پاورپوینت بررسی و تحلیل فلسفی آثار معماری پیتر آیزنمن
+
آیزنمن همیشه بیشتر به ساختمان هایی علاقه مند بوده است که بر ایده ها تمرکز می کنند تا احساسات یا حتی عملکرد. او در مصاحبه ای در سال 2007 اعلام کرد: "من هرگز در هر چیزی که طراحی می کنم زندگی نمی کنم."
آیزنمن – همراه با فرانک گری، زاها حدید، رم کولهاس، دانیل لیبسکیند، برنارد تشومی، و کوپ هیملب(l)au یکی از طرفداران کلیدی جنبش معماری ساختارشکنی بود که در اوایل دهه 1980 ظهور کرد. کار او حول فرآیند حذف هرگونه حس سنتی منطق یا نمادگرایی و در عوض اعمال قوانین و تفاسیر جدید متمرکز است.
این رویکرد شدیداً تحت تأثیر ژاک دریدا، نظریهپردازی است که نظریه ساختارشکنی - نیمی از ساختارشکنی - را توسعه داد که اتفاقاً از دوستان نزدیک آیزنمن نیز بود.
پارک د لا ویلت
او با ژاک دریدا روی طراحی باغی در پارک د لا ویلت کار کرد
از طریق نوشته های دریدا بود که آیزنمن به جدا کردن ساختار از معنا علاقه پیدا کرد تا ستونی دیگر به عنوان تکیه گاه عمودی دیده نشود و سقف نباید نگران سرپناه باشد.
به این ترتیب، یک ساختمان را میتوان بهعنوان تجلی ناب یک ایده، بدون اینکه بار تاریخ یا محدودیتهای فیزیک سنگینی کند، درک کرد.
این روش ساختارشکنی زمانی مورد توجه قرار گرفت که در سال 1986، دریدا و آیزنمن در باغی برای پارک دو لا ویلت در پاریس با یکدیگر همکاری کردند. اگرچه محقق نشد، شروع سفر آیزنمن به سمت براندازی معماری در مقیاس بزرگ بود.
فهرست مطالب
بیوگرافی
جوایز دریافتی
فلسفه کاری
فلسفه معماری
نمونه ای از آثار معماری
مرکز وکسنر
مرکز گرد همایی کلمبوس
شهرک فرهنگی گالیسیا
موزه کستل وچیو
یاد بود قتل عام یهودیان اروپا (هلوکاست)
ورزشگاه چند منظوره ققنوس