بخشی از مطلب
دالاس گالریا در سال 1982 در تقاطع جاده اصلی و جاده بین ایالتی –یعنی در بهترین موقعیت مکانی-افتتاح شد به مدت 20 سال این مرکز حکم دستگاه چاپ اسکناس را برای سازنده اش داشت.شهر کوچکی شامل هتل،برج های اداری ،سالنهای سینما یک مال با سقف شیشه ای و بیست اسکیت رستوران مسیر دو و میدانی و دیگر امکانات مد روز و معماری آن از نمونه اصلی بوستون که در سال 1970 تاسیس شده بود یکپارچه تر و پیچیده تر به نظر می آمد در واقع هر دو مرکز با الهام از گالریای قرن ا9 میلاد ساخته شده بودند گرچه دالاس گالریا نزدیک ترین مال شیک به حومه های مرفه شمال دالاس بود اما با پیدایش مفاهیم جدید در فروش کالا و ارتقای کیفیت مال های رقیب از جمله مرکز خرید نورث پارک این مرکز اعتبار خود را از دست داد.کسادی و بسته شدن فروشگاه های معروف به یکباره کل مجموعه را از رونق انداخت.در سال 2002 این مرکز با بودجه 70 میلیون دلاری باسازی شد تا بتواند به عرصه رقابت در منطقه باز گردد.
کتی سیمون یکی از طراحان می گوید:در مقایسه با مال های جدید دالاس این مرکز فرسوده به نظر می رسید با درختان فیکوس کهنه سنگ گرانیت صورتی و قهوه ای ملال آور و بدون حس مکان مسیر حرکت بی روح و ترکیب مغازه ها گیج کننده بود(بوتیک در کنار اسباب بازی)فضای عمومی هم برای استراحت خریداران وجود نداشت.بررسی ها نشان می دهند مردم بیشتر برای تماشای دیگران به مالها می روندتا برای خرید.اما در این مرکز جایی برای این کار وجود نداشته غیر از محوطه اطراف پیست اسکیت که حتی آنجا هم نقاط تاریک و بن بست دیده می شد.اولین حرکت معماران تبدیل طبقه همکف به یک خیابان بود.این کار با برداشتن جا گلدانیها و درختان فیکوس پوشاندن کف باسنگ آهک و ساختن میدان های کوچکی با نیمکت و مجسمه در نقاط اصلی طول 960 فوتی انجام شد.در نتیجه یک محوطه بی هویت به مرکز خرید و گردشگاهی شیک با فروشگاه های معروف تبدیل شد.مغازه های ارزانتر به طبقه دوم و فروشگاههای خانواده به طبقه سوم انتقال یافتند.برای اصلاح مسیرهای حرکت- که در یک مال 3 طبقه مسئله مهمی است-یک پله برقی ضربدری شیک در محوطه مرکزی کنار پیست اسکیت اضافه شد و برای روانتر شدن رفت و آمد در اطراف پیست آن را کوچکتر و بیضی شکل کردند.بعضی از میدانهای کوچک دیگر هم بیضی شکل شد و نمای بالکنها و پیاده روها با شیشه سبز رنگ و اکالیپتوس استرالیایی تغییر یافت.طاق شیشه ای عظیم گالریا خود مشکلی بود به عنوان راه حل نخل های مومیایی شده –واقعی اما بی جان- در جا گلدانی هایی از طبقه سوم آویخته شدند آنها همچون مجسمه هایی عمودی فضای وسیع را به هم می پیوندندو در عین حال استعاره ای شیطنت آمیز از درختهای کنده شده طبقه پایین اند. مجسمه های پیچ و تاب دار پارچه ای کار هنرمند فرانسوی دانیل گرفین در فضا شناورند،گویی به نوری که از طاق می تابد،خوش آمد می گویند.برخی از این مجسمه واره ها بالای محوطه ی بازی جدید بچه ها تاب می خورند،که یکی دیگر از جاذبه های مال برای بچه ها وپدر و مادرهاست.
بازسازی گالریا بیشتر ظاهری است تا سازه ای و بخشهای اصلی ساختمان دست نخورده باقی مانده اند.اما مصالح جدید،نورپردازی و امکانات رفاهی عمومی،حاکی از تجربه ای هوشمندانه و آگاهانه اند.اینجا کماکان یک مال است،ولی دیگر متزلزل نیست،فروش افزایش یافته،مستأجران جدید مغازه ها از راه رسیده اند و حال و هوای کلی خوشایند تر است،گرچه گالریا بیش از بازآفرینی،باز طراحی شده،ولی دیگر در زمان درجا نمی زند.
و....