خانه
مفهوم gestalt برای اولین بار در سال 1890 در فلسفه و روانشناسی توسط Christian Christian von Ehrenfels (عضو دانشکده برنتانو) مطرح شد. ایده گشتالت ریشه در تئوری های دیوید هیوم ، یوهان ولفگانگ فون گوته ، امانوئل کانت ، دیوید هارتلی و ارنست ماخ دارد. سهم منحصر به فرد ماكس ورتهایمر این بود كه اصرار داشته باشد كه "gestalt" از نظر ادراكی اولیه است ، و قطعاتی را كه از آن ساخته شده است تعریف می كند ، نه اینكه یك کیفیت ثانویه است كه از آن قسمت ها پدید می آید ، همانطور كه قبلاً فون Ehrenfels گشتالت-كویتیته اولیه داشته است. [استناد به نیاز] به نظر می رسد که هر دو فون احرنفلز و ادموند هوسرل با الهام از کارهای ماچ Beiträge zur Analyze der Empfindungen (مشارکت در تجزیه و تحلیل احساسات ، 1886) ، در ترسیم مفاهیم بسیار مشابه خود از gestalt و moment figure (به ترتیب). در مورد مبانی فلسفی این ایده ها ، به مبانی نظریه گشتالت مراجعه کنید (اسمیت ، چاپ ، 1988). نظریه پردازان اوایل قرن بیستم ، مانند Kurt Koffka ، Max Wertheimer و Wolfgang Khhler (دانشجویان کارل استامپف) ، اشیاء را با توجه به تمام عناصرشان که در کنار هم به عنوان یک سازه جهانی در نظر گرفته می شدند ، درک می کردند. این رویکرد "gestalt" یا "شکل کامل" به دنبال تعریف اصول ادراک است - قوانین ذهنی به ظاهر ذاتی که نحوه درک اشیاء را تعیین می کنند. این مبتنی بر اینجا و اکنون است و به شیوه ای که همه چیز دیده می شود. تصاویر را می توان به شکل یا زمین تقسیم کرد. سوال این است که در نگاه اول چه چیزی درک می شود: شکل جلویی یا پیش زمینه. فهرست مطالب مکتب روانشناسی گشتالت زمینه پیدایش و بنیا نگذاران روا نشناسی گشتالت مفهوم گشتالت گشتالت چیست؟ اصل مشابهت اصل مجاورت اصل تداوم اصل یکپارچگی یا تکمیل اصل روابط شکل و زمین روابط شکل و زمینه اصل سرنوشت مشترک اصل فراپوشانندگی اصل یکپارچگی یا تکمیل زیبایی شناسی حسی زیبایی شناسی فرمی زیبایی شناسی