سبک شناسی معماری ایرانی ، واژه شناسی معماری ایران پیرنیا، پاورپوینت
بخشی از مطلب
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است. بهطور کلی میتوان معماری ایرانی را در این ۵ اصل یاد شده توسط محمدکریم پیرنیا مشاهده کرد.
آبساب :آجر تراش داده شده ای که با آجر دیگر در آب ساییده شده باشد
آجر پیش بر:آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده اند
آژند:ملات
آفتابگیر: قسمت متمایل به جنوب غربی، یا جنوب شرقی ساختمان
آفتاب کور: قسمت رو به غرب ساختمان.
آهیانه: به معنی جمجمه، در گنبدهای دو پوسته، پوشش زیرین را گویند.
آمود: آرایشی که پس از پایان کار ساختمان بر آن می افزایند، تزیین الحاقی، نماسازی سنگی، آجری، کاشیکاری و گچ بری.
آسمانه: سقف
شش گره : اندازه از نوک انگشت تا ارنج در معماری به اندازه 40 سانتی متر
اِزاره: قسمتی از پایین دیوار است که معمولا برای استحکام بیشتر آمودی از سنگ و کاشی است
ازج ـ ازغ: در معماری پوشش منحنی را گویند.
اسلیمی: نقش گردان یا انحنادار است.
استودان: استخوان دان، جای نگهداری استخوان مردگان (در کیش زرتشتی ) مانند آرامگاه های نقش رستم فارس.
اسپر: دیوار جدا کننده دیواری که میان دو پایه باربر میسازند بخشی از نمای ساختمان که در پنجره نداشته باشد
اشکوب: طبقه، سقف
افراز: ارتفاع، بلندی
انبسان: کنتراست
اندود دیمه: اندودی است که از خمیر آهک و خاکستر چوب بدست می آید. برای آب بندی بدنه ی آبگیرها و بند دیوارها را به دیمه می اندایند و آنقدر ماله می کشند تا کاملا صیقلی و سخت شوند.
انگدان: بخشاب، تقسیم کننده آب جوی هایی سنگی که در پشت سدها برای تقسیم آب می سازند.
اوزیر ـ افزیر: واداشتن، در معماری به معنی استخوان بندی بناست.
ایدری: مصالحی که از محل برداشته می شود.
بادپیچ ـ بادپروا: ترکهایی که جهت گرفتن باد در طاق ایجاد میگردد، به بادگیر هم اطلاق می گردد.
برسویا ـ برساو: اطراف چیزی را ساییدن، ساده کردن، پرداخت کردن
بستو: نوعی قوس بیضی شکل استکه در ساخت گنبد استفاده می شود و نسبت فاصله ی کانونی به دهانه ی آن ۴ به ۳ است.
بوم آورد: از محل، حاصل خود محل، مصالح بوم آورد یعنی مصالحی که از خود محل باشد
بیز :به معنای تاب است در معماری نوعی چفد (قوس) بیضی شکل
پادیاو: حیاط دوربسته ای که حوض یا جوی آب درمیان داشته باشد، گودال باغچه( به فرانسوی پاسیو گفته می شود)
پاراستی: در معماری ایران چفت و طاق و گنبد را از جایی که شروع می شده قطع نمی کردند بلکه تکه ای را به صورت عمودی بالا برده سپس منحنی را شروع می کردند.
پاکار: جایی که طاق شروع می شود.
پالار: تیر حمال یا چیزی که فرسب روی آن قرار می افتد
پتکانه: طاق بندی، طاقچه بندی، طاق های کوچکی که روی هم سوار می شوند
پتکین: در خوزستان تونجه گویند. یعنی چیزی که به ترتیب از پایین به بالا پیش می آید
پدپیل: پشت بند، دیوار یا نیم طاقی که در پشت دیوار برای نگهداری آن بسازند
پد جفت :تضاد تنوع کاری که برای برهم زدن قرینه و یکنواختی انجام دهند پا جفت
پده: درخت بی بار مثل: شورانه، تبریزی و سپیدار
پرورز: قاب، مرمر، تطیینات به صورت قاب بندی مربع و مستطیل در نمای ساختمان
پرورزبندی: قاب بندی
پردالی: منحنی قوس به صورت نیم دایره
پشت بند: دیوار یا نیم طاقی که در پشت دیوار یا ساختمان به منظور استوار داشتن آن بسازند
پکفته پت کوفته :خشت یا سنگی که بطور عمودی در محلهای خالی دیوار می چسبانند
پنام: عایق. دستمال و پارجه ای که موبدان در جلوی دهان خود می آویختند.
پناه: در خانه یا ساختمان قسمت رو به آفتاب را گویند
پنجه پی: بیرون زدگی پی از دیوار
پنج اوهفت: پنج یعنی درگاه و او هفت یعنی پوشاندن
پوشش تخت: پوشش هایی که با استفاده از تیرهای چوبی به صورت صاف زده می شود
پیمون: اندازه و مقیاس، اندازه های مشخص و معینی که در طرح تکرار شود
پیزر: گیاهی شبیه نی، نی قلم
پیلک: ستونک باریک و کوچکی که سرسوک دو دیوار قرار گیرد کاخ بیشاپور
پیس پیسه: موزايیک های رنگی جهت تزیین
تابش بند: تیغه های نازکی که جهت جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب در جلوی اتاق ها قرار می گرفته است.
تُرکشی: ریسمان کشی
تونگان: پیش کرده، مقرنس های سرستون، مثل سرستون های عالی قاپو و چهل ستون اصفهان
تویزه: دندان های اصلی پوشش طاق ، لنگه، قالب، قوسی که با گچ و نی می سازند
تیغه: دیوار جدا کننده باریک