بخشی از مطلب
این پل که از اواخر تیمورى شالوده هایى داشته به امر شاه عباس دوم در سال 1060 به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط این پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى که به نام بیگربیکى شهرت دارد بنا شده که هم اکنون وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئینات نقاشى است. نام پلخواجو، تحریف کلمه «خواجه» است که به مناسبت لقب بزرگان وخواجههای عصر صفوی نام گذاری شده است.
این پل در انتهاى شرق خیابان کمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. به طورى که باستان شناسان تحقیق کردهاند پل مزبور بر روى پلى که در پیش وجود داشته و خرابى بآن راه یافته بوده بنا گردیه است.
در باب ساختمان این پل و زمان ساختنمان و بانى ساختمان و کیفیت آن اقوال گوناگونى نوشته اند ولى آنچه مناسب به نظر مى رسد شرحى است که مؤلف تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهانى در این باب نگاشته و از این رو نوشته مزبور عیناً نقل مى گردد.
در انتهاى شرقى خیابان کمال اسماعیل و انتهاى جنوبى خیابان خواجو که به طرف تخت فولاد (قبرستان اصفهان) و راه یزد مى رود پل زیبا و تاریخى خواجو واقع شده – این پل بر روى خرابه هاى پل حسن بیک به وسیله شاه عباس دوم صفوى در سال (1065 ه) ساخته شده است. آن را با اسامى: پل خواجو – پل حسن بیک پل بابا رکن الدین – پل گبرها نوشته اند.
فلسفه ی ساخت پل خواجو (اصفهان)
فلسفه ی ساخت پل خواجو (اصفهان)
تارونیه سیاح اروپائى نوشته است که در دو طرف خیابان این پل دو خانه وجود دارد که متعلق به شاه است و رودخانه در هیچ کجا بسترى بقشنگى این ندارد و چون این محل از همه جا گودتر است همین امر تا اندازهاى شاه عباس را وادار به ساختمان این پل نمود و چون محل گبرها آن طرف رودخانه بوده براى این که آنان از خیابان چهارباغ نگذرند و از این پل که راه را کوتاهتر مىنمود زودتر به منزل برسند ساخته شد و تاریخ آن 1057 تا 1077 هجرى است.
و نیز نوشته شده است وقتى که پل به اتمام رسید به همان نام حسن بیک نامیده شد. این پل که طولش 150 متر و عرضش 14 و معبر آن 7/5 متر مىباشد از سنگ و آجر ساخته شده و 21 جوى و 26 چشمه دارد.
این پل به منزله سد و از حیث معمارى و استحکام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن، شامل چهار طبقه و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف 51 غرفه بزرگ و کوچک دارد.
طول سنگهاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستونهاى فاصله هر چشمه به سقف 20 متر است جلو هر سقف و دیوار پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تختهاى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره مىشود.
و در قدیم مواقع جشن و غیره نیز قایقرانى مىنمودهاند و. در هذه السنه از طرف شهردارى تخته گذارى و قایقرانى و منظره زیبائى ایجاد شده و چنانچه براى خسرانى نداشته باشد، اقدام خوبى است اما نه براى همیشه. در قسمت شرقى پل طرفین دو صفه مسطح سنگى وجود دارد و در وسط آن دو تقریباً در کف رودخانه سنگرس مفصلى دیده مىشود و چنانچه نوشتهاند دریاچهاى وجود داشته که از فوارههاى آن جستن مىنموده است، تا کف رودخانه یازده پله سنگى مىخورد، دو طرف شرقى قسمت پائین پل دو شیر سنگى بزرگ از قدیم موجود است که در بى مبالاتى و جهالت افراد خرابیهائى بدان وارد شده.
غرفهها و اطاقهاى وسط پل به همان طرز نقاشى و طلاکارى دوره صفئویه باقى است و طبقه بالاى اطاقها را در چندین سال قبل خراب نمودهاند. پشت بغلهاى این پل از کاشیهاى خشت هفت رنگ تزیین شده که متأسفانه در اثر لاقیدى بى مواظبتى مسئولین امر و یا ت.ثیر باد و باران همه ساله تعداد زیادى از آنها خراب و از بین رفته بود.
