پاورپوینت بررسی تاثیر طبیعت بر پیدایش معماری
بخشی از مطلب
از نظر دکتر محمد منصور فلامکی بنا، چیزی است در میان فصل مشترک خاک و هوا؛ که البته این تعریف در معماری سنتی نه چندان دور ما بیشتر قابل لمس است تا معماری که انسان اولیه بنیانگذار آن بوده است. زیرا مدتی به طول انجامید تا وی دریابد که به جز برگ درختان و گیاهان و . . . می تواند از خاک به عنوان مصالحی جهت جایگزین کردن آنها استفاده کند.
درآمیختگی با طبیعت، هم با تبعیت از طبیعت همراه است و هم با بهره وری از آن.
هنگامی که توجه خود را به خانه های شهرهای کویری مرکزی ایران معطوف بداریم این درآمیختگی با طبیعت کاملاً مشهود است.
معماران سنتی از خود طبیعت الهام گرفته و در دل کویر بناهایی را بر پا کرده اند که سختی و مشقت زندگی در بیابان را ساده کرده است. استفاده از مصالحی چون خشت و گل و چوب بدون هیچ گونه دست کاری کردن در اصل ماهیت آنها بهترین مصالح برای همگام شدن با طبیعت بوده است و اگر در خلاف جهت طبیعت و در مقابل با آن بر می آمدند شاید زندگی در کویر به طور قطع غیر ممکن بود.
این مطلب در مناطق دیگر ایران هم قابل بحث است. وجود سرمای زیاد در بخش های کوهستانی سبب شد تا انسان ها غارها و ساختمان های سنگی را برای زندگی انتخاب کنند.
امروزه با هرکس درباره معماری بومی به گفت و گو بنشینیم بی اختیار به ورق زدن دفتری می پردازد که سخن ها و شکل هایی از گذشته در آن نوشته آمده و منقوش اند. معماری بومی چیزی نیست که ما نتوانیم امروزه بیافرینیم و چیزی نیست که دیگران بسیار پیش از ما ساخته و دیگر کسی را توان آفرینش آن نباشد.
انسان هنگامی که در یک محیط قرار می گیرد سعی در برآوردن نیازهای خود می کند. حال اگر در طبیعت ساکن شود و مصائب و مشکلاتی را در مقابل خود ببیند در رفع آن می کوشد.
انسان ها در گذشته این مطلب را درک کرده بودندکه اگر در محیطی قرار گیرند و پدیده های طبیعی مانع از در آسایش ماندن آنها می شود از خود طبیعت کمک گرفته و راحتی خود را تامین نماید.
اگر در این مورد ایران را مورد بررسی قرار دهیم در می یابیم که هر چیزی که در هر نقطه ای هست آن بهترین چیز برای آسایش انسان می باشد. همانطور که در شمال کشور بهترین مصالح برای ساختمان چوب است و ما فراوانی چوب را در این ناحیه داریم.
در فلات مرکزی ایران بهترین مصالح برای ساخت، خشت و گل است که در آنجا از خاک برای ساخت دیوارهای قطور که ظرفیت حرارتی بالایی دارند استفاده می شود. در مناطق کوهستانی با توجه به سرمای زیاد، سنگ بهترین مصالح برای ساخت خانه می باشد.
در واقع بهترین راه برای زندگی بهتر در طبیعت همگام شدن با طبیعت و تعاون با آن است. در معماری ارگانیک و معماری بومی به نوعی با شرایط زمین و طبیعت اطراف منطبق می شویم و این سوال را مطرح می کنیم که چگونه فضاهایی را ایجاد کنیم که با طبیعت سازگارتر باشد؟
باید به این نکته نیز اشاره کرد که معماری یک منطقه علاوه بر تاثیری که طبیعت روی آن می گذارد آداب و رسوم اجتماعی، سازه های بومی، فرهنگ آن منطقه و همچنین شرایط اقتصادی نیز نقش بسزایی در
شکل گیری آن دارد. البته فرهنگ امروزین ما نتیجه برخورد انسان با طبیعت طی وقوع حوادث متعدد در طول تاریخ است.
هر حادثه ای در گوشه ای از فرهنگ روز تاثیر می گذارد که پس از تکرار آن در صور مختلف، صیقل یافته و به صورت زبان، شعر، مثل، طنز، ضرب المثل، در ادبیات؛ و سنگ و خط ونقاشی اشکال؛ و مجسمه و معماری و همچنین پیوند و رابطه های این عوامل و پوشش آنها بر یکدیگر، عناصر مختلف فرهنگی را تشکیل می دهند.
