خانه

 درباره ما
 ارتباط با ما
 راهنمای فروشگاه

 فروش آثار شما
 نمونه قراردادها
رزومه
 نمونه کارها
 
جهت اطمینان از نماد اعتماد فروشگاه به سمت راست صفحه اول سایت (خانه) مراجعه فرماييد       جزوات معماری       پاورپوینت های معماری       چند جمله از بزرگان : درنگ، بهترین درمان خشم است.        مناعت، بین خودستایی و خود هیچ انگاری است./ ارسطو       می‌توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی‌توان منکر آن شد./ ژان ژاک روسو       زندگی مسئله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است./ گابریل گارسیا مارکز       جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)       برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد       علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)       بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)       از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)       کسی که جرات هدر دادن ساعتی از عمر خود را دارد، ارزش زندگی را نفهمیده .داروین        شما تنها زمانی به قدرت نیاز دارید که قصد انجام کار مضری را داشته باشید در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافی ست. چارلی_چاپلین       زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه       از زندگانیم گله دارد جوانیم ، شرمنده جوانی از این زندگانیم      
فروشگاه مقالات
 
فهرست مطالب: ايلام - جغرافیای تاریخی

   تعدادبرگ: 55   قیمت: 5500 تومان   حجم فایل: 576 kb  تعدادمشاهده  2


ايلام  - جغرافیای تاریخی
حدود اواسط قرن سيزدهم قبل از ميلاد ، پشته وسيعي كه بيش از 30 متر از رودخانه آب – دز ، يكي از شعبات كارون را از مسير مستقيم خارج و به آن قوس مي دهد ، توسط شاه ايلام اونتاش – گال انتخاب شد تا در آن شهركي مذهبي بنيان گذاشته شود وتبديل به مركزي زيارتي براي مردم ايلام گردد ( لوح 1) . اين شهرك دور – اونتاش ناميده شد كه چنين نامي برگرفته از نام بنيانگذار آن بود . 
بين شوش ، كه در آن زمان پايتخت ايلام بود واين پديده نوين كه درجنوب شرقي آن قرار داشت ، حدود 30 كيلومتر ، يعني يك روز كاروان رو ، فاصله است .مسير مشابهي نيز دور – اونتاش  را به شهر هيدالو Hidalu كه در نزديكي شهر شوشتر امروز قرار داشت ، متصل مي كرد . اين شهر در كنار رود كارون ، اندكي پس از خروج اين رود از كوهساران ، به طرف دشت سوزياناي قديم بنا شده بود . 
پشته اي كه انتخاب شده ، قبلا خالي از سكنه وناحيه بكري بوده وفقط در دوره كوتاهي از هزاره چهارم قبل از ميلاد مسكوني بوده است . در واقع در طول عمليات بررسي و كاووش ، چند قطعه سفال شكسته نقاشي شده از نوع شوش يك و هم  چنين چند قطعه سنگ چخماق برش داده شده درجاهاي مختلف محوطه پيداشد ولي امكان تعيين مكان اين روستاي ماقبل تاريخ ممكن نگرديد .
اگر فرضيه سلطنت بيست ساله اي ( 1245-1265) كه به او نتاش – گال نسبت داده مي شود صحيح باشد .  بدون اين كه چندان ره به خطا ببريم مي‌توانيم بپذيريم كه شروع عمليات ساختماني دور – اونتاش دقيقاً بلافاصله پس از به قدرت رسيدن اين شاهزاده بوده است .قطعاً در طول تمام اين دوره بيست ساله روي اين شهر كار شده ولي عمليات ساختماني اين بنا وشهرك هرگز به پايان نرسيده است . در چندين جا شاهد توقف ناگهاني كار هستيم : قطعه زميني كفسازي { آجر فرش } شده ، نقشه معبدي را در روي زمين ترسيم ومشخص كرده ولي خود معبد هرگز ساخته نشده است . آجرهاي كتيبه داري نيز ديده مي شود كه به دقت دركنار هم چيده شده اند . اين آجرها در برگيرنده اسامي خداياني هستند كه بايد نيايشگاههائي براي آنها بر پا مي‌شده‌است‌،‌محله‌هاي فقير نشين كارگران را نيز مي بينيم كه دركنار انبارهاي 