از وسط پل در طرفین تالار دو راه پله موجود است که به وسیله آن دو طبقه زیرین مىتوان رفت و آمد کرد. تاریخ تعمیر این پل مطابق کتیبه کوفى که در طرف راست جنوبى پل رو بکار خانه نور است در سال 1290 هجرى بسعى نصر الله خان در زمان ناصر الدین شاه قاجار مىباشد.
اطراف پل مانند قدم در ایام بهار و تابستان و روزهاى تعطیل محل گردشگاه عموم اهالى است و بعضى روزها به حدى جمعیت زیاد است که راه عبور و مرور در طبقه دوم تقریباً مشکل مىشود.
در کتاب عباسنامه تألیف محمد طالهر وحید قزوینى به سال (1110 تا 1015 ه) شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسن آباد »خواجو« نوشته به خلاصه اینکه پس از اتمام شاه عباس دوم دستور آئین بستن و گلریزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بیک سفره چى باشى واگذار نمود و تزیین هر یک از طاقهاى آن پل به عهده یکى از امرا محل گردید و چشمههاى وسط که به منزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آئین بسته شد و مىنویسد: آب رودخانه را ببالا پل سد نموده به طورى که فواره حوض آن تقریباً سه گز مىجست، سایبانهاى زرنگار از مبداء تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشتههاى مفتول جهت آویختن فانوس و قنادیل به طرحهاى مختلف کشیده بودند.
و در هر مجلسى فرشهاى قالى کرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجرهاى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش اب ورنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گلرخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضلاللهى کامران و کامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یک در حجرات مختلف خود غنودند.
حبذا زین پل مبارک فال که بود آسمان جاه و جلال
بر سرش سایبان رنگارنگ چون کله بر سر بتان فرنگ
باطن او ز جوشش سرشار چون رگ شاخ گل به فصل بهار
گشت در عهد پادشاه زمان جنتى بر پل صراط عیان
در آن خلد برین گردیده پیدا ز مینا شمع و از آیینه مینا
کس از بینندگان کم دیده انسان چراغان در چراغان در چراغان
در وصف ساختن دریاچه و سد بر روى پل مزبور بابا محمد على اصفهانى حدود (1081 ه.ق) از شعراى مصاحب حکیم شفائى چنین سروده است:
ندانم چوئن کنم تعریف آن پل کزو ایجاد شد راه توکل
شکوه بحر اگر آنجا کشد سر جهد مانند میمونى ز چنبر
و نیز شیخ رمزى کاشى در تاریخ بستن سد بر روى زاینده رود چنین نوشته:
سدى که از خارا به پیش زنده رود از عطاى شاه دین عباس ثانى بستهاند
در تاریخش گذشت از آب رمزى و نوشت:
(سد اسکندر بآب زندگانى بسته اند)
از مزایاى اختصاصى این پل سدى بوده که براى آن در موقع ساختن در نظر گرفته اند که هر زمان اقتضاء داشته با بستن چشمه هاى پائین آب بالا مى آمده و حکم دریاچه و سدى پیدا مى کرده و از این رو گفته اند:
داراى جهان پناه عباس دریاچه و سد و پل بنا کرد
و بناى این سد و دریاچه براى این بوده که منظره عمارات و باغهاى واقع در آن محل باشد و در هنگام جلوس در آن عمارات و باغات از منظره دریاچهاى که با بستن سد ایجاد مىگردید لذت برند.
منظور از عباس که در شعر بالا گفته شد عباس ثانى است که امر به بناى نمود، زیرا بانى آن همان شاه عباس دوم است و تاریخ بناى پل (1060 ه.ق) و بناى سد (1068 ه.ق) بوده است.
این پل علاوه بر اینکه براى عبور و مرور قوافل و عابران ساخته شده بود براى تفرج و گردش مردم و پادشاه نیز مستعد بوده است. چنانچه از قصص الخاقانى نقل شده در سال (1060 ه.ق) که پل ساخته شد و به پل شاهى اشتهار یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال بر حسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آئین بندى و چراغان کردند و هر یک از غرههاى آن را یکى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و سائراى مشهدى قصیدهاى در 45 بیت و نیز صائب تبریزى قصیدهاى در وصف آن چراغانى و جشن سروده اند.