اولین برخوردهای انسان با طبیعت برای پناه گرفتن، رفع نیازهای روزمره، گزینش محلی امن برای خوابیدن، توالد و محلی برای ارتزاق انجام گرفته است، بدیهی است که وجود آب باید انگیزه اصلی انتخاب محل ارتزاق بوده باشد و به عنوان مثال انتخاب غاری برای سکونت در مجاورت منابع غذایی در زمره اولین اقدامات او برای رفع نیازهای روزمره اش به شمار می رود.
در واقع می توانیم محور اصلی تحرکات انسان را در برابر این اقداماتش رابطه بین دو اصل پناهگاه و منابع غذایی و همچنین در نظر داشتن عوامل جوی، روز و شب، فصول سال، سرما و گرما و میزان رطوبت دانست. همین ویژگی های اقلیمی انسان را در انتخاب چگونگی برخورد با مشکلات خاص هر سرزمین و ساخت ابزار و شیوه متناسب با نیازهای خود در تاثیر متقابل با طبیعت بارور و مجرب گردانید.
طبیعت همواره از ابتدا تا کنون یکی از اصلی ترین الگو برای ساخت فضاهای دلپذیر و راحت برای انسان بوده و تمایل انسان ها برای دستیابی به آرامش وی را به طبیعت نزدیک تر کرده است. همانطور که وقتی انسان از زندگی ماشینی خسته و رنجور می شود، احساس نیاز به طبیعت پیدا می کند. این جاذبه و کششی که در
انسان ها برای یکی شدن با طبیعت وجود دارد دلیل اصلی احساس نیاز به پیدایش معماری ارگانیک بوده است.
استفاده از فرآورده های طبیعی در معماری بومی و ایجاد ارتباط بین عناصر آنها با الهام از طبیعت، مبین رابطه ناگسستنی انسان و طبیعت است.
شناختی که از معماری بومی یک منطقه بدست می آوریم می تواند به منزله شناخت آن جامعه باشد.
شهرهای کویری در نبردی سخت و مداوم با خورشید، وجودش را در سایه گذرهای سرپوشیده و باریک به هنگام تابستان از گرما محفوظ می دارد و در زمستان نیز، پناهگاهی در مقابل سرمای زمستانی اند.
دهکده هایی که در دامان کوه های بزرگ پناه برده اند و خانه های خود را ماهرانه در پیوند با یکدیگر در هم آمیخته اند گویی با لبخندی گرم، قدرت عظیم کوه و سرمای زمستانی را پاسخگو هستند و بستری هماهنگ با طبیعت را تداعی می کند.
حال این سوال را مطرح می کنیم که آیا در اقلیم های مشابه در جهان آیا معماری های بومی یکسان دیده
می شود؟
پاسخ منفی ست، چرا که تاثیرات فرهنگی یک جامعه چنین تمایزی را موجب می شوند. هر جامعه در رابطه با برخوردها و تحرکات درونی اش با جامعه دیگر شکل می پذیرد و تفاوت در فرهنگ های سرزمین های مختلف و همچنین رویدادهای تاریخی نقشی فعال در روند شکل گیری معماری بومی هر سرزمین دارد.
معماری بومی هر سرزمین با آنکه در طول تاریخ دستخوش پدیده های دگرگون کننده ای بوده است، اما توانسته هویت ویژه خود را حفظ کند، و از آنجا که شناسنامه معتبری از مردم یک سرزمین به شمار می رود، نمایانگر آداب و رسوم، روحیه و احساسات، اندیشه و عقیده، ذوق و سلیقه و هنر آنان است.
بطور خلاصه می توان گفت معماری بومی و معماری ارگانیک ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. لغت ارگانیک به اثری گفته می شود که مانند گیاه و موجودی زنده کاملاً به صورت پویا در جهات مختلف رشد کرده باشد و هیچ عاملی به جز نیروهای حیاتی مانع رشد آن نشده باشد. همچنین در معماری بومی نیز بدون آنکه دستکاری در طبیعت انجام دهیم از آن بهره می گیریم.
این مطلب بیانگر آن است که در توسعه و تکامل پدیده معماری ارگانیک همواره فصل مشترک هایی با معماری بومی وجود دارد که هم مبنای شکل گیری فضای ساخته شده و بومی اند و هم سازنده مبانی فرهنگ آن منطقه.
و....