خانه

 درباره ما
 ارتباط با ما
 راهنمای فروشگاه

 فروش آثار شما
 نمونه قراردادها
رزومه
 نمونه کارها
 
جهت اطمینان از نماد اعتماد فروشگاه به سمت راست صفحه اول سایت (خانه) مراجعه فرماييد       جزوات معماری       پاورپوینت های معماری       چند جمله از بزرگان : درنگ، بهترین درمان خشم است.        مناعت، بین خودستایی و خود هیچ انگاری است./ ارسطو       می‌توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی‌توان منکر آن شد./ ژان ژاک روسو       زندگی مسئله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است./ گابریل گارسیا مارکز       جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)       برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد       علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)       بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)       از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)       کسی که جرات هدر دادن ساعتی از عمر خود را دارد، ارزش زندگی را نفهمیده .داروین        شما تنها زمانی به قدرت نیاز دارید که قصد انجام کار مضری را داشته باشید در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافی ست. چارلی_چاپلین       زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه       از زندگانیم گله دارد جوانیم ، شرمنده جوانی از این زندگانیم      
مجموعه ها و خانه های فرهنگی هنری و تخصصی
 
فهرست مطالب: رساله معماری طراحی خانه موسیقی

   تعدادبرگ: 185 برگ ورد فونت 14   قیمت: 20000 تومان   حجم فایل: 15660 kb  تعدادمشاهده  1


