مطالعات طراحی مجموعه فرهنگی با رویکرد معماري زمینه گرا
فهرست کلی مطالب
چکیده
مقدمه
تعاریف
فصل اول مطالعات پایه
بیان مسئله
اهداف
ضرورت
روش تحقیق
فصل دوم مبانی نظری
فصل سوم استانداردها و ضوابط
فصل چهارم برنامه فیزیکی و ریز فضاها
فصل پنجم اقلیم و موقعیت قرارگیری
فصل ششم طراحی سایت
فصل هفتم تاثیر گذاری رویکرد به موضوع
فصل هشتم نمونه های موردی و تطبیقی
تحلیل نمونه های داخلی
تحلیل نمونه های موردی خارجی
فصل نهم ایده و کانسبت
حجم بنا
طراحی
فصل دهم سازه و تاسیسات
فصل یازدهم منابع و ماخذ
بخشی از مطلب
زمینه 1 در لغت به معناي مجموعه شرایط یا واقعیتهایی است که یک موقعیت یا شرایط را در برمی گیرد؛ و همچنین در فرهنگ لغت آکسفورد به معناي شرایطی است که چیزي در آن اتفاق میافتد و به شما کمک می کند تا آن را درك کنید . در فارسی به معناي مفاد بافت متن و زمینه میباشد و تئوري زمینه به این میپردازد که چگونه طراحی محیطی و طرح توسعه جدید باید با زمینهاش مرتبط باشد (شیرازي، 1388 ). زمینه گرایی دیدگاهی است که به ویژگیهاي خاص یک مکان و به کارگیري آنها در طراحی معاصر اشاره دارد. معماري زمینه گرا تلاشی است براي نشان دادن توان محیط مطلوب بصري در مقیاسی کلان تر از معماري، پیام معماري زمینهگرا ضرورت توجه به محیط کالبدي پیرامون اثر معماري است (برولین، 1383 ). بنابراین طراح و معمار باید پیام زمینه و بستر طرح و متنی را درك کند و پس از آن با توجه به شرایط موجود طراحی کند . طراحی بایستی مبتنی بر نگرش واقع بینانه بر اطلاعت محیط باشد و ساختمان باید با ساختگاه خود تعاملی درست و متوازن برقرار کند. به گونهایی که تادائو آندو میگوید، معماري و زمینه در تعاملی دو جانبه پایه گذار معماري هستند (احمدي ، 1388 ). یکی از شاخص هاي معماري زمینه گرا، زمینه فرهنگی-اجتماعی است. اگر زمینه را، مشتمل بر داشته هاي فرهنگی یک منطقه بدانیم می توانیم به اشتراکاتی در تعریف بوم و زمینه دست پیدا کنیم. روابط فرهنگی و اجتماعی یک شهر تا حدود زیادي می تواند در تعریف زمینه موثر باشد .
به عنوان مثال در فرهنگ هایی که ارتفاع سقف را براي حس حضور و آرامش بلند می گیرند ، تفاوت بسیار زیادي با فرهنگ هایی که براي همان حس و احترام و آرامش ارتفاع کوتاه فضا مناسب تر و قابل قبول تر است، وجود دارد. تفاوت کالبدي این دو گونه بنا خود تعریف کنندة بخشی از زمینه می باشد. گذشته از این عناصر بایستی به زمینه به عنوان نوعی از تاریخ نیز نگاه کرد .
زمینه را نه به عنوان عاملی ایستا در زمان ، بلکه بایستی به عنوان عاملی پویا و متغیر و سیال در نظر گرفت. به نوعی زمینۀ معماري زمینه گرا خود متغیر و متحرك است و بدین جهت نمی توان بناي معماري را که متن نام دارد را در زمینه اي متغیر و سیال و در حال تحرك ، به صورت ایستا طراحی نمود، زمینه اي که خود گذشته از چهرة طبیعی و بکر زمین که در اکثر مناطق انسان نشین (مثلاً شهرها ) که بطور مدام در حال بازسازي و تغییر است. هر بنایی که ساخته می شود خود به عنوان بخشی از زمینه مطرح می گردد و به عنوان بخشی از زمینه براي بناي بعد از خود زمینه سازي می کند.
ارتباط یک بنا به همان شکل که ب ا کف و زمین داراي تعریف و مشخصات تعریف کنندة خاص خود می باشد در پیوند وارتباط با آسمان نیز ویژگی هاي خاص خود را دارا می باشد . ترکیب وتلفیق بنا با آسمان یا به عبارتی بهتر عجین شدن بنا با آسمان به همان میزان مهم و جذاب می باشد که ترکیب بنا با زمین . نوع و شکل ارتباط بنا با زمین و آسمان بیانگر میزان توجه و اهمیت بنا به حداقل بخش هایی از بوم می باشد. اینکه یک بنا بتواند با بناهاي اطراف خود و سایت موجود در آن ارتباطی واقعی و نه صوري و کاذب ( مثلاً فقط رنگ ظاهري مصالح ) برقرار نماید.
از ویژگیهاي معماري زمینه گراي فرهنگی-انسانی می توان به مقیاس انسانی و یا حداقل خرد کردن بناهاي عظیم به قطعات ریزتر براي حفظ مقیاس انسانی، استفاده از مصالح بومی سایت، عدم استفاده از مصالح نوین همچون شیشه در قطعات بزرگ و فولاد، استفاده از روشهاي صنایع دستی و بومی براي اجراي جزئیات در بنا اشاره نمود.
و......