مؤلف تاریخ اصفهان ورى چنین گفته:
و اما مبانى شگرف اصفهان یکى پل هائى است که روى زاینده رود زده شده مانند پل بابا رکن الدین که به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان ترکمانهاى آققوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود بنام خود که در 1310 اجزاى ظل السلطان خراب کردند و راه چهارباغ نو است براى تخت پولاد.
اینکه مؤلف تاریخ اصفهان ورى گفته اساسش قبل از عجم بوده معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است ولى آنچه مسلم مىنماید اینستکه پیش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان ترکمانها تعمیرى از آن شده و در دوران صفرویه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانهاى به نام خود ساخته که در سال (1310 ه.ق) از طرف ظل السلطان خراب گردیده است.
این پل را باسامى: بابا رکن الدین – خواجو – گبرها – شیراز – حسن آباد – پل شاهى تیمورى خواندهاند اما اینکه آن را پل بابا رکن الدین گفتهاند از این جهت است که در تخت فولاد که نزدیکى جاده قدیم شیراز واقع شده قبر و بقعه بابا رکن الدین که از عرفاى معروف زمان خود در 26 ربیعالاول سال (769 ه.ق) وفات کرده در آنجا واقع و مورد توجه و مزار عمومى است از این رو پل به نام او معروف گردیده است.
اما نامیدن آن به پل خواجو به مناسبت این است که در مجاورت محله خواجو ساخته شده و پل شیراز از این نظر که نزدیک جاده اصفهان به شیراز واقع گردیده و پل گبرها از نظر اینکه گبرها از این پل به محله خود مىرفتهاند و پل حسن آباد از جهت این که محل خواجو را در قدیم حسن اباد مىنامیدهاند و اما پل شاهى از این جهت بود که چون شاه عباس دوم در سال یکهزار و شصت پل را کامل کرد و از هر جهت آراسته گردید به پل شاهى معروف گردید و تیمورى از آن نظر گفتهاند که تیمور به داماد خود حسن پاشا دستور داده بود که آن پل را بنا کند و بنا کرد.
مؤلف نصف جهان در باب پل خواجو چنین نوشته است:
پل هشتم – پلى است که الحال به پل خواجو اشتهار دارد زیرا که در آخر چهارباغ مشهور به خواجو واقع است و قبل از چهار باغ در آخر و کنار آن محله واقع بوده و پل طرف یمین است و در اول قبل از خرابیها بر سر محله حسن آباد بوده و بانى آن را به اسم پل حسن آباد موسوم نموده بوده و چون محله حسن آباد در فترت افغان و فتنههاى بعد از آن خراب و بکلى از آبادى افتاده است و محله خواجو نزدیک آن بوده به اسم آن معروف شده. این ل در کمال خوبى و زیبایى است و زیاده خوش نماتر از پلى سى و سه چشمه است اما با آن عرض و طول نیست لکن به همان استحکام ساخته شده و دقیقهاى از استحکام و خوش نمائى را فرو گذار ننمودهاند، آن را شاه عباس ثانى بنا نموده و میرزا طاهر وحید تخلص که در آن زمان وقایع نگار و مورخ زمان آن پادشاه بود آن را ضبط و در تاریخى که به نام او نوشته ثبت نموده است و آورده که در محل این پل یک پل کهنه مدروس و ویران بود و شاید آن پلى بوده است که در کتاب ماروخى با اسم جس حسین نوشته شده و باالجمله به حکم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و این پل را به این وضع خوب و هیئت مرغوب مشتمل بر بیست و چهار چشمه به زمان اندک بساختند و چون پیش محله حسن اباد و جنوب آن بوده ان پل حسن اباد نام نهادند و تصریح نموده است که یک طرف آن باغ سعادت آباد است که مشتبه به پل دیگر به هیچ وجه نیست و مرحوم امیر الشعراء رضا قلى خان هدایت تخلص نیز در کتاب روضهالصفاى ناصرى در آخر احوال شاه عباس ثانى اشارهاى از بناى این پل از پادشاه مذکور نموده است.
بر بالاى این پل به دستور خیابان و دو طرف غرفهها بستهاند و سرطاقهاى غرفهها را کاشى کارى نموده و در میان آن عمارت و نمائى ساختهاند که در غرفهها و آن عمارت همه نشیمن مردمان عام و خاص مىباشد که به تفریج و تماشا آیند و شاه عباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را که موسوم به فتح آباد است متصل به این پل بنا کرده است.