مصالح ساختماني به حال خود رها شده  اند . 
بااين همه ، كارهاي عمده ساختماني آن انجام شده ولي شواهد امر نشان مي دهند كه اين عمليات ساختماني فقط در زمان سلطنت اونتاش – گال پيگيري مي شده است . پاره اي از اين شواهد عبارتند از : هيچ يك از 6500 آجر كتيبه داري كه ما يافتيم حاوي نام شاهزاده يا شاه ديگري نبود ، هيچ يك از صدها شي ء كتيبه دار خارج شده از دل خاك ، غير از نام اين شاه داراي نام ديگري نبود . البته يك مورد استثنائي نيز وجود دارد كه در روي سريك گرز نام اتر – كيتاه    Ttar Kittah (1286-1295) نقر شده بود كه نام برادر پاهير – ايشان  pahir- Ishshan بنيانگذار اين سلسله شاهي وپدر بزرگ اونتاش – گال است (لوح 57 شماره 11ولوح 81).
پس از مرگ اونتاش – گال ، شدت وحدت زندگي مذهبي در دور – اونتاش كاهش مي يابد وبا خاموش شدن سلسله خاندان سلطنتي سريعا پيگيري مي شود .جانشين او به نام كيدين – خوترانKidin -khutran   (1222-1242 ق – م) كه در معبدايشني كاراب - Ishnikarab يادگاري بيش از حد خاضعانه به شكل يك استوانه باقي مي گذارد ، ظاهرا صلاح وفايده اي در پيگيري كار برادرش نمي بيند . سوزاندن وخاكستر كردن وي وخاكسپاري او دريكي از گورهاي باشكوه ، كه در زير زمينهاي قصر يافتيم ، مي بايد احتمالا نمايش مردمي بزرگي راكه شهرك مقدس با آن مانوس بود ، محدود كرده باشد . فقط به هنگام اين جشنها ومراسم بزرگ مذهبي بود كه شاه ودرباريانش به اين شهرك مي آمدند ودر آنجا اقامت مي كردند . 
چنين به نظر مي رسد كه هيچكدام از شاهان مربوط به سلسله درخشاني كه در قرن دوازدهم قبل از ميلاد بر ايلام حكومت مي كردند ، وابستگي چنداني كه جنبه خاصي داشته باشد از خود به شهر اونتاش – گال نشان نداده اند . مي دانيم كه شوتروك ناهونته  Shutruk Nahhunte  معابدي را در شهري مجاور بر پا كرد كه بقاياي اين شهر هنوز هم در ساحل ديگر رود بر پا است . براساس شواهد قريب به يقين نام اين شهر ناهوتيرما Nahutima ؟ بوده واحتمالا همان ده نو1  امروزي است . به علاوه همه شواهد اين باور را درما تقويت مي كند كه همين پادشاه كتيبه ها ياستونهاي زينتي اي را كه در روي صحن هاي دور – اونتاش بر پا بوده ، از جاي خود در آورده است تا آنها را به شوش حمل نمايد .2
ظاهراً ثروتي كه تحت تاثير پرهيزكاري وخداترسي اونتاش – گال صرف عبادتگاهها گرديد ، سرنوشتي همچون سرنوشت ستونهاي تزييني نداشته است ويكي ازروحانيون ، كه مسلما تعداد آنها خيلي كمتر از قبل بوده ، به حفظ معبد ذخاير آن ادامه داده است . ولي اين مركز زيارتي ، كه شاه آن راترك كرده بود . اهميت خود را از دست مي دهد ولذا امكانات وسايل حفاظت ونگهداري آن نيز كاهش مي يابند ، صحنهاي مقدس وحياطها كه روز به روزكمتر از روز قبل نظافت مي شدند ، از خاك وماسه اي كه باد وباران اب خود مي آورد ، پوشيده مي شوند . سطح زمين آنها بالا مي آ‎يد ودر نتيجه براي دسترسي از حياطها به درون ساختمانها ، بايد با استفاده از مواد ومصالح موجود پلكانهائي ساخته مي شد . 
اين شهر مقدس كه به اين ترتيب غرق در نكبت ونگون بختي شده بود ، به صورتي آرام وكند ، قرنها به موجوديت خود ادامه مي دهد تا اين كه لحظه نهائي فرا مي رسد وبا حمله وتهاجم آشوريها به اين شهرك وفتح آن توسط اينها،لطف مرحمت براي هميشه از آن روي بر مي گرداند . اين همان درهم تنيدن اين شهر ومتروكه شدن آن است كه در 640 قبل از ميلادي‌اتفاق مي‌افتد‌. 
سالنامه هاي آشوربانيپال - Assurbanipal كه به ذكر اين هشتمين لشكر‌كشي 
