بخشی از مطلب
«خانۀ عرب (بیبی رقیه)»: یزد، محلۀ شاه ابوالقاسم، کوچۀ روبهروی مسجد چهلمحراب.|| بانی این خانه حاج علیاکبر عرب، فرزند حاجمحمدعلی عرب، بوده است. پس از او، خانه در اختیار بیبی رقیه (یکی از دخترانش) قرار گرفته و به همین نام مشهور شده است. گفته میشود که بنای خانه صدوسی سال قدمت دارد. طرح این خانه نیز مبتنی بر انتظام فضاهای مختلف به گرد یک حیاط میانی است. حیاط مستطیلشکل است و در جهتِ قبله قرار دارد. فضاهای اصلی خانه در اطراف حیاط استقرار یافته است؛ و بنابراین در نظری کلّی میتوان گفت که اصلیترین فضای خانه حیاط آن است. قرارگیری فضاها به گرد این عنصر اصلی و توجه به آن قدر و منزلت آن را دوچندان میکند. برای ورود به خانه، باید از سردری تونشسته و یک هشتی پُرکار و دالانی که به گوشۀ حیاط راه میبرد گذشت. هشتی درِ دیگری دارد که به حیاط اسطبل و پلکان بام خانه باز میشود. از طریق این پلکان میتوان به حیاط کوچک و اتاق روی کوچه نیز راه یافت. به این ترتیب، با وجود این حیاط و فضای بستۀ آن در طبقۀ دوم، عرصه و حریمی کاملاً مستقل در بدو ورود به این خانه ایجاد شده است. وجود ورودی مفصّل، با هشتی زیبا و سقف رسمیبندی شده، در این خانۀ کوچک نشاندهندۀ اهمیت مفهومِ ورود به حریم خانه است. سردر دعوتکننده و هشتی بزرگ و بلند، با سطوح و سقف تراشخورده، که فضای کاملی را برای مکث و توقف پدید میآورد، و نیز دالان ساده و کم ارتفاع پس از آن گوی منازلی پیوسته در مسیر رسیدن به حیاط خانه است. به این ترتیب، اگر با استقرار انواع فضاها به گرد فضایی باز حریم درونی پرارزش و گرانقدری به وجود آمده، دستگاه ورودی نیز با تبعیت از این قاعده بر ارج و حرمت آن صحّه گذاشته است. در هر جبهه از حیاط خانه، یک فضای اصلی در میانه نشسته است و در طرفین هریک از این عناصر میانی، فضاهایی واقعاند که در نمای آن جبهه، همچون حامیانی برای آن عنصر میانی به نظر میرسند. این فضاها به اتاقهای کم اهمیتتر یا به فضاهای خدماتی، مانند ورودی ایوان و دالان ورودی و کفشکن و مطبخ، اختصاص یافته است. گفتگوی عناصر اطراف حیاط معانی مختلفی را به ذهن بیننده القا میکند. نخست، وجود ایوانی نسبتاً عمیق با دهانهای وسیع در مرکز نمای شرقی نقطهای شاخص در میان همۀ عناصر اطراف حیاط ایجاد کرده است. با این ایوان، یعنی یگانه فضای نیمبازِ مشرف بر حیاط، گویی فضای باز به داخل بنا کشیده شده و به این ترتیب، پیوند ساختمان با حیاط قوّت یافته است. از طرف دیگر، در مقابل ایوان و در میانۀ نمای غربی، پنجدریای با نمایی مرکب از طاقنماها و گچبُریهای زیبا قرا دارد که مرکزی چشمگیر برای نماست. از گفتگوی این دو مرکز، محوری مشخص پدید میآید. در مقابلِ تفاوت نماهای مذکور، نماهای شمالی و جنوبی بسیار به یکدیگر شبیهاند: در هریک، سهدریای در مرکز واقع است و دو طاقنما در طرفین آن نشستهاند. این شباهت در کنار آن تفاوت باز بر اهمیت محور شرقی غربی میافزاید و آن را به محور اصلی طرح بدل میکند؛ اما کشیدگی حیاط در خلافِ جهت این محور است و حتی آبنما و باغچههای آن در طول حیاط قرار گرفته و بر اهمیت محور شمالی ـ جنوبی صحّه گذاشتهاند. این همه در میان دو محور متعامد حیاط، رقابتی زیبا به وجود آورده است. نکتۀ دیگر در طرح خانه طاقنماهای متعدد اطراف حیاط و گچبُریهای زیبای آن است که در ترکیب با پنجرههای چوبی، جدار حیاط را تراشخورده و پُرکار جلوه میدهد. تکرار طاقنماها، که موجب پدیدار شدن اندازههای کوچک و القاگر صمیمیت در حیاط خانه است، در کنار آرایش منظم حیاط و آب و سبزۀ درون آن، اندرون خانه را حریمی امن و آرامشبخش کرده است. کوچکی حیاط و کوتاهی جدارها نیز مقیاسی خانگی به این حیاط داده است. وجود طاقنماهای متعدد در نقاط مختلف جدارهای حیاط (در مرکز یا گوشهها) آنها را عنصر اصلی در طرح نما کرده است. در واقع، با شیوههای مختلف تجمع این طاقنماها، ترکیبهای گوناگون پدید آمده است: با اجتماع آنها در مرکز نما، پنجدری تشکیل شده است؛ در ترکیب دوتایی، در دو طرف ایوان نشسته و نما را از دو جانب خاتمه دادهاند؛ گاه نیز چون عنصری مستقل در دو گوشۀ نما جای گرفته و گویا حامی بخش مرکزی نما (سهدری نمای جنوبی یا شمالی) شدهاند. در زیر فضاهای چهار سوی حیاط خانه، سردابها جای گرفتهاند. سردابهای شمالی و غربی مستقل است و هریک به واسطۀ پلکانهایی به بخش فوقانی خود و بالاخره به حیاط مرتبط شده است؛ اما سردابهای جنوبی و شرقی با دالانی به یکدیگر متصل شده و با پلکانی در بخش شرقی به حیاط راه یافتهاند. سرداب شرقی به وسیلۀ روزنهایی از نور حیاط بهرهمند میشود. این سرداب بر محور شرقی ـ غربی حیاط واقع شده و عرصۀ پراهمیت و اصلی زیرزمینِ خانه است.