آثار هنری نصب (که گاهی اوقات به عنوان "محیط" نیز توصیف می شود) اغلب کل یک فضای اتاق یا گالری را اشغال می کنند که تماشاگر باید از آن عبور کند تا به طور کامل با اثر هنری درگیر شود. با این حال، برخی از تأسیسات صرفاً برای راه رفتن و تفکر طراحی شده اند، یا به قدری شکننده هستند که فقط از یک در یا یک انتهای اتاق قابل مشاهده هستند. چیزی که هنر اینستالیشن را از مجسمه سازی یا دیگر اشکال هنری سنتی متمایز می کند این است که به جای نمایش آثار هنری مجزا و منفرد، یک تجربه یکپارچه کامل است. تمرکز بر نحوه تجربه بیننده از اثر و تمایل به ارائه یک تجربه شدید برای آنها موضوع غالب در هنر اینستالیشن است. همانطور که هنرمند ایلیا کاباکوف گفت:
بازیگر اصلی در کل اینستالیشن، مرکز اصلی که همه چیز به سمت آن خطاب می شود و همه چیز برای آن در نظر گرفته شده است، بیننده است.
هنر نصب از محیط هایی که هنرمندانی مانند آلن کاپرو از حدود سال 1957 به بعد ساخته بودند پدیدار شد، اگرچه پیش سازهای مهمی وجود داشت، مانند Merzbau 1933 اثر کورت شویترز، محیطی از چندین اتاق که در خانه خود هنرمند در هانوفر ایجاد شده بود. در مصاحبهای بدون تاریخ که در سال 1965 منتشر شد، آلن کاپرو درباره اولین محیط خود گفت:
من فقط کل گالری را پر کردم... وقتی در را باز کردی، خود را در میان یک محیط کامل دیدی... مواد متنوع بودند: ورقه های پلاستیکی، سلفون مچاله شده، درهم تنیده نوار اسکاچ، بخش هایی از مینای دندان بریده و بریده شده و... تکه های پارچه رنگی... پنج دستگاه نوار پخش شده در اطراف فضا صداهای الکترونیکی را که من ساخته بودم پخش می کردند.
از دهه 1960، ایجاد اینستالیشن به یک رشته اصلی در هنر مدرن تبدیل شد. این موضوع از اوایل دهه 1990 به طور فزاینده ای رخ داد، زمانی که "تصادف" بازار هنر در اواخر دهه 1980 منجر به بیداری مجدد علاقه به هنر مفهومی (هنر متمرکز بر ایده ها به جای اشیا) شد. مواد متفرقه (میکس مدیا)، نور و صدا برای هنر نصب اساسی باقی مانده اند.
فهرست پروژه:
معرفی هنر
هنرمندان
ویدئو اینستالیشن
تصاویر