بخشی از مطلب
پس از ورود، از جبهۀ جنوبی، برای دستیابی به مجموعۀ فرهنگی، وارد فضایی باز می شویم. به این ترتیب خصلت فضای باز، نقش تعیین کننده ای در هدایت، به سمت فرهنگسرا دارد.
این مسیر حرکت در فضای باز روی یک محور قرار گرفته که به وسیلۀ حصاری از درختان در دو سوی آن تقویت شده است. ردیف پله و ردیفی از درختان کوتاه تر که به صورت نامنظم در یک سمت این محور بر حرکت در این مسیر تأکید نموده است.
در پس این راه به سطح وسیع باز می رسیم که تفاوت فضای آن با مسیر طی شده تأمل مخاطب را در هنگام روبه رو شدن با این فضا ایجاد می کند. مسیر طی شد ه، فضای خطی و عبوری می باشد، در حالیکه این سطح ایجاد احساس سکون و ساکت می نماید. وسعت این فضای باز شکل یافتن آن توسط کف سازی، و تفاوت نوع تک درختان آن همگی برآنچه که گفته شده تأکید کرده اند.
در این مرحله، با چهرۀ اصلی مجموعه روبه رو می شویم. تاکنون مخاطب ـ تا رسیدن به این مرحله ـ تنها در فضای باز است که غوطه می خورد. اما در اینجا برای ورود به حیاط می بایست از یک طاقی بتونی گذشت. محل قرار گیری این طاقی و باغچه کناری آن باعث تأمل در فضا شده است. به این ترتیب قبل از ورود به حیاط، با چهرۀ داخل آن آشنا می شویم.
حیاط از سه طرف، توسط ساختمان محصور شده است. از یک سمت باز می باشد. یک طاقی کوچک محل ورود به حیاط را، از این جبهه نمایان می سازد. این اشارۀ به ورود در برابر عظمت ساختمان و اجسام آن بسیار کمرنگ می نماید. در حقیقت در مقایسه با این همه فضای باز، طاقی به این کوچکی، تأثیر چندانی بر جدا ساختن حیاط ندارد.
اینکه حیاط در میانۀ ساختمان جای گرفته و کف مناری خاص خود را یافته است و یک طاقی برای تأکید به ورودی ایجاد شده نشان دهندۀ آن است که عنصر مهمی در طرح می باشد. اما پایین تر قرار گرفتن آن، باغ را مشرف به آن کرده و اهمیت حیاط کم نموده است.
۱ـ برای ورود به حیاط باید از طاقی بتونی و سپس پلی که بر روی یک آنجا قرار گرفته است بگذاریم. حرکت روی این پل معلق موجب می گردد که متوجه ورود به یک فضای نوین شویم.
پس از حرکت بر روی این پل و فرود از چند پله، با زاویۀ دید جدیدی با منظرۀ حیاط روبه رو می گردیم.
«ایجاد یک آنجا، که در ابتدای ورود به حیاط، در زیر پل ورودی قرار گرفته است و اینکه در هنگام ورود به حیاط، در زیر پای، قرار می گیرد. نقش آب را در فضا و ارزش آنرا، کم قدر نموده است. درست به عکس آن ارزشی که آب و حرکت آن در باغ قدیمی داشت».
«در حقیقت، در اینجا آب به صورت ابزاری بررسی جدا نمودن دو مرحله گشته است و نه یک اصل و عامل اساسی در حیاط».
نکته مهمی در بارۀ طاقی ورودی وجود دارد و آن این است که این عنصر فضایی به همان اندازه که در خارج حیاط به ورود به آن تأکید می کند به همان اندازه نیز، در داخل آن محل خروج را نشان می دهد.
«نکته اینجاست که وقتی یک فضا به عنوان مراد و مقصود مطرح می گردد آن زمانیکه عنصر مهمی در یک مجموعه گشته، یک ورودی در نقش آن، طریقۀ مناسبی برای عودت می باشد. اما منطقی آن است که همان ورودی از داخل حیاط چهرۀ مشخصی نیابد، تا که مرتب به محل خروج اشاره کند. چرا که این اتفاق با اصل بودن و هدف بودن یک فضا، منافات دارد».
حیاط در قلب قرار گرفته و علاوه براینکه قلب ارتباطی ساختمان است، عنصر اصلی فضایی مجموعه گشته. دو نمای پیش آمده یک حجم توپر و یک ورودی در گوشه حیاط، اولین اجزایی هستند که به دیده می آیند. و بدین ترتیب اولین فضاهایی هستند که خود را معرفی می کنند و به طرف حیاط چهره می یابند.
حیاط دارای اهمیت بسیاری است و عامل اصلی وحدت دهندۀ مجموعه می باشد. اما در حقیقت بسیاری از فضاها به حیاط نگاه نمی کنند، به جز آنکه، ارتباط داشته باشند. یا نیم نگاهی.
دو نمای پیش آمده، متشکل از فضاهایی هستند که به طور مستقیم با فضای باز حیاط در تماس اند و تمام بدنه نماهای آن ها، ورودی نیز می باشد.
و همچنین فضاهایی هستند که نگاه به سمت حیاط دارند و از لحاظ فضایی به حیاط وابسته اند. اما حجم توپر سمت دیگر عنصری از مجموعه است که ارتباط مستقیم با حیاط نداشته و منظر آن نیز بخشی از باغ است.
و....