مقدمه
مشكلات تاريخ نگاري معماري معاصر ايران6
الف) محدوديت هاي موضوعي7
ب) محدوديت هاي زبان شناختي10
ج) محدوديت هاي زماني 12
تاريخ نگاري و نقد معماري13
الف) نقش و كاربرد14
ب) روش تاريخ نگاري18
روش نقد 24
ارزش گذاري بر آثار در نقد معماري31
گفتار آخر35
منابع37
بخشی از مطلب
پيدايش معماري معاصر ايران اگر چه به گونه اي كاملا" مشخص نخست به تحولات معماري در كشورهاي اروپاي غربي و سپس به تحولات معماري در آمريكا و حتي در اواخر به تجربيات كشورهاي جهان سوم و آسيايي در اين زمينه مربوط است ولي در جوهر خود پديده اي است كاملا" مستقل كه نه تنها به جهت گاهشماري و فاكت هاي تاريخي بلكه حتي از نظر ماهيت كلي و روش برخورد نيز متفاوت و منحصر به فرد است .
تصور هم ارزش بودن پديده هاي ساختماني و وقايع فرهنگي مربوط به حوزه معماري معاصر ايران با ديگر معماري هاي جهان احتمالا" منتج با معماري دوران بيش از معاصر ، تداعي كننده خود آگاهي تاريخي و فرهنگي از ديسيپلين معماري است ، در ايران به صورتي تقريبا" ناآگاهانه و شايد تا حد زيادي حسي و سليقه اي شيوع يافت .
عدم خودآگاهي فرهنگي و تاريخي ديسيپلين معماري در ايران به علاوه ماهيت اصولا" ضدتاريخي معماري مدرن كه مرجع الهام مستقيم طراحان ايراني در بخش عمده اي از تاريخ معماري معاصر بوده است ، با توجه به ضعف هاي دروني نهادهاي دولتي مسئول كنترل و هدايت فعاليت ساختمان سازي و تأثير مهم ولي غارتگرانه اهرمهاي اقتصادي خرد و كلان بر اين فعاليت موجب شدند كه معماري معاصر ايران در مفهوم عام و دستچين نشده خود تبديل به مجموعه اي پيچيده از پديده هايي گردد كه يافتن هر گونه تداوم منطقي ، زماني ، مكاني ، سبك شناسي يا نظري در آن بسيار دشوار است . شاخص هاي متداول در دسته بندي و سنجش آثار معماري ، حتي روشهاي فني انجام اين گونه مطالعات در ايران به هيچ وجه جوابگو اين پيچيدگي نيستند .
پيش از پرداختن به پاسخگويي هر گونه سئوال در اين مورد نخست ضروري است صورت مسئله مورد تعمق و تجزيه و تحليل قرار گيرد .
و...