زیر این پل را به طرز دیگر ساخته اند که زیاد از حد مزید حسن آن گشته. دو طرف شرقى و غربى پل را که جهت دخول و خروج آب است مهتابى طرح انداخته و میان پل ها را طاقنمائى ساختهاند و در میان هر طاقنمائى نه بزرگ سنگى بنا کگردهاند که آب قسمت آن چشمه از میان نهر مىرود و دو طرف آن شهر راه روى است که مردمان بر سر آن مىروند و مىنشینند و گاهى که در فصل بهار اب زیاده طغیان مىکند تا بالاى جویهاى میان آمده راه عبور و مرور را مىبندد و براى مهتابى روى به مشرق در میان ممرهاى آب و محل ریزش آن زینهها قالب آب ساختهاند که مردمان بر آن نشسته از صفا و تماشى آب محظوظ شوند و نمائى دیگر به طرف طول در میان پل ساختهاند ایوان مانند از اول تا آخر چشمهها محاذى یکدیگر، چنانچه از اول چشمه آخرى آن پیدا است مجملاً مانند این پل و پل سى و سه چشمه پلى بایران ساخته نشده و بنفاست و استحکام آنها نپرداختهاند.
و در نزد مردم عامل و کسانى که از تاریخ خبر ندارند این پل به پل حسن خان ترکمان مشهور شده است و مراد ایشان امیر حسن بیک آققوینلو است که امیر آذربایجان بوده و بر این سمتها نیز فرمان روا بود ولیکن او هرگز به این جاها نپرداخته و چنین همت و سلیقه نداشت بلکه تمام دولت او به همه عمر به قدر خرج این پل نبوده است و او قبل از زمان سلطنت صفویه بوده و سلطنت از اولاد او به صفویه منتقل شده و اگر این پل را بنا نموده بود و شاه عباس بزرگ که بسیار سال بعد از او بود و این وضع و ترکیب را دیده بود سلیقه شاه عباس هرگز به وضع و هیئت پل سى و سه چشمه رضا نمىداد و همت به شکل و وضع به از این مىگماشت نه کس از آن، چه این پل فایق دارد و زیاده قابل تعریف و تحسین است هزار آفرین به دانش و ذهن مهندسان آن زمان و صد هزار آفرین به همت آن پادشان به فروتمکین باد که ذرهاى در مخارج آن خست و اهمالى ننموده است و مسلماً وجه اشتباه نزدیکى اسم شده و از بى خبرى پل حسن آباد را پل حسنخان گفته و دانستهاند و حال آنکه آن هم غلط است نه خان است و نه شاه بلکه امیر حسن بیک ترکمان است و هرگز لقب خانى و شاهى نداشته.
از گفتار مورخان معلوم گردید که در جاى کنونى پل هاى خواجو پل دیگرى بوده که به وضع آندراس در آمده بوده و قابل استفاده نبوده است و از این رو شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه پلى بر روى زاینده رود که در نزدیکى باغ سعادت آباد و عمارت آینه خانه بوده ساخته شود و کارکنان بر طبق دستور ساعى بودهاند که این پل از پل اللهوردیخان و سایر پل ها زیباتر و بهتر ساخته شود و مسلم پل با وضع کنونى بعد از شاه عباس دوم ایجاد شده و پلى که پیش بوده، اهمیتى از نظر ساختمان نداشته است و مسلم سطح معمارى آن پل در هنگام احداث پل اللهوردیخان پائینتر بوده است.
در طول این پل اختلاف است، چنانچه در گفتههاى پیش نوشته شد طول را 150 و عرض را 14 متر نوشتهاند ولى در گنجینه آثار تاریخى اصفهان طول 132/5 متر و عرض 12 متر نوشته شده است.
عدد چشمه مهى این پل را بعضى 26 و برخى 24 و کسانى 21 و دیگران 28 نوشتهاند و گمان مىرود بعضى از چشمههاى آن در زین شن و خاک مسطور شده باشد.
این پل زیر شماره 111 به ثبت تاریخى رسیده است.
پل خواجو در شهر اصفهان و روی رودخانه زاینده رود در شرق پل الله وردی خان واقع شدهاست.
