فهرست مطالب
پیشگفتار 1
فصل اول: 5
تعریف موزه
فصل دوم: 10
موزه و وضایف آن
فصل سوم: 30
انواع موزه
فصل:چهارم: 34
نگاهي گذرا به تاريخچه موزه و موزه داري در ايران و جهان
فصل پنجم : 41
عناصر بحث کالبدی
فصل ششم: 47
عناصر بحث کارکردی
فصل هفتم: 57
معرفی یکی از شرکت های بزرگ طراحی موزه
فصل هشتم: 60
نمونه ای از موزه های جهان
فصل نهم: 76
در ايران چه ميگذرد
فصل دهم: 84
معرفی مکان طرا حی موزه
زنجان
فصل یازدهم: 97
موضوع طراحی موزه
فصل دوازدهم: 104
تحلیل سایت
فصل سیزدهم: 107
ضوابط طراحی
فصل چهاردهم: 114
الگوی عملکردی فضاها
فصل پانزدهم: 120
اقلیم زنجان
ساختار روايت، در معماري موزه مدرن
در ايران معماري موزه همچنان معطوف و متعهد به نمايش شيء باقي مانده و اين بيش از هرچيز بدان معنا است كه تعريف ما از موزه در گذر زمان تغيير محسوسي نكردهاست. اما اين نگاه در جهان امروز تغيير كرده است. فرايند ديدن در موزه مدرن،فرايندي انفعالي نيست
پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري:
اغلب ما با شنيدن نام موزه بنايي شکوهمند و مجلل را به ياد مي آوريم که بقاياي تمدن بشري را در خود جاي داده است و با زيبايي رعب آور و خيره کننده اش احساس توامان غرور و حقارت را در ما برمي انگيزد. اما اگر در موزه هاي مدرن جهان حضور مجازي يا فيزيکي يافته باشيد، قطعا با صحنه هايي کاملا متفاوت مواجه شده ايد که قرابت چنداني با تصوير ذهني تان نداشته اند. شما را به سفري در معماري و طراحي موزه دعوت مي کنيم تا با تحول بنيان هاي فکري و تاثير آن بر معماري موزه در گذر زمان آشنا شويد. سپس يکي از بزرگ ترين شرکت هاي طراحي و معماري موزه در جهان را خواهيد شناخت و عملکرد آن را در قياس با شرکت مشابه ايراني به قضاوت خواهيد نشست.
پيشينه نظري
معماري هر موزه كارآمدترين و خاموشترين منبع اطلاعاتي آن به شمار ميرود.مخاطب موزه پاسخ بسياري از سوالات خود را از فرم و ساختار يک موزه ميگيرد. معماري موزه از بدو پيدايش تا امروز دستخوش دگرگونيهاي بسياري شده است؛ دگرگونيهايي که ريشه در تغيير ديدگاه بشر نسبت به موزه داشتهاند.
معماري موزههاي كلاسيك،معطوف به نمايش شيء به عنوان مظهر قدرت بود. ارتباط شيء با قدرت،نخست به رابطه آن با دانش و سپس به رابطهاش با تمدن برميگردد.
حضور يك شيء در موزه به آن معناست كه آن شيء ، از اصالت و اعتبار ويژهاي برخوردار بودهاست. كشف اين اصالت، مستلزم دانش و آگاهي گردآورنده، نسبت به ارزشهاي تاريخي و فرهنگي شيء است و دانش و آگاهي، عامل قدرت. پس مجموعهدار اشيا تاريخي، به جز دفينهاي مادي، صاحب گنجينهاي معنوي نيز هست كه او را از ديگران متمايز ميكند. از سوي ديگر شيء، حامل هويت تاريخي و فرهنگي يك تمدن است. اروپاييها موزه ساختند تا دستاوردهاي نياكانشان را همچون نمادي از برتري تمدن غرب به جهانيان معرفي كنند.(Andrea Witcamb.Re- emagining The Museum.p.107) به اين ترتيب، شيء در رابطهاش با دانش، موجد قدرت است و در رابطهاش با تمدن،نماد آن.
اما اين نگاه امروز تغيير كرده است و متناسب با آن اجزاي بيروني و دروني موزه نيز دچار تحول شدهاند.در حال حاضر آنچه ذهن موزهداران را بيش از هرچيز مشغول كردهاست ارائه اطلاعات در قالب روايت يا روايتهايي است كه از قطعيت و انحصارطلبي تهي باشند. نوع طبقهبندي و چيدمان اشياي موزهاي، و فنآوريهاي