رساله معماری طراحی خانه موسیقی
 
بخشی از مطلب
بشر از دیرباز تمایلات و احساسات خود را به زبان هنر بیان نموده است. گاهی به صورت شعر و نظم، گاه صدای آن ها را از زبان سازی به گوش مخاطبان رسانده است، گاهی احساسی بر روی بوم نقاشی لغزیده است، گاهی روی دیواره غارها، گاهی در حرکات هارمونیک رقص یا بازی زیبای هنرپیشه تئاتر متظاهر می گردد.
هنر بیان تجسمی صورت هیچ آرمان خاصی نیست. هنر بیان هر آرمانی است که هنرمند توانسته باشد آن رادر صورت تجسمی تحقق بخشد.
هنر هر آن چیزی است که وسیله پالایش و والایی یا اعتلای روح آدمی می شود.
هنر زبان مشترک قابل فهم همه ملت هاست که بدون در نظر گرفتن مرزها، ملل و تمدنهای دنیا را در اعصار مختلف و در همه نقاط زمین به هم پیوند می دهد. هنر مرز زمان را درمی نوردد و از عرصه گیتی فراتر می رود.
ماهیت اصلی هنر را نه در ساختن اشیایی که جوابگوی نیازمندی های عملی زندگی اند می توان یافت و نه در بیان مفاهیم دینی و فلسفی، بلکه باید آن را در توانائی هنرمند به آفرینش جهانی جامع و قائم به ذات سراغ کر که نه در جهان نیازها و امیال عملی است و نه در دنیای رویا و خیال بلکه دنیای جامع این اضداد است. هنر می تواند انسان را از حالت چند پارگی تا حالت موجودی جامع و کامل ارتقاء دهد. هنر به بشر توان درک واقعیت را می بخشد و نه تنها در تحمل واقعیت او را یاری می کند، بلکه برای انسانی تر و شایسته کردن آن به انسان عزمی راسخ ارزانی می دارد. هنر خود واقعیت اجتماعی است.
برخی از نویسندگان و متفکران ضرورت هر گونه تعریف درباره هنر را انکار می کنند و آن را امری بی حاصل می دانند و معتقدند که کوشش برای یافتتن تعریفی جامع و مانع از هنر، نه تنها راه به جایی نمی برد، بلکه فراتر از آن، چه بسا مخل فهم درست آن می شود. اما چنانچه بخواهیم تعریفی از هنر بدست دهیم بهتر است سه نظریه عمده فلسفه هنر یعنی بازنمائی، فرمالیسم و فرانمائی را بیان کنیم.
«بازنمائی» یعنی تقلید یا نسخه برداری از طبیعت که به دست آدمی انجام می شود. فیلسوفان متأخر گفته اند هر اثر هنری موضوعی از طبیعت جاندار و بی جان را منعکس می کند یا باز می نماید.
«فرمالیسم» به عنوان نظریه دیگر هنری گوهر هنر را در فرم می داند. به عبارتی فرم معنادار.
نظریه «فرانمایی» هنر را بیان احساس و عاطفه با استفاده از واسطه های مختلف هنری تعریف می کند.
تولستوی نویسنده شهیر روسی اینچنین می گوید: برای اینکه هنر را دقیقاً تعریف کنیم پیش از همه لازم است که بدان، همچون یک وسیله کسب لذت ننگریم، بلکه هنر را یکی از شرایط حیات بشری بشناسیم. هر یک از محصولات هنر، این نتیجه را دارد که گیرنده تأثیر آن محصول هنری  با به وجود آورنده هنر و با تمام کسانی که در عصر او، پیش از او، و یا بعد از او که همان تأثیری هنری را گرفته اند یا خواهند گرفت، رابطه خاصی پیدا می کند.
