پاورپوینت بررسی ریشه ها و خاستگاه هنر و معماری در ایران
بخشی از مطلب
از مهمترين ويژگيهاي فرهنگ ايران زمين،وحدت، تداوم، مقاومت، خلاقيت، پويايي، استقلال در عين ما به گرفتن از فرهنگ ديگران، انعطاف در عين استحكام و بيش از همه انسان گرايي كه در تار و پود فرهنگهاي ما وجود دارد.
فرهنگ كلمهاي است محسوس و عيني، هرگز ارثي نبوده بلكه جنبه ايستگاهي دارد و هر نسل با استفاده از تجربيات گذشتگان خويش به محتواي آن تكامل ميبخشد.
در فرانسه فرهنگ را به معناي پرورش جسم و روح ميدانند و در آلمان يافتن مسير ترقي و پيشفت بشر را فرهنگ تعبير ميكنند. در انگلستان، مرز ميان انسان و حيوان و ميزان چيرگي او بر طبيعت را فرنگ به حساب ميآورند.
مفهوم فرهنگ به طور كلي براي يك اجتماع در درجه اول عبارت از تهيه كادرهاي مورد نياز كشور در زمينههاي خدمات و توليد و اعتلاي ارزشهاي معنوي جامعه ميباشد به طرزي كه بيان كادرها هم از نظر كميت و هم از نظر كيفيت جوابگوي نيازمندهاي حال و آينده جامعه باشند از اين نظر فرهنگ جامعه را بايد كارخانه آدمسازي ناميد كه نسل جوان يعني مواد خام را بايد به نسبت احتياجات جامعه تبديل به مواد ساخته شده و قابل استفاده در آورد و در مرحله دوم فرهنگ شكل دهنده روابط اجتماعي و اقتصادي جامعه از راه تنظيم آزمونها و انگيزههاي انساني، اعتقادي وبشري ميباشد. فرهنگ شكل دهنده روابط اجتماعي و اقتصادي جامعه از راه تنظيم آرمانها و انگيزههاي انساني، اعتقادي و بشري ميباشد. فرهنگ در واقع با كيفيت خود چهارچوب و ابعاد و اضلاع اخلاقي، اعتقادي علمي و اجتماعي افراد را تعيين ميكند و طرز فكر كردن و مماشات و مملوك را به آدمي ميآموزد و وظايف اجتماعي او را به وجود ميآورد.
شناخت فرهنگ
فرهنگ فهم عمومي» مردم از زندگي تعريف شده است. فرهنگ هر جامعه در پرتو زندگي اجتماعي كوششهاي خستگي ناپذير و تجارب گرانبهاي نسلهاي متعدد انساني كه به صورت مجموعه پيچيدهاي شكل گرفته، از نسلي به نسل ديگر رسيده است.
فرهنگ آن قسمت از محيط است كه به دست انسان ساخته شده، تأثير پذيرفته است. فرهنگ ماوراء پديدههاي غريزي است و در برگيرنده تمام عواملي كه فرد از گروههاي انساني توسط تكنيكها و شيوههاي گوناگون، نهادهاي اجتماعي، باورها و اشكال مختلف تماس و ... به طور ناآگاهانه تحت تأثير قرار گرفته است.
فرهنگ در برگيرنده تمام چيزهايي است كه ما از يكديگر ميآموزيم و تقريباً همه اعمال انسان مستقيم يا غيرمستقيم از فرهنگ ناشي ميشود و تحت نفوذ آن است.
فرهنگ مركب از رفتار فراگرفتهاي است كه در اعضاء جامعه، ديده ميشود و نسل به نسل از راه توجيه اجتماعي منتقل ميشود و معيارهاي قضاوت و اعتقادات شخصي و عمومي و محصولات مادي اين نظامهاي رفتاري را در بر ميگيرد.
“فرهنگ وسيله سازش با محيط است،و حالت ايست ندارد بلكه متحرك و پويا است.”
