پاورپوینت بررسی هندسه اشکال در معماری و مفهوم آن در معماری اسلامی
بخشی از مطلب
معماري مقدس در تمدن اسلامي كعبه بود.
كعبه مبتني بر دو شكل هندسي است، (هندسه مقدس)، اين دو شكل يكي مكعب و ديگري دايره است كه نماد تجسم، عرض، ماده و ماديت است، اما اين كعبه وقتي مناسكش كامل مي شود كه به دور آن طواف شود.
طواف دوار است، در حالي كه خود مكعب برآمده است. طواف يك سطح است. اين نماد دوار كه جزء ذاتي معماري كعبه محسوب مي شد، در معماري مسجد تبديل به گنبد مي شود.
معماري مسجد مبتني بر چهار گوشه است. يعني بنيان ها بر چهار جهت است، اما ساختار فضايي را به شكل گنبد داريد. اگر دقت كنيد همه مساجد چهار وجهي، شش وجهي و يا هشت وجهي هستند. اما روي همه اينها گنبد قرار دارد. آن چهار وجهي نماد مربع، مكعب و در حقيقت محصور بودن ما در عالم ماده است.اين بنيان تأويلي مسجد است، چنانكه وقتي وارد مسجد مي شويم، اين چهار چهت و اين محدوديت به ما القا مي كند كه دو سه روزي قفسي ساخته اند از بدنم؛
اما وقتي سر به طرف بالا مي بريم و به محراب نگاه مي كنيم، كه در سوره آل عمران نوعي پناهگاه معرفي شده است قوس و مقرنس آن آرام آرام ما را از آن حدود مادي جدا و وارد يك قلمرو معنوي مي كند.
اين دوار بودن گنبد و مقرنس ها و قوس محراب ما را از آن محدوديت به يك استعلاي روحي مي كشاند.
اين تأويل بر مبنای بنيان معرفتي زیر مبتني می باشد :
- در حديثي پيامبر (ص) مي گويد؛ هنگامي كه در معراج سير مي كردم گنبد عظيمي را ديدم كه كاملاً سفيد بود و به صورت دوار بر چهار پايه قرار داشت و روي هر پايه چهار كلام اول سوره فاتحه الكتاب يعني بسم، الله، الرحمن و الرحيم نوشته شده بود. پس معماري مسجد يك صورت تأويلي در عرش دارد.در (من لايحضرالفقيه) نيز حديثي از امام جعفر صادق (ع) است كه مي فرمايند: مربع بودن كعبه به دليل محاذات بودن كعبه با بيت معمور است. مربع بودن بيت معمور نيز به دليل محاذات بودن با عرش است و مربع بودن عرش به اين خاطر است كه اسلام بر چهار ركن بنا شده است و آن تسبيحات اربعه است (سبحان الله و الحمد لله و لااله الاالله و الله اكبر) و يا اينكه در جايي ديگر آمده؛ خداوند عرش را از انوار چهارگانه سرخ، سبز، زرد و سفيد خلق كرد.
از طرفي ديگر، مسجد از لحاظ لغوي يعني محل سجده كردن. پس مسجد سجده گاه شما در برابر خداوند است. سجده يعني گزاردن هفت موضع بر زمين اگر گذاشتن اين هفت موضع را بر زمين از نظر فضايي در ذهنتان ترسيم كنيد، تصويري شبيه محراب به دست مي دهد.اين هفت موضع عبارتند از، پيشاني، دو كف دست، دو زانو و دو نوك انگشت پا، اينها را اگر ترسيم كنيد دقيقاً شبيه همان قوس درون محراب مي شود.
پس بين حالت من و محرابي كه نماز مي خوانم يك نوع همساني وجود دارد.
همچنين معماري مسجد يك معماري مقدس مبتني بر رياضياتي شد كه يونانيان در ساختن تئاترهاي خود از آن استفاده مي كردند.
در تئاتر يونان، تئاترهايي طراحي شد كه وقتي بازيگران روي سن صحبت مي كردند در تمامي پلكان هاي اطراف صدا شنيده مي شد.يك نوع ساختار هندسي بسيار خاص كه صدا را نه تنها در يك جهت خاص پخش مي كرد، بلكه تن صدا را نيز بالا مي برد.نمونه معماري مقدس اين ساختار هندسي در مسجد امام اصفهان است.در زير گنبد اصلي اين مسجد منبر را قرار مي دادند تا صدا رساتر شود.
دوم عرفان اسلامي بود كه مثلا در مقرنس ها جلوه گر شد.
مقرنس براساس آيه «الله نور السموات و الارض مثل نوري كمشكوه...» ساخته شد. قرآن در سوره نور گويي تصويري معمارگونه رسم مي كند.
از دیدگاه بیرابان و دیگر مستشرقانی که در باره هنر و معماری اسلامی تحقیقات با ارزشی انجام دادند ، تکرار لایتناهی نقوش هندسی و گیاهی در تزیینات معماری اسلامی ارتباطی عمیق با تکرار خستگی ناپذیر اوراد سماع در حلقه های صوفیه دارد . بر این نکته اساسی در این تحقیق تاکید می کنیم که معماران عارف مسلک ، بر ایجاد ارتباط میان آثار خود و معانی سماوی و عرفانی اصرار می ورزیدند .
هندسه مقدس نه تنها در معماری ، آفریدگار بناهایی جاودان گشت بلکه در تزیینات و نقوش اسلامی نیز چنان دریایی از حیرت آفرید مه در شرح آن آمده است : « حتی برای باریک بین ترین دیدگان ، نافهمیدنی ، شاهکار ، در یتیم و گنجی بی قیمت است » .
نجیب اغلو در کتاب هندسه و تزیین در معماری اسلامی به نقل از «جعفر» در «رساله معماریه » از حیرت سلطان مراد عثمانی به هنگام رویت نقوش هندسی یک میز چوبین تلاوت ، چنین سخن می گوید : « سراپایش را شکل های مثلث و مربع و مخمس و مسدس و مسبعی پوشیده بود ، آنچنان که چون از گوشه ای بدان نظر می کردی نوعی اشکال و دوایر می دیدی و چون از گوشه ای دیگر نظر می کردی نقش ها و شکل های دیگر در جمله هر چه نظرگاه می گردید آن شکل های گونه گون نیز به نقش های دیگر همی گردید آن مرحوم چون به شادی آنرا گاه از این سوی و گاه از آن سو نگریست و وارسی و معاینه کرد ، فی الوداهه این بیت شریف سرود :
« الله الله که چه نیکو صوری است که چو می عقل ربود از سر من »
و سپس نتیجه می گیرد : « نقوش مارپیچ گره با گردش پرتحرک حول مراکز متعدد تقارن چون مغناطیس های جذابی عمل می کند که جایی برای نگاه دقیق باقی نمی گذارد در نتیجه هر بار که نگاه بیهوده می کوشد خود را به این اشکال هندسی متداخل تثبیت کند یا طرح های زیرین پنهانش را تحلیل نماید ، خود به ظهور نقش تازه ای بر او منجر می شود » . و.....