بنابراین هنر آنگاه آغاز می گردد که انسانی، با قصد انتقال احساسی که خود آن را تجربه کرده است، آن احساس را در خویشتن برانگیزد و به یاری علائم معروف شناخته شده ظاهری، رنگ، خط، صدا یا اشکالی که به واسطه کلام بیان می شوند به دیگران منتقل کند. چنان که دیگران نیز از آن احساس متأثر شوند و آن را تجربه کنند. این همان تعریفی است که تولستوی در کتاب هنر چیست خود آورده است. تولستوی در ادامه می گوید: هنر چنانچه متافیزیسینها می گویند تجلی هیچ تصور مرموز، تجلی زیبائی یا خداوند نیست. هنر، چنانچه زیبائی شناسان فیزیولوژیست عقیده دارند، بازی نیست که در آن انسان به مازاد انرژی متراکم خویش میدان می دهد. هنر تظاهر احساسات سرکش که با علائم ظاهری جلوه گر شده باشد نیست، هنر تولید موضوعات دلپذیر نیست، مهمتر از همه لذت نیست، بلکه وسیله ارتباط انسان هاست. برای حیات بشر و برای سیر بسوی سعادت فرد و جامعه انسانی، موضوعی ضروری و لازم است. زیرا افراد بشر را با احساساتی یکسان به یکدیگر پیوند می دهد.
تعریف پرورده تری به کوشش تاتار کیویچ عرضه شده است. و از میان شروط مختلف، شش نوع اصلی را که از عناصر تعریفی هنر محسوب می شوند تلخیص کرده است. فرآوری زیبائی، بازنمائی یا مانند سازی واقعیت، آفرینش فرمها، فرانمایی (یا بیان احساس) از سوی هنرمند، فرآوری تجربه زیباشناختی، فرآوری (یا ایجاد) تکان که این شرط واپسین محصول خاص روزگار خود ماست. به عبارتی می توان چنین جمع بندی نمود، اثر هنری یا مانند سازی اشیاست، یا ساختن فرمهاست یا فرا نمود تجربه ها (بیان حالات) است به طوریکه بتواند شعف یا عاطفه یا تکانی ایجاد کند. این تکان شاید همان واکنشی باشد که هربرت رید به نوعی متفاوت در کتاب معنی هنر بیان می کند: نظریه او بر این اصل استوار است که انسان در برابر شکل و سطح و حجم اشیائی که حاضر بر حواس او هستند واکنش نشان می دهد و بعضی از آرایشها در تناسب شکل و سطح و حجم اشیا منجر به احساس لذت می شوند در حالی که نبودن آن آرایش باعث بی اعتنایی یا حتی ناراحتی و اشمئراز است. حس تشخیص روابط لذت بخش همان حس زیبائی است. و از این نقطه است که مسئله زیبائی وارد هنر می شود. باید گفت بیشتر اشتباهات ما از نداشتن وحدت نظر در استعمال کلمات هنر و زیبایی ناشی می شود. می توان گفت که ما فقط در سوء استفاده این کلمات وحدت نظر داریم. ما همیشه فرض می کنیم که هر آنچه زیباست، هنر است و هر آنچه زیبا نیست، هنر نیست و زشتی نفی هنر است. ولی باید گفت هنر ضرورتاً همان زیبایی نیست. زیبا چنان که گفتیم به طور کلی و در ساده ترین تعریفش آن چیزی است که لذت بخش باشد. یا زیبایی عبارت است از وحدت روابط صوری در مدرکات حسی ما. در کنار آن می توان هنر را به این صورت تعریف کرد که: هنر کوششی است برای آفرینش صور لذت بخش. این صور حس زیبایی ما را ارضا می کنند و حس زیبایی وقتی راضی می شود که ما نوعی وحدت یا هماهنگی حاصل از روابط صوری در مدرکات حسی خود دریافت کرده باشیم.
بنابراین در آخر می توان کاملترین تعریف هنر را بیان کرد که: هنر نوعی شهود است.
 