هويت فرهنگي
در يك بعد فلسفي هويت يك انسان منوط به دارا بودن يك شناسنامه نميباشد، بلكه هنگامي هويت واقعي افراد تحقق مييابد كه با آگاهي كامل ويژگيهاي فردي را شناخته و از وجوه مشترك و متفاوت خويش با ديگران مطلع گشته و در واقع به يك خودآگاهي نائل آيد. آنچه به عنوان هويت فرهنگي مورد نظر است آنچه از گذشته و ارزشهاي تاريخي نشأت گرفته است.
غرض از ارزشهاي ملي و تاريخي پايگاهي است كه افراد جامعه با تكيه كردن بر آن بتوانند هويت فردي و اجتماعي و قومي خود را باز يابند كه كجاي تاريخ ايستادهاند و نيز بتوانند به امكانات خويش در روند توسعه فرهنگي پيبرده و تمامي نيروهاي خفته جامعه را در راه پيشرفت به كار گيرند.
اهداف و سياستهاي توسعه فرهنگي
بعد از اين كه زمينههاي اقتصادي، اجتماعي لازم جهت تحولي زيربنايي براي حركتي مترقيانه در بخش فرهنگي انجام پذيرفت، بدين ترتيب ضرورت وجود معيارها و ضوابطي كه نتواند گرايشهاي فرهنگي را تعيين كرده، تمهيدات و مقدمات را در جريان متن اصلي بارور سازد، به چشم خواهد خورد بدين معنا كه توسعه فرهنگي نيز همگان با سياستهاي اقتصادي و اجتماعي و در مقام مكمل آنها محتاج به يك سازماندهي ايدئولوژيك در سطح وسيع ملي ميباشد.
به عبارت ديگر يك توسعه فرهنگي ميبايست هويت ملي صاحب فرهنگ را حفظ نموده و به روز برآورده سازد و همگام با تمدن امروز به پيش رود و بالاخره يك گسترش فرهنگي بايد آيندهساز باشد.
توسعه و تكامل فرهنگ
توسعه و تكامل فرهنگي از شناخت ارزشهاي گذشته شروع گشته و تحولات زندگي امروز شكل ميگيرد. بخشي از اين تحول ميتواند با دست مايهاي كه در تأسيسات فرهنگي فراهم گشته شروع و سرانجام خود به آلترناتيو سرويس دهنده، تقويتكننده و كارسازي تبديل ميگردد. بنابراين لازمه توليد فرهنگي وجود تأسيسات اجتماعي و فرهنگي گستردهاي كه هر يك به گونهاي در جهت بسط معلومات و بالا بردن ميزان شعور آگاهي و تفهيم مناسبات اجتماعي و اقتصادي به افراد جامعه بوده و يا آموزش مستمر و مداوم سنجي پديد آورد كه تار و پود آن از روابط ميان اشخاص همگون يعني متعلق به يك محيط اجتماعي و جغرافيايي و صاحبان انواع فراغت يكسان تشكيل شده باشد. در چنين محيطي ذوق زيباشناسي، تحرك معنوي استعداد آفريندگي افراد پرورش يافته و فرد در جامعه همواره آمادگي جذب، دفع و يا توليد عناصر جديد فرهنگي را پيدا ميكند.
بالا بردن رفاه عمومي
با توجه به فقر مالي خانوادهها در اين منطق، امكانات لازم براي رشد و نمو صحيح افراد در همه منازل وجود ندارد، به همين منظور در اين مراكز، بخش تحت عنوان خدمات در نظر گرفته شده تا كمبودهاي فضايي از قبيل عدم وجود فضاي مناسب براي انجام فعالیت، مهيا بودن ابزار و لوازم كافي براي تحميل و ... در اين مركز جبران شوند. همچنين با پيشرفت علم در تمامي ابعاد و ورود ابزار پيشرفته و نوين زندگي، آشنايي با اين علوم و ابزار و تكنولوژيهاي جديد امري حياتي و لازم در زندگي ساكنين شهر به شمار ميرود. لذا در اين مراكز تلاش براي آشنايي با اين پيشرفتها و انتقال علوم جديد به افراد با در اختيار گذاشتن ابزار و امكانات لازم براي همه سنین فراهم شود.
و....