پاورپوینت بررسی معماري دوره قاجار
در دوره دوم شيوه اصفهانی ( قاجاريه ) با آغاز روابط ايران با غرب ، با تأسف ايرانيان در برابر فرهنگ و تمدن غربی دچار خود باختگی شدند و چون در ايران هم کسانی به اين پديده دامن می زدند ، روند آن شتاب گرفت ، به گونه ای که همه چيزرا از غرب وخود را بی چيز می ديدند ، ايرانيان دانشمندان بزرگ گذشته چون بوعلی ، فارابی و... رااز ياد بردند .
در معماری نيز اين خودباختگی رخ داد ، برای نمونه ، در تهـرنگ ساختمان شمس العمارهٌ تهران، اتاق ها به گونه گذشته ساماندهی شده اند ، تنها راهروها به آن افزوده شده اما در نمـای ساختمان ، چـفدهای نيم دايره بکاررفتـه است . اين چـفد هرگز در معماری گذشته بکار نـمی رفته است و معماران کهن ما کـاربرد آن را نـادرست
می دانسته اند . اگـر از آنها دليل آن را می پرسيدند ، به زبان سـاده می گفتند چفد « پردلی » چون يک پا ( يعنی بايک مرکز زده می شود ، در حالی که چفدهای ايرانی ، با چند مرکز زده می شوند ) دارند ، بدرد نمی خورد و اين به دليل ناپايداری در ايستايي آن بود ولی در زمان قاجاريان از چفدهای معماری غربی که همگی يا نيم دايره يادسته زنبيلی بودند الگو گرفتند .
نمونهٌ ديگر، حذف پنام ها درساختمان بود. در معماری کهن ايران نمونه های فراوانی يافت می شود که برای کاهش نوسان دمای درون ساختمان، برخی آسمانه ها و ديوارها را دو پوسته می ساختند که لايه ميانی همچون پنام (عايق ) کار می کرد . مانند گنبدهای دو پوسته ، کاربندی های دو پوسته، کانه سازی روی بام ، صندوقه چينی درديوارها و بام و نمونه های ديگر . ولی در اين زمان، اين روش هـا به کنار نهاده شد .نمونه ديگر، حذف تابش بندها در نمای ساختمان بود . معماران گذشته به اين منطق رسيده بودند که نمای يک اتاق نبايد در برابر تابش آفتاب صبح تابستان باشد . از اين رو نمای اتاق را چند دری می کردند ، ( يعنی چند درگاه درآن درمی آوردند ، مانند سه دری و پنج دری و ميان درگاهها را يک تيغهٌ نازک می کشيدند که روی آنها سايه مي انداخت ، درزمان قاجاريان سه دری ها به دودری تبديل شد و تابش بندها يا تيغه های نازک که عمود بر درگاهها بودند ، به گونه ای اريب ( کج ) ساخته می شدند ، به گونه ای که آفتاب يک راست به درگاهها و اتاق می تابيد . از
اين رو اتاقها در هنگام تابش مانند کوره گرم می شدند و نيز تناسب آنها از ميان رفت
در خانه بسيار زيبای بروجرديها در کاشان نمونه اين دگرگونی زشت ديده می شود در نمای آن با برداشتن کلاف های چوبی ، خورشيدی های بيضی شکل زشتی کار گذاشته شده . تا پيش از آن در نـمای ساختمان اساسأ شکل های بيضی يا خورشيدی گرد بکار نمی رفت . روزن ها ، يا جناغی و يا مستطيل بود که درون آن شيشه های رنگی کار می گذاشتند تا نور نور را پخش کند .
در زمان قاجاريان خانه های زيبايي نيز ساخته شده اند و به اوج زيبايی هم دست يافتند . با اين همه روند معماری و هنر اين سرزمين که تا زمان فتحعلی شاه و محمدشاه همچون زنجيری پيوسته بود ، براثر خودباختگی فرهنگی بويژه در زمان ناصرالدين شاه از هم گسست و به پسرفت دچار شد
________________________________________
سبک شناسی معماری ايران (محمدکريم پيرنيا)
جايگاه و مرتبه معماري قاجاريه در تاريخ معماري گذشته ايران مي تواند محل بحث و تأمل باشد . اگر آثار معماري را از زاويه فضايي ارزيابي كنيم و به خلاقيتهاي فضايي در معماري توجه كنيم ، معماري دوره قاجار ارزش بالايي پيدا مي كند و در جايگاه برتر و تكامل يافته تري نسبت به معماريهاي دوره هاي قبل از خود چون زنديه و صفويه قرار مي گيرد . چرا كه در معماري اين دوره خلاقيتهاي فضايي افزايش مي يابد ، تنوع فضاها بيشتر مي شود ، فضاهاي نويني خلق مي شوند ، فضاها به گشايش و سبكي بيشتري مي رسند و الگوهاي قديمي معماري ايران در جهت گسترش فضا تكامل مي يابند ، به طور خلاصه ، اگر تكامل معماري را گشايش، شفافيت و سبكي فضاها بدانيم ، معماري اين دوره به عنوان مرحله تكامل معماري قديم ايران مطرح مي شود .