 
تعریف موسیقی [5، 1]
 
کلمه ساده هنر غالباً مربوط به آن هنرهائی است که ما آنها را به نام هنر تجسمی یا بصری می شناسیم. اما اگر درستش را خواسته باشیم باید هنر ادبیات و هنر موسیقی را هم دربرگیرد. شوپنهار نخستین کسی بود که گفت همه هنرها می خواهند به مرحله موسیقی برسند. این گفته حقیقت مهمی را بیان می کند. این حقیقت به کیفیت انتزاعی موسیقی اشاره دادر. در موسیقی و تقریباً فقط در موسیقی هنرمند می تواند مستقیماً با مخاطبان خود طرف شود، بی وساطت وسیله ای که عموماً برای مقاصد دیگر هم به کار برده می شود. معمار باید غرض خود را به زبان عمارت بیان کند، که بعضی فوائد مصرفی هم دارد. شاعر کلمات را به کار می برد که در محاورت روزمره نیز بکار می روند. نقاش معمولاً به زبان تصاویر جهان قابل رویت سخن می گوید فقط آهنگساز است که به آزادی کامل می تواند از ضمیر خویشتن اثری پدید آورد که هدف آن چیزی جز لذت بخشیدن نیست. یونانیان باستان نظریه های چندی درباره ماهیت فلسفی موسیقی، جایگاه آن در عالم، تأثیر آن بر رفتار انسان و استفاده صحیح از آن در جامعه داشتند. آنها به آئین اخلاقی معتقد بودند که با جنبه های اخلاقی موسیقی   سروکار دارد. یونانیان عقیده داشتند که نه تنها خلق و خو بلکه نقس فرد نیز با شنیدن انواع موسیقی کاملاً دستخوش تغییر می شود و اینکه این تغییر ممکن است خوب یا بد باشد. عقیده بر آن بود که موسیقی دوای درد بیماران است و معجزات دیگری نیز ممکن است از آن ساخته باشد. به عبارتی باید نواهای موسیقی را طفیل عالمی دیگر شمرد. در نظر هندیان، برهما مبتکر ساز و آواز بود و نوارهای هفتگانه موسیقی هندی، هر یک به هفت آسمان پیوند می خورند. در ایران ساسانی و یونان باستان، موسیقی را وابسته افلاک می پنداشتند، و ایرانیان فواصل اصوات را به وسیله رمل و اسطرلاب تعیین و دستگاه ها را موافق ترتیب ماه ها، طبقه بندی می کردند. در اروپای قرون وسطی، موسیقی را در ساختن کیمیا مؤثر می دانستند و در کیمیاگری علائم موسیقی را بکار می بردند. به طور کلی در همه جامعه های باستان از چین و هند و بابل تا یونان و اروپای قرون وسطی و عالم اسلام – می شمردند. فیثاغورسیان یونان و صوفیان اسلامی، جهان را سازی یگانه که در معارف بها ولد به چنگ جهان تعبیر شده است، می خواندند. 
خدایان، آفریننده و شیفته موسیقی اند. بنابر تورات، موسیقی اختراع یکی از پارسیان، به نام یوبال  است. موافق احادیث مصری، توت  خدای دانش، چنگ را اختراع کرد و درباره موسیقی کتاب ها نوشت. مطابق اساطیر هندی، ناردا، یکی از سرایندگان ریک ودا، پرورده الهه دانش و سخن بود. به قول یونانیان، خدا آپولون  موسیقی می نواخت. روایات ژاپنی خبر می دهد که ایزانامی  آفرینندگان آسمانی ژاپن، هنگام خلق زمین سرود می خواندند.
چیزی که در کارگاه خدایان تدارک شود، ناچار خواصی عجیب خواهد داشت. گویند آمفی یون  پسر زیوس، خدای خدایان یونان، چون ساختن دیوارهای شهر تبای  را تعهد کرد، به نواختن ارغنون پرداخت و تران خواندن گرفت و با این شیوه همه مواد جامد را به سوی خود کشید و کار ساختمان را آسان ساخت. ژاپنیان قدیم معتقد بودند که اگر کسی بتواند همه ابزار بیست گانه موسیقی ژاپن را بنوازد، خواهد توانست ذرات گردوغبار را به رقص آورد. بنابر یک افسانه ایرلندی، داغ دا  کاهنی وارسته بود. دزدان دریایی ساز او را ربودند. داغ دا در جستجوی ساز خود روانه شد و سرانجام کنام دزدان را یافت و ساز خود را دید که بر دیوار کنام دزدان آویخته است. پس ساز را به سوی خود خواند. ساز از دیوار جدا شد و با چنان شتابی به سوی او پرواز کرد که در مسیر خود به نه تن برخورد کرد و هر نه تن را به هلاکت رسانید. آنگاه داغ دا برای نجات خود به نواختن پرداخت و سه آهنگ نواخت. اولی زنان را به فریاد آورد، دومی مردان و زنان را به قهقهه انداخت، و سومی همه را به خواب برد و به او مجال فرار داد.
 
بی گمان عاملی که جمادات را به جنبش درآورد، و در جانداران تأثیری عظیم تر می کند. از این رو درباره نفوذ موسیقی در فرشتگان و اهریمنان و پریان و شیاطین و حیوانات و انسان ها، افسانه های بسیار فراهم آمده است. در ادبیات قدیم همه اقوام، قصه های فراوانی درباره تسخیر حیوانات به وسیله موسیقی مذکور است. به عنوان مثال در کتاب کشف المحجوب آمده است که با نواختن موسیقی آهوان مسحور می شوند، چندان که به خواب می روند و اسیر صیادان می شوند.
 
 
 
 
تعریف لغوی موسیقی: [5، 1]
 
از نظر لغوی نیز، لفظ موسیقی به زبان یونانی باز می گردد. به عبارت دیگر فرهنگ لغاط موسیقی نوین بازتاب نفوذ یونیان باستان است. واژه هایی چون ملودی ، ریتم ، ارکستر ، ارگ ، سمفونی ، و کر  نه تنها ریشه یونانی دارند بلکه تصور کلی یونانی ها را از معنی و غایت موسیقی ترسیم می کنند. به عقیده یونانیان خدای موسیقی و هنرهای زیبا، آپولون بود که با نه فرشته خود در کوه پارتاس بسر می برد. یونانیها به هر یک از این فرشتگان هنرهای زیبا موز  می گفتند و لفظ موزیک (موسیقی) نیز از آنجا گرفته شده است.
 
