بخشی از مطلب
. به رغم جدایی سیاسی شهر ها و اختلاف ریشه ای بین نواحی ایونیک و دور یک از لحاظ فرهنگی ، یونانیان باستان سعی می کردند که از آغاز اتحادشان ، فرهنگی مشترک را پایه گذاری کنند و آن را پرورش دهند و به کما ل برسانند . حماسه ها و نمایشنامه ها ی هومر ، خدایان و افسانه های اساطیری را مطرح می کردند . به عنوان نمونه ، هر شهر خودش را تحت نفوذ خدایی مجزا معرفی می کرد و این خدایان بسیار مورد توجه بودند . یونانیانی که عمیقا" مذهبی ودر عین حا ل مبدع فلسفه نیز بودند ،در شهرها و روستاها پراکنده شدند و معابد زیادی برای خدایان و رب النوع ها ساختند . همه ی یونانیان به مکان هایی که در آنجا الهامات غیبی نازل می گردید اعتقاد داشتند و آنجا را مورد توجه قرار می دادند ،که از آن جمله می توان به زیارتگاه دلفی (Delphi) اشاره کرد . مردمان شهرها برای انباشتن آذوقه ی ذخایر ، به منظور ارائه ی پیشکشهایی به اراکل
(Oracle) با هم در رقابت بودند . مشهورترین زیارتگاه پن هلنی(PanHellenic) در المپیا (Olympia) ، دارای معابد با شکوهی برای زئوس (Zeus) و هرا(Hera) و همچنین برای برگزاری جشنواره ها و مسابقات ورزشی بود؛ و مردم اعتقاد داشتند که خدایان ،آرزوهایشان را با توجه به برندگان مسابقات و شهرهای آنها بر آورده می کنند .
یونانیان ،بیشتر از مردمان هر فرهنگ دیگری در بستر تحولات دوره های مختلف تاریخی زندگی کرده اند . تمدن یونان پیش از میراث کرت و میسن تحت تأثیر فرهنگ و تمدن مصریان واز طرفی هم تحت تأثیر فرهنگ خاور دور و نزدیک شکل گرفته بود . یونانیان آخرین معماران خرسنگی (Megalilthc) بودند . . این اقوام به عبارتی نیاکان تمدن غرب نامیده می شوند . دوران رشد و شکوفایی یونان بین قرن های ششم تا هشتم قبل از میلاد ، یعنی زمانی که فلسفه، تاریخ، نمایشنامه نویسی، ادبیات ،دموکراسی و علوم ظاهر شد . اتفاق افتاد . این توسعه ها ناشی از حس جدید و ریشه ای نسبت به جایگاه مکانی و زمانی انسان در آن دوران بود وبه طریق انسان احساس می کرد که می تواند در خلق سرنوشت خود کوشا و مؤثر باشد و قوه ی تفکرات و آما لش را به کار اندازد . تأثیر چنین افکاری ،این بود که آنان در برابر خدایان موجود ، خدایانی هم از شکل انسان بتراشند و آنها را پرستش کنند . خدایانی که به این طریق خلق می شدند ، دارای شخصیت انسانی بودند ؛ یعنی در واقع همه ی این خدایان کیفیتی بالا تر داشتند اما در تناسب وزیبایی با انسان مشترک بودند . در یک کلام ، می توان چنین بیان کرد که بدین ترتیب انسان مقیاس همه چیزها و پدیده های عالم شد .
بازتاب این نوع انسان گرایی در معماری ان دوران نیز ظاهر شد .برخلاف معماری های مصر وبین النهرین ، این مردمان صرفا" مقابر و قصرهای مجلل و نازل بزرگ را محور کار خود قرار نداده بودند و در معماری شان سعی می کردند به مسائل اجتماعی مانند تالار ها و تئاتر ها و سرسرهای عمومی نیز بپردازند.از فرم هایی که در معماری یونان می توان به ان اشاره کرد و تکامل شان را در طی قرون مختلف مشاهده نمود ،فرم معابد است .با توجه به نگرش یونانیان به ارتباط میان انسان و خدایان ، انها سعی می کردند معابدشان بسیار با شکوه و مجلل باشد ؛البته نه از این دید که بخواهند مردم را به انجا جلب کنند بلکه انها اعتقاد داشتند که این معابد نماد مکان خدایان است و خدا در انجا حضور پیدا می کند .حتی چند نمونه از خدایان را به صورت پیکرهای تراشیده از سنگ درون معابد قرار می دادند و این بینش نسبت به خدا تا جایی پیشرف کرده بود که در اساطیر یونان آمده است که پادشاهان با خدایان ملاقات می کردند و مسائل مملکتی را با انها در میان می گذاشتند ! طرح اصلی معابد ، اتاقی به شکل مکعب مستطیل بود که سلا[Cella(naos)] (مقصوره) نامیده می شد و قسمت ورودی ان دارای یک هشتی با دو ستون بود که بین دیواره های کناری احاطه می گردیدند .این ترکیب در سایر اشکال معماری ان دوران به عنوان پایه و اساس دیده می شود.در معابد ابتدایی که تاکنون شناخته شده اند ،محراب ها ،میزهای غذا و عناصری از این قبیل مشاهده می شوند.البته با گذشت زمان محراب از داخل سلا به بیرون معبد منتقل گردید.معابد یونانی را می توان به صورت های مختلفی دسته بندی کرد:الف: Megaron (بنای مستطیل ستون دار) معبدی است با ستون ها و رواق در antis (قرار گیری ستون ها بین بین دو جرز نبش پیشخان).ب: Prostyle (بنای پیش ستونی ) معبدی است که ستون های رواق بین دیواره های دو جرز نبش پیشخان نباشد اما در جلوی سلا قرار گرفته باشد(شکل 1).ج: Amphiprostyle (پرستشگاهی با دو مدخل پشتخان و پیشخان) معبدی است که ستون ها در دو انتهای سلا قرار گرفته اند (شکل 2).د: Peripteral (پرستشگاه دور ستونی) معبدی است که ستون ها دور تا دور سلا را در بر گرفته باشد.این الگوی معبد به عنوان نمونه ی اصلی معابد یونانی مطرح است..و....