این پل که به آن پل شاهی، پل بابا رکنالدین ، پل حسنآباد و پل شیراز نیز گفته میشود، بر سر راه قدیم اصفهان به شیراز واقع شده است.
احتمال دادهاند که شالوده آن در زمان حسن بیک ترکمان یا حسن پاشا از امرای تیموری گذاشته شده باشد.
ساخت فعلی آن از دوره سلطنت شاه عباس دوم و در سال ۱۰۶۰هجری قمری است.
طول این پل ۱۳۲/۵متر و عرض آن ۱۲متر است این پل به منظورهای مختلفی بنا شده که حالت سد و بند نیز دارد و با بستن دریچههای زیرین پل به عنوان سد عمل میکرده است.
با بستن دریچهها، دریاچهای در قسمت غربی آن به وجود میآمده و روی دریاچه عملیات آتش بازی صورت میگرفته است.
این پل دارای تزیینات نقاشی و کاشیکاریهای زیبایی است و یکی از زیباترین پلهای شهر اصفهان است.
در وسط پل، ساختمان مخصوصی به نام بیگلربیگی وجود دارد که محل اقامت موقتی شاه صفوی و خانواده وی بوده است.
در بالای این قسمت عمارتی بوده که از الحاقات دوره حکمرانی حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی بوده و اواخر دوره قاجاریه تخریب شدهاست.
بازدید از این اثر تاریخی زیبا با چشم اندازهای دل انگیزش به همه مسافران نوروزی که به استان اصفهان سفر میکنند، توصیه میشود.
این پل که در نوع خود شاهکارى بىنظیر از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله وردىخان بنا شده. این پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طویل ترین پل زاینده رود است که در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره صفویه،مراسم جشن آبریزان یا آبپاشان ارامنه در کنار این پل صورت میگرفت. ارامنه جلفا، مراسم «خاج شویان» را نیزدر محدوده همین پل برگزار میکردهاند. پل مزبور یکی از شاهکارهای معماری و پل سازی ایران و جهان محسوب میشود.
و به روایتی دیگر:
این پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى که در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده که از هر چشمه آب خارج مىگردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهک ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:
1- راه وسط که مخصوص عبور سواره و گردونهها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل که از میان گالالریها ى زیبا مىگذشت و به پیادهرو تخصیص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف که دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشکوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پلههاى ظریف بزیر پل متصل مىشد و از زیر پل هم موقع کم آبى عبور مىکردند. 6 از زیر پل بود.
مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین کردهاند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اکنون 33 دهانه دارد و از این رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.
این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى – پل اللهوردیخان – پل جلفا – پل چهل چشمه – پل سى و سه چشمه خواندهاند و وجه تسمیه هر یک چنین است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گویند که شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینکه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفتهاند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینک سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.
این پل براى اتصال خیابان چهار باغ کهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان
و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.
شرحى را که سرپرسى سایکس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینکه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مىنماید عیناً در اینجا نقل مىگردد:
خیابان با شکوه چهارباغ از یک طرف به پل اللهوردیخان کشیده مىشود، که با این که حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مىآید، اینجا از یک شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مىشوند شکل فوق العاده و شگفت آور این پل که 388 یارد طول آنست مقابل یک جاده سنگ فرش شدهاى به عرض 30 پا بدین قرار ایت که در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده که یکى از آنها راه معمولى روى پل است که در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساختهاند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مىباشند، در بالا و پائین این طاقنماها که با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر کدام یک پیاده روهائى است که با پله کانها باین راه اصلى وصل مىشود و در کنار سطح رودخانه معبر دیگرى است که به طول رودخانه امتداد مىیابد. تنها انتقاد مخالفى که براى ساختمان این پل مىشود کرد و آن از تصویر هم نمایان است آنکه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریک زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.
در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:
در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است که به نام بانى و سازنده آن خوانده مىشود و در همان موقعى که شاه عباس دستور کاشتن درختان چهارباغ را مىداده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مىداد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نکرده است. ایوانچهها و غرفههاى زیبا و متناسب طرفین پل که جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مىباشد. نوشتهاند که در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بکلى متروک شود وى در سال 1330 که آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمهها را باز کرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده که نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى که اول پل احداث شده بود جمع
شوند و مالالتجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور کرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه کبیر بر روى ستونى بارتفاع 5 متر دیده مىشود که اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان 24 اسفند و با میدان مجسمه نامیده مىشود.