اما وقتي معماري را از زواياي ديگري مانند ، اندازه ها ، تناسبات ، شكلها و تزيينات نگاه كنيم ، معماري دوره قاجار وضعيت نازلتري را نسبت به دوره هاي گذشته خود و به خصوص دوره صفوي نشان مي دهد . شكلها استواري و صلابت قبلي را ندارند و شكلهاي جديدي وارد معماري مي شوند كه سطحي و تفنني اند ، اندازه ها دقت لازم را ندارند ؤ تناسبات در مرتبه پايينتري نسبت به تناسبات موزون و انديشيده شده دوره هاي قبلي قرار مي گيرند ، تزيينات معماري گاه تا حد ابتذال سقوط مي كند و بي بندوباري ، غلو ناشيانه و هرج ومرج جايگزين تزيينات محدود و با وسواس دوره هاي درخشان سلجوقي و صفوي مي شوند .
كار اساسي در زمينه گشايش فضايي حياط ، دردوره قاجار صورت مي گيرد و راه حلهاي متعددي براي آن ارائه مي شود .
________________________________________
سبک شناسی معماری ايران (محمدکريم پيرنيا)
به عنوان نمونه ، می توان از مسجد سيد اصفهان نام برد که با ايجاد چهار حياطک در طبقه بالا در اضلاع شرقی و غربی ، گشايش و سيلان فضايي حياط به صورت جدی افزايش می يابد . در مدرسه سپهسالار يک گام در اين جهت برداشته می شود ، بدين ترتيب که علاوه بر ايجاد چهار حياطک در اضلاع شرقی و غربی مسجد ، اين حياطکها در اضلاع شمالی وجنوبی مسجد نيز پديدار می شوند ، سبکی فضای حياط باز هم بيشتر می شود و ايوانها ومجموعه شبستان مسجد در حياط حضور آزادانه تر پيدا می کنند . گنبدخانه به فضاهای گنبدخانه در مساجد اوليه معماری بعداز اسلام ايران مثلاً، در مسجد جامع اصفهان ، ازفضاهای اطراف و من جمله ايوان مقابل آن با ديواره های ضخيم جدا می شوند ، ليکن کاملاً مشهود است که نيت معماران در طول زمان بر اين بوده که حائل ميان فضای گنبدخانه و فضای اطراف از ميان برداشته شود . برای مثال، در مسجد امام اصفهان که مربوط به دوره صفوی است ارتباط فضای گنبدخانه با فضای ايوان و همچنين شبستانهای مجاور آن بهتر می شود و به خصوص با ايجاد دو گشادگی بزرگ در بالای بدنه های شرقی و غربی گنبدخانه ، ارتباط با فضای بيرون هم حاصل می شود . بهتر از آن را می توان در گنبدخانه مسجد گوهرشاد ديد که تمامی ديوارها در حد فاصل گنبدخانه و ايوان از ميان برداشته می شود ، گشايش فضايي عالي تری به دست می آيد و ارتباط مسقيم فضای گنبدخانه با حياط برقرار می شود . به جرأت می توان گفت مدرسه سپهسالار از اين نظربهترين است ، چرا که با انتخاب يک پلان صليبی علاوه بر آنکه مانند مسجد گوهرشاد فضای ايوان و فضای حياط در ارتباط مستقيم قرار می دهد ، ارتباط آن را با فضاهای جانبی هم بدون هيچ مانعی تأمين می کند . در اينجا فضا به حداکثر گشادگی و سيلان خود در الگوی گنبدخانه ها می رسد و گنبد کيفيت معلق و بی وزنی را به دست می آورد .
با توجه به آنچه گفتيم معماری قاجار از نظر خلاقيت و نوآوری فضايي و تکامل الگوهای قديمی معماری ايران شاخص است و به حق مرحله تکامل معماری قديم محسوب می شود ، اما به علل متعدد از جمله پايين آوردن مهارت وسليقه معماران
و کارفرمايان ،بی کيفيت شدن و سرعت نامعقول عمليات ساختمانی ، رسوخ ناهنجار
فرمها ، تناسبات و تزئينات معماری کشورهای ديگر و به خصوص معماری عثمانی و روسيه تزاری ، تزئينات آن کيفيت نازلتری نسبت به دوره های قبلی دارد.
معماری قاجار به حق اصول ، مبانی و الگوهای قديم معماران ايران را القاء بخشيد و با جسارتی تحسين انگيز نو آوريـهايی از نظر فضا به وجود آورد ، ليـکن به نظر می رسد قوت لازم خلق يک معماری نوين را نداشت . شايد اين واقعيت که ما معماری مدرن در حد شايستگی تاريخ معماری خود نداريم ، از اين امر ناشی شده باشد
و....