مشخص سازد.
مجتمعهای مسکونی به عنوان پیچیدهترین و اساسیترین عملکرد در عرصه معماری قرن بیستم به حساب آمده و میتوانند تأثیرات بسیاری بر رفتار ساکنین و روابط آنها در پی داشته باشند. از آنجایی که وقت اعظم خانواده و زندگی آنها در مکانی است که در آن سکونت دارند، که مشکلات جامعه امروزی و فقدان رعایت اصول معماری بر اساس مشارکت و رضایت ساکنان مورد توجه طراحان قرار نگرفته و مشکلاتی را در این زمینه به وجود آورده است. فراهم آوردن شرایطی که منجر به ارتقاء تعاملات اجتماعی شود باعث افزایش رضایت مندی و حس آرامش از لحاظ فیزیکی روانی و اجتماعی میشود و باعث تسلی خاطر افراد و آرامش آنها در حین زندگی و فعالیتهای روزمره است.
در حال حاضر تفاوت بین زندگی واقعی افراد و آرزوهای آنها در شرایط ایده آل در امر مسکن وجود دارد، و مسکنهای کنونی در سیستم ساخت و ساز بین طراح کارفرما و پیمانکار قرار داد بسته میشود و این در حالی است که نیازهای افرادی که در این مسکنها قرار است زندگی کنند در نظر گرفته نمیشود و تلاشی برای برقراری رضایت برای ساکنانی که قرار است سالیان سال در این مجتمعهای مسکونی زندگی کنند در نظر گرفته نمیشود. در معماری اساسیترین عامل مردم هستند از این رو معنای هر اثر معماری بدین وابسته است که این اثر تا چه اندازه آسایش، آرامش و رضایت مردم را فراهم میکند و در پاسخ به نیازهای ایشان کارا است.(چرمایف و همکاران1371)
امروزه، مشکلات مسکن، تا به سر حد سرپناهي براي انسان تنزل نموده است. سرپناهي كه انتخاب نمي شود، بلكه از خوش اقبالي نصيب خانواده مي گردد و در اين تصاحب و تملك، معيارهاي اساسي كه از سويي مربوط به طراحی و از سويي به عملکرد های اقلیمی بودن آن مربوط مي شوند، در اولويت هاي واپسين قرار مي گيرند. رویکرد دوران معاصر نسبت به تعریف مسکن و اقلیم در محیط های ساخته شده بدون توجه به جنبه های اقلیمی و سازگاری با محیط بود و سیستم های سرمایش و گرمایش آن مشکلات بسیاری را به وجود آورد. ناقض بودن اصولی ساختمان ها و عدم توجه به ارتباط ساختمان و محیط اطراف هزینه های زیادی را در دراز مدت بر ساکنین تحمیل می کند. (پوردیهیمی، 1392)
طراحی معمارانه کوششی برای ابداع راه حل ها قبل از اجرای آن هاست. اغلب طراحی، فرایندی تحلیلی است؛ در حالی که به تجزیه و تحلیل، ارزیابی و گزینش نیز نیاز دارد(لنگ، 1386) ماریو بوتا ارتباط بین ساختمان با پیرامون خود را این گونه شرح می دهد هراثر معماری دارای محیط ویژه مربوط به خود است، به بیانی ساده تر پیرامون این محیط ویژه را می توان بستر ساختمان نامید. ارتباط بین معماری و بستر آن ارتباطی نقش گرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. می توان گفت که این بستر و معماری آن در تماس دو جانبه و همیشگی هستند و همواره با هم در ارتباطند (گروتر، 1383) این رابطه متقابل را در معماری اسلاف می توان به وضوح دید، در حالی که معماری معاصر اغلب در چالش با بستر خود است.
در مسير طراحي معماري، اولين مرحله يعني مرحلة جمع آوري اطلاعات و كسب شناخت كامل و دقيق از تمامي عوامل اثرگذار در طراحي از اهميت بسياري برخوردار است. هر چقدر كه طراح نسبت به موضوع طرح خود احاطه داشته باشد و بر تمامي ابعاد و وجوه دخيل در آن به خوبي واقف باشد، طرح وي از نكته سنجي بيشتري بهره مند شده و به مسائل متعددتري پاسخگويي خواهد داشت.( صادقي پی، 1389)
هر ساختماني در زميني مشخص و داراي ويژگي هايي خاص، بنا مي گردد. شرايط خاص حاكم بر زمين و يا به عبارتي ديگر مشخصات بستر طرح اثر زيادي در تصميم گيري و انتخاب هاي طراح و در نتيجه بر چگونگي طرح ارائه شده توسط وي دارد. پيروي از اين رويه مي تواند سبب گردد كه پيوند خوبي بين ساختمان و بستر آن به وجود بيايد و اين دو بتوانند با سازگاري در كنار هم برقرار بمانند. اطلاعات بستر طرح دو گونه مشخصات متفاوت را شامل مي گردد. دستة اول امكانات مثبت و مفيد زمين را در برمي گيرد كه شايسته است به خوبي از آنها بهره برداري شده و با دقت در طرح مورد استفاده قرار گيرند.