مي پردازند ،تصور اين خرابي وانهدام را كه دستجات سربازان بي انظباط آشوري به اين شهر وارد كرده اند ، درذهن زنده مي كنند . اومانالداش Ummanaldas  پادشاه ايلام كه تحت تعقيب مهاجمين بوده ، به دور – اونتاش پناهنده مي شود . اين شهر عليرغم داشتن سه حصار پشت سرهم هرگز يك شهر دفاعي وقلعه اي نبوده است . وي مطلقا در اين مكان نمي ماند ودر آن سوي آب – دز ، كه امروزه هم به همان نام زمان آشوربانيپال ناميده مي شود ( ايديدهIdide - ) ، احساس امنيت بيشتري مي كند  شايد در اين شهر استحكاماتي بوده است كه باقيمانده آن با نام ده نو از بالاي زيگورات به خوبي مشهود است ، وشايد هم او چنين مي انديشيده كه در پناه اين رود گسترده دسترسي به او دشوار خواهد بود ، ولي عليرغم باور وي ، سپاه آشوري از اين رود مي گذرد واو را متواري مي سازد وتعقيب مي كند اين تعقيب تا كوهساراني كه ايلامي به آن پناه برده بود ، با غارت وچپاول سربازان آشوري همراه بوده است . 
چهارده شهر را به اضافه قصبه هاي كوچك بيشمارشان در دوازده 
بخش ايلام فتح كردم ، خانه هاي آنها را ويران كردم ، به آتش سوزاندم وتبديل به زباله وويرانه كردم ، تعداد غير قابل شمارشي از جنگجويان آنها را 
كشتم . 1
براي اين كه بدانيم رفتار فاتحين با بناهاي باشكوه چغازنبيل چه بوده است نيازي به ذكر جزئيات نداريم . مجمسه حيواناتي كه به عنوان نگهبان در چهار دروازه برج مقدس قرار داشتند ، همه ضايع ودر واقع قتل عام شدند واگر يكي از آنها توانست مرمت شود .2 در پرتو حوصله ومهارت همسرم بود . اين مجسمه ا زدروازه شمال شرقي برج به دست آمد . حصار الهه كي ري ريشا Kiririsha چگونگي غارت شدن اشياء نذري وهمچنين چگونگي پراكنده ومتروك شدن اشياء ظاهرا بي ارزش را در هنگام عزيمت سپاه آشوري نشانمان داد . معبد رب النوع ايشني كارابIshnikarab  احتمالا شاهد گريز چند سرباز ايلامي بوده ، زيرا كه بعضي از آنها سلاح خود را در ورودي معبد وبعضي نيز در آشپزخانه رها كرده اند . وبالاخره دستي پارسا ومتقي ظروف سنگي مقدس را ، كه براي فاتحان هيچ نوعي سودي در بر نداشته اند ، در عبادتگاههاومحرابهاي هتك حرمت شده گرد آوري كرده ، تا آنها را قبل از اين كه شهرك به طور كامل وقطعي متروكه شود ، در زير ديوار يكي ازكاخهاي شاهي دفن مي كند . 
اگر قطعه اي از يك ظرف كه در كف آن ظرفي شبيه به آبكش است واز جنس سفال نيز مي باشد ، به دست نمي آمد ،هيچ دليل ديگري درمورد اشغال شهر ، به هر شكل آن ، توسط هخامنشيان نداشتيم . اين تكه ظرف شيئي است كه مورد استفاده ويژه اي داشته است ونظير آن را در روستاي پارس – هخامنشي   شوش يافته ايم . اين شيي ء درروي مصطبه طبقه اول زيگورات ، نزديك به دروازه ورودي معبد اينشوشيناك  Inshushinak B-B پيداشده است .بنابراين زيگورات ، ويا حداقل قسمت تحتاني آن ،هنوز هم در اين عصر دست نخورده وسالم بوده است . 
در طول قرنهاي اوليه بعد از ميلاد ،يعني درعصر سلسله خاندان پارت ، وضعيت ديگري پيش مي آيد در اين موقع ، شهر متروكه با نوعي اشغال فصلي روبرو مي شود كه احتمالا توسط شبانان كوچ نشين يا نيمه كوچ نشين بوده است . صحنهاي اطراف زيگورات تبديل به محوطه هاي محصوري مي‌شود كه حصار آنها از آجرهائي است كه از اين جا و آنجا گرد آوري شده اند اين شبانان همه ساله براي مبارزه باحشرات گزنده اي كه در ميان پشم دامها لانه مي كنند ، پهن حيوانات را مي سوزاندند ، كه اين عمل امروزه نيز در اين سرزمين متداول است . اگر ما دركف صحنهاي زيگورات لايه اي از خاكستر به ارتفاع چند سانتيمتر يافتيم ، دليل آن همين امر بوده است . دو لوح 
( 99و100) اشياء وقطعاتي از اين عصر را نشان مي دهند كه از بين خاكسترها وياجاهاي ديگر محوطه باستاني جمع آوري شده اند . در كاووشهاي شوش به قدر كافي به اين نوع اشياء برخورده ايم وبه خوبي آنها را مي شناسيم وتاريخ وقدمت آنها نيز توسط چند عدد سكه مسي اليمائي - elymaides تائيد شده است . 
 
