برپایی ساختمانها در تمدن غرب(و شرق)از دوران اولیه به وسیلهی دانش ادراکی ایستایی آغاز و کاربرد این دانش تا پیش از زمان معاصر استمرار داشته است.دانش ادراکی در ارائهی سیستمهای ساختمانی و تکنیکهای جدید ایستایی به کار رفته و دائما پرورش و تکامل یافته است.در زمان معاصر به دنبال دستیابی به تئوریها و ضوابط کمی و امکان محاسبات دقیق،و پیشرفت آنها در ابداع سازهها و حل مسائل استاتیکی،و ایجاد مسائل پیچیدهتر،این پرسشها مطرح شدهاند که آیا معلومات ادراکی استراکچر در ابداع و طراحی سیستمهای سازهای و پیشرفت آنها به کار رفته و جهت رفع مشکلات موجود و ارائهی راه حلها موثر بوده و چه نقشهایی داشته است؟بدین لحاظ در این مقاله کوشش شده درک سازهای و نقش و جایگاه آن در معماری معاصر غرب مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.مدارک و شواهد نشانگر آن است که شهود سازهای بنا به علل متعدد ضرورتا به کار رفته و در حل مسائل شرکت کرده است.فهم شهودی دارای نقشهای مختلفی چون تعیین جنبههای بحرانی رفتار سازهای و برخی از ضوابط کنترل آنها،تعیین درستی یا نادرستی نتایج حاصل از محاسبات و تفسیر آنها، طراحی و تعیین مدلهای انتزاعی در برخی موارد،مشارکت در اختراع 2L مدلهای فیزیکی و ارتباط رفتار آن با سازه حقیقی و تعیین مقیاس مناسب آنها جهت آزمون سازه و توصیف نتایج آزمایشات و تشخیص ضعف مدلها،ساخت مفروضات،موثر در ایجاد فرمهای مقاوم جدید و پیچیده،بهینه کردن فرمهای سازهای موجود،آنالیز نسبی سازههای با فرم پیچیده به هنگام فقدان روش تئوری،بهرهگیری از فرمهای طبیعی در حیطهی سازه بوده است.بنابراین نقش کلیدی،موثر و جایگاه رفیع دانش ادراکی در دورهی معاصر استنتاج میگردد.مطالعه و نتیجهی مزبور حامل پیام ضرورت تجهیز به ادراک سازهای علاوه بر دانش ریاضیات و مهندسی برای متخصصین علاقمند به تحقیق و نوپردازی در زمینهی سازه و حل مسائل موجود آن میباشد.
دانلود بررسی نقش و جایگاه دانش ادراکی سازه در معماری معاصر غرب,pdf