پاورپوینت معماری مسجد مدرسه های اصفهان
بخشی از مطلب
خــلـاصــــــــــــــه : يکی از توانائیهای بزرگ بشر، زبان است که خود را در نمودهای آوائی، گفتاری و نوشتاری نشان میدهد. اين مايه، اساس علم انسان است که از يك سو به دنبال خود، آموختن را باعث گرديده و از ديگر سو اين نياز به آموختن، اساس دانش بشری محسوب ميشود. به تحقيق میتوان گفت معلمی، قديمیترين شغل دوران بشريت است که در هر زمان، به شکلی خود را نمايان ساخته است. به عبارتي گوياتر، امر آموزش، يكي از نيازهاي حيات نوع بشريت بوده كه بشر، با ايجاد فضاهای آموزشی آن را برطرف مینمايد. مسئلهاي با اهميت بسيار، تا بدان جا، که امروزه يک مورخ دقيق و روشنبين تنها از مطالعه در اين فضاها، میتواند تصوير روشنی از تمدن تاريخ گذشتگان يک ملت را پيش چشم خويش مجسم کند.
يکی از توانائیهای بزرگ بشر، زبان است که خود را در نمودهای آوائی، گفتاری و نوشتاری نشان میدهد. اين مايه، اساس علم انسان است که از يك سو به دنبال خود، آموختن را باعث گرديده و از ديگر سو اين نياز به آموختن، اساس دانش بشری محسوب ميشود. به تحقيق میتوان گفت معلمی، قديمیترين شغل دوران بشريت است که در هر زمان، به شکلی خود را نمايان ساخته است. به عبارتي گوياتر، امر آموزش، يكي از نيازهاي حيات نوع بشريت بوده كه بشر، با ايجاد فضاهای آموزشی آن را برطرف مینمايد. مسئلهاي با اهميت بسيار، تا بدان جا، که امروزه يک مورخ دقيق و روشنبين تنها از مطالعه در اين فضاها، میتواند تصوير روشنی از تمدن تاريخ گذشتگان يک ملت را پيش چشم خويش مجسم کند.
بدان دليل كه روح دين، همواره طالب جان تعليم است اينگونه مراکز يعنی مذهبی– آموزشی، معمولاً در کنار هم و يا در کنار جريان و حرکت مردم، يعنی در گوشه و کنار بازارها مكانيابي گرديدهاند. همانگونه که مسجد، به بازار و به محله نزديک است تا با اذان، مردم را بطلبد، مدرسه نيز در کنار آنها جا میگيرد تا پاسخگوي اذان دل و سوالات مردم باشد. در پارهای موارد، قرارگيري اين دو نهاد در جوار يكديگر و تداخل و اشتراکي آنها، موجب پيدايش تعدادی مسجد – مدرسه يا مدرسه – مسجد شده؛ مکانهايی که هم نيازهای عبادی را مرتفع میساخته و هم نيازهای آموزشی اين پيروان ديانت نوظهور را. در گذار زمان مدارس نيز همانند مساجد با الگوی معماری خاص، يعنی ترکيبی از دين و هنر و تجلی گاه هنر اسلامی، به عنوان يکی از ارکان اصلی شهر، در قلب شهرهای مسلمانان پذيرفته شد به گونهای که مدارس بزرگتر در مرکز شهر، در کنار مساجد جامع، توسط سلاطين و متمکنين و مدارس کوچکتر در محلات شهری و توسط اقشار مختلف مردم، با بهرهوری از انواع هنرها بنا نهاده شد. بايد يادآور شويم در عصر صفويه، مدارس و نهادهاي آموزشي به عاليترين مقام دست يافت چرا كه در اين زمان، از يک سو دولتمردان صفوی، پرچمدار تشيع در تاريخ اسلام بودند تا بدين ترتيب مذهب تشيع را ملی نمايند و از ديگر سو رواج اين مذهب، خود نيازمند فضاهايی جهت اشاعه بود. لذا توسعهی مکانهای مزبور در سرلوحهی امور قرار گرفت و مدارس بیبديلی در اين دوران بنا نهاده شد. بناهايی که در آن هنرمندان بی آن که خود متوجه باشند دنيا و آخرت را در سينهی نقش و زيبايی معماری آن، نقاشی کردهاند و با رنگ، آن را مزيّن و جاودانه ساختند، بناهايي كه در آن، هم سهم جسم محفوظ است و هم سهم روح تعليم و تربيت.
البته لازم به ذکر است در دورانهاي قبل از صفويه، خصوصاً در قرون 4 تا 6 هجری كه از سوي بسياري از محققين به عنوان «قرون تجديد حيات علمي و ادبي ايران دورهی اسلامي» نامگذاري شده، مدارس زيادي ساخته شد؛ ليكن در هيچ دوراني مدارس از لحاظ تعداد و نوع و سبك معماري به عظمت دوران صفويه نرسيد. متاسفانه با افول سلسلهي صفويه و تسلط افاغنه بر ايران زمين، اين شكوه روي به اضمحلال و نيستي نهاد و عليرغم وجود تلاش مستمر پارهاي از بزرگمردان در عهد قاجاريه، باز به وضعيت پيشين باز نگرديد.
در اين نوشتار، با توجه به ارزش تعليم و تعلم و همچنين شناخت دقيق مدارس شهر تاريخي اصفهان، برآنيم پس از نگاهي گذرا به مراكز آموزشي – فرهنگي ايران زمين در عهد باستان و در پي آن دوران اسلامي، مدارس و مراكز آموزشي اين شهر را، در دورانهاي مختلف، به طور اجمالي بررسي نماييم.
- پيشينهی آموزش و پرورش در ايران زمين:
آموختن همواره يکی از نيازها و خواستههای فطری بشر بوده است. نيازی که انسان، همواره جهت تامين آن، متناسب با سطح فرهنگ و تمدن زيستگاه خود، فضايی خاص آن، پديد آورد و يا بدون نيازمندی و تعلق به مکانی ويژه، به واسطهی عوامل رفتاری در اجتماع و آموزش غيررسمی و عملی، پاسخگوی اين نياز بود. در جامعهی مورد مبحث اين نوشتار يعنی اقوام ايرانی نيز، اين مهم، جايگاهی بس ديرينه دارد. نهاد خانواده، نخستين خاستگاه مقولهی آموزش و پرورش به شمار میآمد. در دوران باستان به مرور زمان در سير تحولات تاريخی، علاوه بر اين مکان، نهادهايی مستقل جهت اين مقوله، شکلگيری نخستين خود را آغاز نمود. اين نهادهای مستقل، در جوامع نخستين، با عواملی چند از جمله خواستههای جامعه، طبيعت و سن نيروها، عوامل سياسی و اجتماعی و… در ارتباط بود. لذا اغلب در کنار نهادهای اداری، مذهبی، بازرگانی و… شکل میگرفت تا هدف تعليم و تعلم افراد و نيروهای مورد نياز اين دستگاهها را تامين نمايد. بنا بر مطالب مندرج در متون تاريخی، اين امر يعنی آموزش، متعلق به اقشار مرفه جامعه بود و در حيطهی وظايف قشر مغان قرار میگرفت، گرچه پارهای از مردمان عادی نيز از اين امتياز بهرهمند گشتند به گونهای که در دورهی فرمانروايی ديااکو، شکايتهای خويش را کتبا به دربار شاه عرضه میداشتند.
و.......