فهرست صفحه
مقدمه 5
تاریخ رنگ 6
نظرات مختلف راجع به رنگ 9
چرخه رنگ 9
هماهنگی رنگها 11
سه بُعد دیداری رنگ 13
اصطلاحات متداول رنگ 13
سازواری اشکال هندسی و رنگ ها 14
تأثیرات روانی رنگها 15
قرمز 15
آبی 16
سبز 17
اثر رنگ در فضا 18
الگوهای انتخاب و کاربرد رنگ در دکوراسیون داخلی ساختمان 37
سقف ها، دیوارها و کف اتاق ها 38
اتاق نشیمن 39
اتاق غذاخوری 39
رنگ های مناسب اتاق خواب 40
حمام 42
حقه های بصری با رنگ 42
رنگ های متفاوت در دکوراسیون داخلی 47
رنگ آبی 47
رنگ ارغوانی 58
رنگ قرمز 64
رنگ سبز 70
رنگهای جوانی 77
دلنشینترین رنگهای فصل پاییز 85
رنگ در شهر از دیدگاه طراحی شهری 89
رنگ در طراحی شهری 89
رنگ و نور 92
کابرد رنگ در شهر 95
رنگ و زمان 98
تجربه نروژ 104
تجربه انگلستان(لندن و هارلو) 106
بلوک های مسکونی ،اسلونی:ofis arhitekti 107
ساختمان اداری colorium،آلمان :alsop architects 110
رنگ در فرهنگ معماری ایران 112
رنگ در معماری ایرانی 113
رنگ در ادبیات فارسی 117
رنگ در گلیم کرد 121
سرنوشت رنگها در شهر شطرنجی 123
زیباسازی 123
جای خالی رنگ در سرعت ساخت و ساز 123
منطقه 5؛ خاكستری، اخرایی و 7 رنگ 124
تركیب رنگی نماها زیر ذرهبین 125
نتیجه گیری 127
منابع 128
بخشی از مطلب
رنگ زندگی است، زیرا جهانی بدون رنگ برای انسان (حتی حیوانات) مرده جلوه می کند. ماهیت اصلی رنگ طنینی از تصورات خیالی بوده و در این حالت رنگ موسیقی است.
همچنانکه شعله آتش نور پدید می آورد، رنگ ها فرزندان نور هستند و نور مادر آنهاست.نور، این اولین پدیده جهان هستی، جوهر و ماهیت جاندار جهان را از طریق رنگ ها بر ما آشکار می سازد. شکل و رنگ، آن تجلیات جوهری مافوق تصورند که ما از آنها تصور ناچیز داریم. رنگ ها عناصر اولیه، ثمره و فرزندان نور اصلی بدون رنگ هستند که متضاد و همزاد آن تاریکی بدون رنگ است.
همچنانکه صوت به لفظ ادا شده، رنگی درخشان می دهد، رنگ نیز مایه ای جلادار است و مفهوم معنوی به فضا می بخشد و در اخلاق و رفتار انسان، حتی چهره او اثر می گذارد.. پس می توان با توجه و شناخت روحیه افراد، بوسیله رنگ آمیزی مناسب، فضاهای مسکونی و محل کار قابل تحمل و فعال بوجود آورد.
تاریخ رنگ
در آثار رنگین بازمانده از قرون گذشته می توانیم تمایلات عاطفی ملل ناپدید شده ای را بیابیم. مصریان و یونیان قدیم از طرح های رنگارنگ به وجد می آمدند.
چینی ها از دیرباز نقاشانی ورزیده و کارآزموده بودند، چنین ثبت شده است که امپراطوری از سلسله «هان» در 80 سال قبل از مسیح، مجموعه ای از نقاشیهائی را که گفته می شود از زیبایی رنگین و باعظمتی برخوردار بودند، در انبارهائی یا به اصطلاح امروزه در موزه ای نگهداری می کرد.
موزائیک های چند رنگ رومی و بیزانسی که با قدرت رنگ آمیزی گردیده اند از اولین هزاره عصر مسیحیت در اروپا نگهداری شده است. هنر موزائیک ضرورت های قدرت رنگ آمیزی را در مرتبه ای والا قرار داد، زیرا هر عرصه رنگی در موزائیک از قطعات رنگی و عناصر متعددی ترکیب شده است که هرکدام نیاز به توجه و انتخاب مناسب دارد.
در تزئینات پیشین قرون وسطائی راهبان ایرلندی، در قرون هشتم و نهم، لوحه های رنگین با تنوعی فراوان و نکته سنجی بسیار می یابیم. حیرت انگیزتر از همه نظر قدرت درخشندگی رنگ، صفحاتی است که در آن رنگهای بسیار متنوع درخشندگی یکسان دارند. اثرات زنده سرد و گرم حاصله از این رنگ ها چنان کم نظیرند که از آن زمان تا عصر امپرسیونیست ها و «وان گوگ» هرگز نظیر آن را نمی یابیم.