 
 
 
 
 
 
خرابيها وضايعاتي كه در اين عصر بر اثر بارندگيها و رگبارها به برج وديوار حصار وارد شده كاملا مشهود و محسوس است ديوارهاي حصار ، بخصوص در جبهه جنوب شرقي ، به دليل قرار گرفتن بيشتر در معرض بارندگي ، خرابيها وصدمات مهمي را تحمل كرده واثرات آن به خوبي مشهود است . در اين مورد ، جابجا ملاحظه مي شود كه خشت ديوار كاملا از بين رفته وخاكستر ناشي از سوزاندن فضولات حيواني ، سه رديف آجري را پوشانده است كه پي اين ديوارها را تشكيل مي داده اند . مشاهده مي شود كه چوپانان آن عصر در زير ورودي هاي چهار دروازه زيگورات ، كه بايد در آن عصر هنوز هم به همان صورت آزاد باقي مانده باشند ، با گذاشتن آجرهائي بر روي لايه اي ضخيم وغير قابل نفوذ از خاك ، براي خود بستري چون سكو ساخته ودر روي آن سكونت مي كرده اند .
درباره نوع زندگي اين شهر در زمان ساسانيان با قرنهاي بعد از آن و ورود اسلام ، هيچ نوعي شاهدي در دست نداريم . فقط در قرن هفدهم ميلادي يكي از حاكمان كوچك محلي ، روي ديوار بيروني شمال شرقي ودر بالاي آبكنده هاي عميق ، قامتگاه كوچكي براي خود مي سازد كه به چشم انداز وسيع دره آب – دز مسلط بوده است . از اين خرابه كوچك تكه اي از سفال لعابدار با زمينه اي به رنگ سفيد ونقوش آبي رنگ ويك قطعه دستنبد شيشه اي الوان به دست آمد ( شكل 1).
سكوتي كه شهر مغضوب ومخلوع واز پادر افتاده را در بر گرفته بود يك بار ديگر قبل از رسيدن باستانشناسان شكسته مي شود و آن هنگامي است كه يك سياستمدار غربي كه ظاهرا مقامي در دزفول داشته است ، براي رسيدن به اين شهر از چغازنبيل1 مي گذرد واحساس مي كند كه استعداد وقريحه كاوشگري دارد . مي گويند كه كارگران او روزها و روزها براي حفر زاويه غربي برج سماجت به خرج داده اند وبديهي است كه فقط درخشت خام كلنگ زده و آن را زير و رو كرده اند اين زخم را هنوز هم زيگورات بر تن خود دارد (لوح 9 ، شماره 1).
قديمترين مدارك مربوط به پادشاهي ايلاميها به قرن بيستم وهفتم پيش از ميلاد مي رسد وتوسط پادشاه اساطيري سلسله اول كيش بنام « انمباراگيسي » در كتيبه اي سومري ظاهر شده است.
معماري ايلام قديم : تنها اطلاع ما از معماري ( به ويژه شكل معابد ) از نقش مهرهايي است كه ا زدوران اوليه ايلام به جا مانده ، و آن يك نقش برجسته مربوط به نينوا در دوره آشوري متاخر است . در  اين نقشه برجسته معبدي به صورت يك بناي مربع مستطيل بلند بر يك شالوده ايوان دار نشان داده شده ، نماي جلو داراي روزنه هايي بوده است . در قسمت پشت ممكن است پله هايي براي دسترسي به معبد وجود داشته است . در نماي آن دو چارچوب در بلند ديده مي شود كه در سمت چپي را يك پرده ني ايي آنرا از نور آفتاب محافظت مي كند . احتمالا مدخل ورودي بوده است ، ودر سمت راست شايد نمايي از يك در بوده است .
جالبترين ويژگي اين معبد ، سه شاخ بزرگ است كه در دو طرف ديوارهاي معبد نصب شده است ، واين مارا به يكي از عجايب ساختمان معابد ايلامي متوجه مي سازد . 
بعدها سنگ نبشته هاي ايلام مياني ثابت مي كنند كه اين شاخ ها جز مهمي از هر معبد را تشكيل مي دادند . چون نماد الوهيت بود . ويكي از پادشاهان ايلامي در سده دوازدهم ( ايلامي مياني ) افتخارش اين بوده كه بيست معبد شاخي را فقط بازسازي كرده است . 
معماري ايلام مباني : بدون اغراق درخشانترين دوره حاكميت ايلاميها دوره 
مياني است‌كه در‌آن آثار معماري ارزشمندي ايجاد گرديده ، اغلب معابد‌هستند.
ايلاميها هم مانند اقوام باستاني ديگر به مذهب وپرستش خدايان متعدد اهميت ميداده اند ومويد اين مطلب كشف معابد ، گورها ونقوش برجسته در نقاط استقرار آنهاست . يكي از آثار قابل تامل ومهم آنها زيگورات چغازنبيل است كه به بررسي آن مي پردازيم .
زيگورات چغازنبيل : آثار باستاني چغازنبيل در دشت خوزستان ودر فاصله حدود سي كيلومتر در جنوب شرقي شهر شوش دركرانه غربي رودخانه دز واقع شده است . آين آثار شامل زيگورات يا معبد عظيمي است كه به وسيله اونتاش گال پادشاه مقتدر ايلامي براي خداي اينشوشيناك در حدود 1265 ق .م ساخته شده است . 
زيگورات چغازنبيل كهن ترين اثر ايراني است كه داراي ابعاد وخصوصيات خيره كننده است وبا اهرام مصر برابري مي كند . اين بناي عظيم به صورت هرم مطبق يا پله پله ساخته شده است . طبقه اول يا زير زمين شامل بزرگترين طبقه است وبه شكل مربع ساخته شده است . اين معبد يكي ازنمونه هاي بسيار برجسته مهارت معماري ايلاميهاست . 
در اولين نگا به آن مي توان دريافت كه اين بنا مبتني بر مقياسي عظيم بوده 
است طراح آن هيچكس جز خود اونتاش گال نمي تواند بوده باشد . اما نظارت او به نظر نمي رسد موجب درگيري ميان او ومعماران وكارگرانش شده باشد ، نگاهي گذرا به پلان وبقاياي آن تصويري ا زنيروي عظيم كاري را كه براي انجام اين بنا شكوهمند لازم بوده است ، به ما مي دهد . بنايي كه با ساختمان هاي عظيم مدرن قابل مقايسه است . در آغاز كار ميليونها خشت وهزاران آجر بايد آماده مي شد . مواد اوليه در محل ساختمان در دسترس بود و آب هم از رودخانه دز در مسافتي يك كيلومتر ونيم دورتر تامين مي شد .
شكل 2- نما ، پلان و پرسپكتيو زيگورات چغازنبيل 
 