در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى که به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است که بیاد مقبره کمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مىشود که به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.
به طورى که ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح کرده و اقتضاء داشت که براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.
تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود که نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه کرده چنین نوشته است:
پلى که در وسط خیابان تقاطع مىکند موسوم به پل اللهوردیخان که بانى آن بوده است مىباشند و آن را پل جلفا هم مىگویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیک میزان است. دو طرف آن از وسطش پستتر نیست، 350 قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده که خلى پست و کم ارتفاع است، در دو کناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل که چندین طاق با پایههاى مرتفع به ارتفاع 25 یا 30 پا سقف آن را نگاهداشتهاند دیده مىشود، اشخاصى که مىخواهند هوا خورى کنند وقتى که خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مىنمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است که به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد که هواى لطیف و خنک از آنه داخل راهرو مىشود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مىروند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً 35 پا عرض دارد. یک معبر دیگر هم دارد که در تابستان و وقع کمى آب به واسطه خنکى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى که تخته سنگها نزدیک هرم اتفاق افتاده مىتوان از روى آنها رد شد بدون اینکه پاتر بشود. از تمام دهنههاى زیر پل به واسطه درهائى که به هر چشمه گذرادهاند مىتوان عبور نمود از پلکانى که در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمهها و طاقها پائین مىروند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد که به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مىنمایند و عرض راه پلهها بیش از 2 تواز (4 ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى کشیدهاند که از پرت شده جلوگیرى مىنمایند.
بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یکى در وسط و چهار تا در دو طرف که عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلکان تنگى که به
زیر پل مىرود حقیقتاً این پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مىتوان گفت قشنگترین صنعت و شاهکار ابنیه ایران است، اما بسى دور است از اینکه به استحکام پل نف پاریس ساخته شده باشد.
سرپرسى سایکس انگلیسى در شرحى که راجع به پل زاینده رود نوشته بود گفته بود که این پل با اینکه روى به ویرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنیه تعصب ملى نگذارده که در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنیه در کلیه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و یدگر آثار ایران را کوچک و پست جلوه دهد و از دیگران هم استفاده کرده که در تجلیل اصفهان غلو کردهاند.
اینکه آراى مختلفى راجع به این پل نگاشته شد براى امکان استخراج نظر صحیح و صائب درباره آن بود و اینکه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنیه معلوم گردد. در هر حال اکنون این پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مىرود زیر شماره 110، به ثبت تاریخى رسیده است.
شاه عباس اول به طورى که مورخان و سیاحان خارجى نوشتهاند در هر حال در جشن آبریزان شرکت مىکرد و اگر در اصفهان بود در کنار زاینده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در کنار دریاى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مىکرد.
در کتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز که شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار کرده چنین نوشته است.
جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مىیافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نیز آئین مىبستند و چراغان مىکردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلریزان صورت مىگرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته مىشد. از آن جمله در سال 1018 با آنکه جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئین بندى هنر نمائى بسیار کرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به ایشان بخشید.
در تاریخ این جشن و گلریزان میر حیدر معمائى کاشى چنین سروده است:
گل گشت روى پل چو کند خسرو عجم گل گشت روى پل پى تاریخ کن رقم
موضوعى که باقى ماند تاریخ بناى پل است که بامر شاه عباس کبیر انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 که جشن گلریزان در حضور شاه عباس انجام گردید پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوتهاند:
اسکندربیک در عالم آراء در وقایع سال (1011) چنین نوشته:
در انتهاى خیابان باغى بزرگ و وسیع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانیدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، میان گشاده که در هنگام طغیان آب در کل، یک چشمه به نظر در مىآید، قرار دادند که بر زاینده رود بسته شده هر دو خیابان بیکدیگر اتصال یابد.
حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى در وقایع اسل 1005 ه.ق( چنین نوشته:
شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عالیه انداغخ، سر درب درب قیصریه جنگ او است با ازبکان.
