خانه
بخشی از مطلب مسکن همواره جزء نیازهای اولیه انسان بوده و همواره در پی تکامل بشر، مسکن نیز از لحاظ کیفی و کمی مسیری تکاملی طی کرده است. اما با گذشت زمان و روبرو شدن با معضلی چون افزایش جمعیت و نیز کمبود زمین، معماران و طراحان به ساخت مجتمع های مسکونی بلند مرتبه و در پی آن کاهش فضاهای باز عمومی که در گذشته فضایی در جهت ارتباط بین انسان و محیط و نیز انسان با انسان بوده، واداشته شدند، که باعث تنزل کیفیت مسکن شد. این مجتمع ها بدون توجه به نیازهای روانی تنها به تأمین نیازهای فیزیکی آن هم نه به صورت کامل ساخته پرداخته اند، غافل از اینکه بی توجهی به نیازهای روانی مانند تعاملات اجتماعی، حریم و… باعث افزایش ناهنجاریهای اجتماعی و در پی آن کاهش امنیت شهری میشود. یافتن مکانی برای سکونت و احساس آسایش از آن یکی از مهمترین نیازهای بشر در طول تاریخ می باشد. خانه به عنوان عنصری که تأمین کننده این نیاز است دارای اهمیت خاصی می باشد با توجه به نقش و اهمیت فضایی و عملکردی فضاهای باز و نیمه باز در زندگی سنتی و تداوم این نقش تا امروز بهتر است در طراحی خانه های معاصر نیز این مهم در نظر گرفته شود. همچنین کارکرد مثبت اقلیمی فضای باز و نیمه باز در تعدیل هوای خانه و جلوگیری از تابش آفتاب در مواقع گرم سال را نیز نمی توان نادیده گرفت. مصادیق فضاهای باز و نیمه باز از گذشته در مسکن نقش پر رنگ داشته و بسیاری از فعالیتهای فردی و اجتماعی در آن روی داده است. با توجه به اینکه در معماری امروز با تغییر روش زندگی، افزایش جمعیت و کمبود زمین رو به رو هستیم، الگوهای معماری مسکن نیز تغییر کرده است. این پژوهش بر آن است که با در نظر گرفتن مسائل نوین از جمله تراکم، مسائل اقتصادی و توسعه پایدار راهکارهایی جهت تجدید حیات فضاهای باز و نیمه باز به عنوان بستر حضور طبیعت و معماری همساز با اقلیم با بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر به واسطه طراحی صحیح فضاهای باز و نیمه باز و در نهایت دستیابی به یک الگوی مسکن پایدار ارائه دهد. ,....