 
پیوند موسیقی و شعر: [6، 5، 7]
 
از زمانی که شعر پا به عرصه حیات گذاشت بدان سبب که خالقش او را موجودی اجتماعی آفرید، پس زندگی اش در زندگی همنوعانش گره خورد و برای رشد، حرکت، تکامل و طی مسیر سعادت و کامیابی باید از متن جامعه بگذرد و با دیگران ارتباط برقرار کند و پیامش را برساند، احساسش را منتقل کند، با دیگران همدردی کند و خود را از کنج غربت و تنهایی بیرون بکشد.
انسان ها از طریق همین انتقال احساسات به یکدیگر نزدیک شدند. حرکت و آوا طبیعی ترین شکل انتقال احساسات است. لئویلدوفن در کتاب خود انتولوژی کوچک که برای معلمین موسیقی نگاشته درباره پیشینه موسیقی می گوید: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. موسیقی صوتی با سخن بوجود آمده. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها و رنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبدأ موسیقی به شمار می رود. به عبارت دیگر می توان گفت در مراحل ابتدائی انسان، یعنی زمانیکه کار به صورت گروهی انجام می شد، افراد هر گروه برای غلبه بر مشکلات توانفرسای پیش از تاریخ مشترکاً و به طرزی هماهنگ کار کردند و چون هر کاری مثلاً غلتیدن سنگ، کندن خاک، فرو انداختن درخت، پارو زدن، مرکب از حرکاتی مکرر و منظم است. مردم ابتدائی در حین کار جمعی، رفتاری موزون داشتند، با یکدیگر پیش و پس می رفتند، دست ها را بالا و پایین می بردند، ابزارها را به کار می انداختند و دم و بازدم می زدند. همانطور که هیزم شکنان کنونی هنگام زدن تیر به چوب، نفس خود را به شدت و با صدا از سینه بیرون می رانند، مردم ابتدائی نیز موافق حرکات موزون خود، شهیق و زفیر می کشیدند و از حنجره اصواتی اخراج می کردند. اصوات ناشی از حنجره (فریاد کار) که با اصوات ناشی از برخورد ابزارهای کار بر مواد مورد عمل (صدای ابزار) ملازم بودند، به سبب وزن جریان کار، بهره ای از هماهنگی داشتند بدیهی است که انسان های ابتدائی در ضمن کار موزون خود، به مقتضای احوال خود، کلماتی هم بر زبان می راندند. از این کلمات که در نظر آنان عواملی جادویی به شمار می رفتند و منظماً به وسیله فریاد کار و صدای ابزار قطع می گردیدند، ترانه های ابتدایی پدید می آمدند. همچنان که وزن کار موجب موزونیت حرکات بدن و اصوات انسان و پیدایش ترانه شد، اصوات ابزارهای کار هم انسان را به ساختن ابزارهای موسیقی کشانید حتی برخی از ابزارهای موسیقی مستقیماً از ابزارهای کار فراهم آمدند. از این جمله است شماری از سازهای زهی باستانی که به الهام کمان ساخته شدند، یکی از ساده ترین آنها چنگ است. به عبارتی در تأیید نظریه کارل بوخر  می توان گفت: اولاً موسیقی با آواز آغاز شد و آواز از تکامل فریاد کار و صدای ابزار فراهم آمد و ثانیاً ابزارهای کار زمینه و مسطوره ابزارهای موسیقی بودند.
بنابراین می توان پذیرفت که شعر و موسیقی ابتدایی نیز مانند هنرهای دیگر زاده کار یا زندگی تولیدی ابتدایی است، به این معنی که وزن کار و جادوی لفظی به ترانه سازی و نوازندگی کشانیده می شوند.
هنوز در بسیاری از اجتماعات ابتدایی موجود، موسیقی به همان شیوه ای که به اشاره گذشت، آفریده می شود: گروهی به کاری دست می زنند، و در آن میان، یکی به تناسب حرکات کار، برای خود زمزمه می کند چون این گروه از همکاری و هماهنگی برخوردارند، زمزمه او توجه دیگران را به خود می کشد پس یکی دیگر، موافق نوای زمزمه او که با وزن کار جمعی تناسب دارد، کلماتی بر زبان می آورد و سپس با حرکات بدن و صدای خود، او را همراهی می کنند. به این طریق زمینه، یک آهنگ و یک شعر و یک رقص جمعی فراهم می آید و بر اثر تکرار، تصحیح و تثبیت زبانزد همه اعضای گروه می شود.
بستگی موسیقی به زندگی واقعی از ترانه های مردم ابتدائی موجود به خوبی استنباط می گردد. مثلاً در موسیقی هنری صدای طبیعی جانوران مانند فیل و طاووس به حد وفور تقلید شده است. مسافری می نویسد که در پونه هند فردی آبکش که برای کشیدن آب از چاه، گاوی را در مسیر سراشیبی می راند و باز می گرداند، در ضمن کار، خود به خود ترنم می کرد و آواز او به تناسب حرکت کند و تند گاو در رفت و بازگشت، دو نوای متفاوت به دست می داد. بنابراین بشر با درک زیبائی از طبیعت الهام گرفت و با تقلید اشکال و آهنگ های طبیعی و انعکاس این آثار، هنر را بوجود آورد و آن را به صورت های مختلف منعکس نمود. شعر یک ارتباط سرشار از احساس است برای رفت و لطافت قلب، آنگاه که حرف دل در کلامی موزون انسجام می یابد و تحلیل انسان به آن زینت می بخشد. شعر است که می تواند به اشیایی بی جان، جان ببخشد. از زبان گل و درخت و بلبل بگوید و آوای طبیعت را به گوش دل همه برساند. موسیقی نیز ارتباطی سرشار از احساس است. نوای ساز، نغمه های طبیعت است، نوای آشناییی بهشتی. همان که اگر خوب بشنویم آشنائیش را با فطرت خویش در می یابیم.
در موسیقی، صوت از نظم درونی و هماهنگی و موزونی خود لذت می برد و در شعر زبان از واژه ها. به عبارتی در موسیقی و شعر، آوا و واژه به نظم در می آیند.
موسیقی جزئی جدایی ناپذیر از شعر است و پیوندی ناگسستنی با آن دارد. از این رو هر چه زبان شعر بهتر درک شود، به موسیقی نزدیکتر می شویم. چرا که موسیقی زبان ناب آهنگ هاست. کسی که شعر را بشناسد از موسیقی لذت می برد و کسی که موسیقی بداند واژه ها در ذهنش سریعتر جاری می شوند. شعر و موسیقی در یک زمان متولد شدند زیرا که وجود هر دو زیبایی است.
شاعران بزرگ ما بیش از هر کسی این حقایق را دریافتند. چنانکه در دیوان شمس مولوی، واژه ها در زیر ضرب موسیقی تند گام شعر پوسته خود را می درند و همچون جقه های باروت در آتشبازی به حد انفجار می رسند و همچون خوشه های نور و رنگ فرو می بارند. در این جشنواره موسیقی و رقص دیگر واژه ها را چه جای نشستن 
و...
 