و در وقایع سال (1008 ه.ق) چنین نوشته:
شاه از هرات به اصفهان آمده و تکمیل طرح عمارات و باغات که هر یک از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ کهنه در چهار باغ بالا.
و نیز در وقایع سال (1008 ه.ق) مى نویسد:
شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانى بساخت.
در وقایع سال (1012) نوشته است:
بناى سر درب عالى عیصریه و کاشى کارى ممتاز آن …
میرزا علینقى کمرهاى متخلص به نقى که از شعراى زمان بوده ماده تاریخى سروده که ابیات آن چنین است:
فلک قدر الله و یردى که قدر ز عباس شاه اندر ایام یافت
بامداد بیگ ویردى دادگر پلى کدر آغاز و انجام یافت
بسعى ملک سیرت آقا حسین بخیر العمل حسن اتمام یافت
به دست زبر دست صعب امیر چو بند امیر این بنا نام یافت
پى سال تاریخ این پل نیافت کسى خوبتر از »پل اتمام یافت«
ظاهراً گفته عالم آرا اینستکه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفتههاى جابر انصارى قسمتى حاکى است که در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مىرساند که دستور داده شده که بسازند و در قسمت نوشته که ساختن آن با سر در قیصریه مقارن بوده و حال آنکه ساختمان سر در قیصریه را از وقایع سال 1012 نوشته است. و هیچ اشاره بسند این گفتهها هم نشده است.
ماده تاریخ منسوب به نقى کمرهاى هم حاکى است که ساختمان پل امیر در سال (1005 ه.ق) انجام یافته است ولى تاریخ شروع آن معلوم
نیست و باید اذعان کرد که اگر منظور همان پل چهل چشمه و یا اللهوردیخان باشد محال است که در ظرف یکسال چینن پلى ساخته شده باشد و حدال باید در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.
آنچه به نظر مىرسد این است که براى ساختمان عباس آباد مسلم است که باید ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاریخ ساختمان چهارباغ یعنى اتمام آن مطابق ماده تاریخى که سرودهاند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاریخ چنین است:
عجب چارباغى است بهجت فزا گرش ثانى خلد گویند شاید
چو تاریخ آن دل طلب کرد گفتم: نهالش به کام دل شه بر آید
که با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نیز تاریخ تکگائى که در خیابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و یازده است که در تذکره نصرآبادى به نقل از تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است:
کلبهاى را که من شدم بانى مطلبم تکیه سگان على است
زین سبب فیض یافتم ز اله که مرا مهر با على ازلى است
خانه دلگشا شدش تاریخ چونکه از کلب آستان على است
و از طرفى اللهوردیخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت مىپرداخت تا اینکه حکومت کهکیلویه هم بر حزوه حکومتش افزوده گردید و از مجموع این تواریخ استنباط مىشود که شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پیش از اینکه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده که اصفهان را به پایتختى انتخاب کند و از این رو دستور داده بود که طرحهائى براى آبادى اصفهان مهیا کردن آن براى پایتختى ریخته شود و شاید اعزام اللهوردیخان به فراس هم از این نظر بوده که اقدامات عمرانى اصفهان هم زیر نظر او قرار گیرد و عمدتاً باید عمران اصفان از بعد از تاریخ اعزام اللهوردیخان یعین بعد از سال (1004 هجرى) انجام یافته باشد و تقریباً هم همین طور است چه مطابق ماده تاریخى نقى کمرهاى هم ساختمان پل اللهوردیخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام یافته و عمران خیابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تکایا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى که از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام یافته بوده است.
و اما اینکه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاریخ اتمام پل که (1005 ه.ق) باشد مغایر است، مى توان گفت
اللهوردیخان ابتداء طبقه زیرین پل را براى امکان عبور و مرور ساخته بوده که در (1005 ه.ق) به اتمام رسیده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده که پل را به اتمام برساند یعنى طبقه بالا را نیز بسازد که در موقع طغیان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شاید طغیان رودخانه زاینده رود موجب تکمیل پل بوده است و با این فرض دیگر مغایرتى در بین نخواهد بود.
نظر دیگرى هم امکان دارد و آن این است که بگوئیم پل موضوع ماده تاریخ نقى کمرهاى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاریخ چنین
اشارهاى نشد ناچار باید پل موضوع ماده تاریخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.