هنرمندان رومانسک و هنرمندان گوتیگ اولیه در نقاشی های روی دیوار و روی لوحه ها، رنگ ها را به عنوان مفاهیم و تعابیر سمبولیک به کار می بردند. بدین دلیل آنان کوشش می کردند تا رنگ ها را در مایه های خالص و بدون کدر نمودن به کار ببرند. اثرات ساده و روشن سمبولیک را بیش از سایه های متعدد و تغییرات رنگین پی جوئی می نمودند. فرم ها نیز متحمل چنین کیفیتی می شدند.
«جیوتو» و پیروان مکتب «سینز» اولین نقاشانی بودند که تصویر انسان را با فرم و رنگ به وجود آوردند و به این ترتیب آغازگز بدعتی شدند که جامعه صاحب نفوذ شخصیت های هنر اروپای قرون پانزدهم، شانزدهم و هفدهم باآن مواجه شدند.
فرانسیسکا (1492-1410) تصاویر افراد را با خطوطی تند و سطوحی به وضوح گویا و رنگهای تکمیلی متوازن رنگ آمیزی می کرد. رنگ های ملون از مایه های نادر در کارهای این هنرمند دیده می شود.
لئونارد (1519-14552) رنگ های تند را نمی پذیرفت. وی با درجات بسیار ریز رنگ نقاشی می کرد. چنانکه در تابلوهای خود به نام «باکره گروتو» در دو سطح اساسی تابلواین روش را به کار برده است.
تابلوهای سن ژورم و «پرستش» کاملا از سایه روشن هایی که از رنگ سه پیا ترکیب شده اند. «تیسیین» (1576-1477) در کارهای اولیه اش سطوح رنگین متجانسی را به طور مجزا در کنار یکدیگر قرار می داد.
«رامبراند» (1669-1606) نمونه هنرمندان سایه روشن کار است. گرچه لئوناردو، تیسیین و ال گوکو از سایه روشن به عنوان وسیله ای برای بیان منظور استفاده کرده اند، معذالک کار رامبراند به طور کلی چیز دیگری است. وی رنگ را مانند ماده ای متراکم احساس می کرد و با مایه های شفاف خاکستری و آبی یا زرد و قرمز اثری از عمق می آفرید که حیات نورانی بسیار جالب مخصوص به خود دارد.
در هنرهای اعصار امپراطوری و کلاسیک، رنگ آمیزی منحصر به مایه های سیاه و سفید و خاکستری بود و ندرتاً با چند رنگ معدود کرومات جان می گرفت. این روش که حالت آرام و واقع گرایانه ای به کار می داد. جای خود را برومانتیسم سپرد.
نئوامپرسیونیستها سطوح رنگی را به عناصر نقطه ای تقسیم نمودند. آنان ثابت کردند که اختلاط مواد رنگ قدرت رنگ را در هم می شکند. نقطه های خالص رنگ باید فقط در چشم بیننده درهم شوند. تئوری های رنگ شورل کمک های شایانی برای امپرسیونیستها بود.
سزان (1906-1836) با الهام از افکار امپرسیونیستی به ساختمان منطقی تکامل یافته ای از رنگ رسید. شکل دادن امپرسیونیست به صورت یک واقعیت ذاتی وظیفه وی بود. نظرش بر این بود که تابلوهایش براساس اصول قراردادی و قواعد رنگ ساخته شود.
کوبیست ها- پیکاسو براک و گریس- رنگ ها را برای مایه های تاریک- روشن به کار می گرفتند. آنان در درجه اول به فرم علاقه مند بودند. اشکال اشیاء را به فرم هندسی تجزیه می کردند.
کاندینسکی مقارن سال 1908 آغاز به ساختن تصاویر غیرعینی نمود. وی معتقد بودکه هر رنگ از نظر بیان حالت ارزش مخصوص به خود راداراست و بدین ترتیب این امکان وجود دارد که واقعیات با مفهوم بدون استفاده از اشیاء خلق شوند.
بین سالهای 1910 تا 1917 در قسمت های مختلف اروپا مستقلا، هنرمندان، درصدد بودند چون کوپکا، دلونی، مالویچ، ایتن، آرپ، موندریان، وانتونگرلو وجود داشتند. نقاشیهای این هنرمندان فرم های غیرعینی و اغلب هندسی را با رنگ های خالص طیفی در شکل تجسمی و واقعی اشیاء ارائه می دهند. فرم ها و رنگ های قابل درک از نظر ذهنی واسطه هایی هستند که تزئینات تصویری صحیح را امکان پذیر می
و....