گنبد و مناره
خلاصه مقاله:
پرداختن به معمارى مساجد به قصد بیان همه خصوصیات و ویژگیهاى آن و بدست آوردن راه کارهائی براى آینده، مقولهاى است که میتواند از ورود افکار و مکاتب بیگانه و التقاطی جلوگیرى نماید. آنچه نیاز جامعه طراحان ما است همانا خودباورى و احیا ارزشهای گذشته این آب و خاک است و آنچه از گذشته باقیمانده است صدها مسجد، زیارتگاه و اماکن مقدسى است که بازگوکننده اعتقادات، فرهنگ و دسترنج هنرمندان عارفى است که در قالب یک ساختمان این همه را طراحى و حفظ نمودهاند. این بناها پیوسته مورد احترام مردم بودهاند و با وسواس تمام حفظ گردیده و اینک بعنوان میراثى ارزشمند و امانتی از گذشتگان بما سپرده شده است.
به لحاظ وسعت موضوع و بضاعت اندک این نویسنده پرداختن به همه ابعاد معمارى مساجد غیر ممکن است، فلذا تنها جنبه ظاهرى آن و شاخصهاى کالبدى آن مورد بحث و بررسى قرار میگیرد. بدین منظور ابتداً مشترکات ظاهرى مساجد و ویژگیهاى هر یک معرفى و سیر تکاملى آنها با ذکر مثال مطرح میگردد. این عناصر عمدتاً شامل گنبد، مناره، سردرهاى ورودى و بدنههاى خارجى میباشند و به طور اجمالى ضمن بیان تاریخچه هر یک، خصوصیات و کارکرد آنها بررسى میشود.
اما در ساخت و سازهاى امروزى با این عناصر چگونه برخورد میگردد و براستى چقدر امانتدارى شده است؟ در ادامه این نوشتار نمونههایى از ساخت و سازهاى چند دهه اخیر ارائه و به معرض قضاوت گذارده میشود. نمونههاى مناسب مطرح و امتیازات آنها بر شمرده میشود و ضعفها و نواقص نمونههاى نامناسب ذکر میگردد.
در گام پایانى ضمن ارائه برخى نوآوریها در زمینههاى اشاره شده، کوشش گردیده است نمایى از آینده معمارى مساجد و توصیههایى براى طراحى کالبدى مساجد آینده پیشنهاد گردد.
شاخصهای معمارى مساجد در سیماى شهرى
فرهنگ و اعتقادات مردم پیوسته در نحوه زندگی، روابط اجتماعى و ساخت و سازهاى آنها اثرگذار بوده است، به گونهاى که در جوامع مختلف با بررسى شهرسازى و معمارى میتوان بسیارى از آداب و اعتقادات را دریافت. به عبارت دیگر در شهرها عناصر و شاخصهایی وجود دارند که بلافاصله بیننده را متوجه یک فرهنگ و دین خاص میسازد.
در معمارى ممالک اسلامى مشخصترین نشانهها مناره، گنبد، قوسهاى سردر، نقوش اسلیمى و خطوط عربى در بدنههاى ساختمانها بعنوان شاخصهاى شهرهاى اسلامى مورد شناخت عموم مردم است و البته براى مسلمانان و آشنایان با معمارى اسلامى گنبد و مناره بیانگر فضاى روحانى و مقدسى به نام مسجد است. تفکر توحیدى چون روحى پاک بر پیکر معماری مساجد تجلى یافته است. معمارى مساجد و تزئینات آن در گنبد و مناره و کتیبهها و نقوش مقرنسکارى فضایى را ابداع میکند که آدمى را به فضائى ملکوتى و روح او را به دور از تعلقات دنیوى به معنویات پیوند میدهد.
مسجد به عنوان عصاره هنر معمارى مسلمان تنها یک سرپناه نیست و شاید در گذشته هر معماری به خود جرأت ساخت آنرا نمیداده و تنها آنان که دست از گل مادیات شسته و عارف درگه حق بودهاند، حق ورود به این وادى را داشته و میتوانستند، مسجدى را بنا نمایند. همانگونه که خلیلاله فقط حق دارد که خانه کعبه را بنا نماید و هر غیر مسلمانى نیز حق نداشته دست به گل مسجد بزند.
منارههای مسجد بسان دستانى میماند که به سوى آسمان کشیده شدهاند و گنبدها سرهای درگریبانند. سردرها آغوش گشودهاى است براى گناهکاران و نقوش دیوارها حرفهاى دل است که بعضاً سوز دل دوستداران اهل بیت با خون به دیوار نگاشته است.
شد جهان آیینه رخسار دوست
هر کجا مینگرد دیده بدو مینگرد هر دو عالم در حقیقت عکس اوست
هر چه میبینم از او جمله بدو میبینم
معماری در هنر اسلامى شریفترین مقام را داراست. معمار مسلمان سعى دارد تا همه اجزا بنا را به صورت مظاهرى از آیههاى حق تعالى ابداع کند و از این روست که بهترین و جاودانهترین آثار را در مساجد و زیارتگاهها مییابیم.
سیمای مساجد روح آدمى را آرامش داده و او را به سوى خود میخواند. براستى چه رمز و رازی در آن است که هیچ نماد دیگرى تاکنون نتوانسته است، جایگزین آن گردد و تا زمانى که این حقیقت کشف نگردد و دنبالهروى نشود، تلاش و ابتکار بجائى نخواهد رسید.
چهار جزء اصلى پیکره مساجد یعنى مناره، گنبد، ورودى و بدنههاى خارجى این معنا و مفهوم را به وجود آوردهاند و ضرورت دارد به منظور شناخت ریشههاى تاریخى آنها، سیرى در کتب مربوطه بعمل آید.
مناره
1- براى مناره عملکردهاى مختلفى چون، برج دیدهبانی، فانوس دریایی، سمبل وجود آتشکدههای بزرگ ناقوس کلیسا و در مساجد بعنوان محل اذان تعریف شده است و در لغت نیز معانی چون جاى روشن، موضع نور، چراغدان که محلى بلند براى برافروختن چراغ بوده، آمده است و آنچه در اذهان عموم شکل گرفته است، برج بلندى است با مقطع استوانهاى که بر آن اذان گفته میشود. از آنجا که در طرفین مسجد بنا میگردیده و بر آن چراغ میافروختند، به همین سبب منارش مینامیدند و نشان بسیار خوبى بوده است براى ره گم کردگان تا خانه دوست را بیابند.