فهرست مطالب
چکیده1
مقدمه  2
فصل اول: کلیات5
تعریف هنر 5
تعریف موسیقی 7
تعریف لغوی موسیقی 8
پیوند موسیقی و شعر 8
موسیقی آن سوی دنیای مادی 10
موسیقی درمانی 12
موسیقی و پیری 14
تأثیر موسیقی در بیماران پایانه15
قواعد زبان موسیقی15
ساختار موسیقی  18
خوش آهنگی و ناخوش آهنگی صداها  19
موسیقی از لحاظ ساختار 19
دورنمای موسیقی ایرانی  19 
خلاصه تاریخی موسیقی ایران  19
موسیقی دوره هخامنشی 20
موسیقی دوره ساسانی  21
موسیقی دوره اسلامی22
نهضت علمی موسیقی22
شکل شناسی موسیقی ایرانی22
آوازهای مذهبی 23
موسیقی فولکلوریک ایران  23
موسیقی شهری  23
موسیقی عرفانی 23
سازهای موسیقی ایرانی 24
فصل دوم: مبانی نظری طرح 25 
موسیقی و معماری  26
فرهنگ، موسیقی و معماری26
اشتراکات معماری و موسیقی 29
جدول مقایسه معماری و موسیقی30
پرسپکتیو در معماری و موسیقی 31
تقارن در معماری و موسیقی  31
رنگ در معماری و موسیقی 32
تناسبات در معماری و موسیقی32
زمان در معماری و موسیقی 33
مکان در معماری و موسیقی35
حرکت در معماری 37
حرکت در موسیقی40
ریتم یا ضرب آهنگ در معماری41
ریتم یا ضرب آهنگ در موسیقی 42
ساز شناسی43
فصل سوم: بررسی نمونه های مشابه  68
نمونه هاي داخلي 69
تالار وحدت تهران 69
تأتر شهر تهران70
موزه موسیقی تهران71
نمونه های خارجی 74
سالن فیل هارمونی برلین74
خانه اپرای سیدنی77
شهر موسیقی پاریس  78
پروژه کنسرت هال والت دیسنی لس آنجلس81
سالن کنسرت موسیقی روی تامسون90
مرکز سمفونی مورتون میرسون 91
فصل چهارم: بررسی محیط پیرامون طرح (اقلیم) 95
موقعيت جغرافيايي  95
آب و هوا 96
شرايط جوي96
وجه تسمیه97
معماری و شهرسازی101
تقسيمات جغرافيايي استان 101
فصل پنجم: معرفی و تحلیل سایت  111
فصل ششم: برنامه فیزیکی117
برنامه ريزي فيزيكي طرح 118
فصل هفتم: معرفی طرح معماری121
پلان ها – مقاطع- نماها124
پیوست: ضوابط و استانداردها 138
پیوست: آکوستیک در معماری165
پیوست:معماری پایدار182
منابع و مأخذ  183