اما تامين سوخت براي پختن آجرهاي بزرگ وزيباي ديوارها وراهروها پر هزينه ، وقت گير ومشكل بود سوزيان ( دشت خوزستان ) كه امروز تقريبا از درخت خالي است . 
در قديم هم تقريبا به همين اندازه كمبود درخت داشته است . بنابراين ، چوب لازم براي سوخت بايد از كوهستانهاي لرستان بريده مي شد ، توسط الاغ وگاو كوهي تا سرچشمه دز حمل گرديد و آنگاه از طريق رودخانه به محل مورد نظر منتقل مي گشت . 
شاه اونتاش گال سالها مجبور شد لشگر كاملي از دهها هزار كاشي

و...


کلمات کلیدی مرتبط:
ايلام - جغرافیای تاریخی ,حدود اواسط قرن سيزدهم قبل از ميلاد ، پشته وسيعي كه بيش از 30 متر از رودخانه آب – دز ، يكي از شعبات كارون را از مسير مستقيم خارج و به آن قوس مي دهد ، توسط شاه ايلام اونتاش – گال انتخاب شد تا در آن شهركي مذهبي بنيان گذاشته شود وتبديل به مركزي زيارتي براي مردم ايلام گردد ( لوح,
مقالات مرتبط در این دسته

 


کليه حقوق اين وب سايت محفوظ و متعلق به نقش برتر پارس مي باشد
هرگونه کپی برداری منجر به پیگیری قضایی خواهد شد
Copyright © 2013-2025 - All rights reserved
طراحی سایت مشهد