کلمات کلیدی مرتبط:
رساله معماری ,طراحی خانه موسیقی , رساله معماری خانه موسیقی , خانه موسیقی,
مقالات مرتبط در این دسته
مطالعات طراحی مرکز سماع و رقص های آیینی ایران
مطالعات طراحی خانه موسیقی
دانلود،رساله،طراحی خانه موسیقی،با رویکرد پایدار
مطالعات معماری مرکز آموزش و آکادمی موسیقی
دانلود مطالعات طراحی خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی-مطالعات کامل خانه موسیقی
دانلود مطالعات طراحی خانه موسیقی-مطالعات خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی تهران
مطالعات خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی با رویکرد معماری پایدار
دانلود مطالعات طراحی خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی همراه با نقشه های کامل اتوکدی
مطالعات طراحی خانه موسیقی -مطالعات کامل طراحی خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی شهر ۹۰صفحه
مطالعات طراحی خانه موسیقی اصفهان
مطالعات طراحی خانه موسیقی
مطالعات و مبانی نظری خانه موسیقی - مطالعات طراحی خانه موسیقی
مطالعات طراحی خانه موسیقی اصفهان

 


کليه حقوق اين وب سايت محفوظ و متعلق به نقش برتر پارس مي باشد
هرگونه کپی برداری منجر به پیگیری قضایی خواهد شد
Copyright © 2013-2025 - All rights reserved
طراحی سایت مشهد