خانه

 درباره ما
 ارتباط با ما
 راهنمای فروشگاه

 فروش آثار شما
 نمونه قراردادها
رزومه
 نمونه کارها
 
جهت اطمینان از نماد اعتماد فروشگاه به سمت راست صفحه اول سایت (خانه) مراجعه فرماييد       جزوات معماری       پاورپوینت های معماری       چند جمله از بزرگان : درنگ، بهترین درمان خشم است.        مناعت، بین خودستایی و خود هیچ انگاری است./ ارسطو       می‌توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی‌توان منکر آن شد./ ژان ژاک روسو       زندگی مسئله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است./ گابریل گارسیا مارکز       جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)       برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد       علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)       بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)       از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)       کسی که جرات هدر دادن ساعتی از عمر خود را دارد، ارزش زندگی را نفهمیده .داروین        شما تنها زمانی به قدرت نیاز دارید که قصد انجام کار مضری را داشته باشید در غیر این صورت عشق برای انجام هر کاری کافی ست. چارلی_چاپلین       زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست . فردریش نیچه       از زندگانیم گله دارد جوانیم ، شرمنده جوانی از این زندگانیم      
مقالات سبکها ، شیوه ها و دوره های معماری
 
فهرست مطالب: پاورپوینت بررسی معماری شيوه آذري

   تعدادبرگ: 68 اسلاید.   قیمت: 5000 تومان   حجم فایل: 12104 kb  تعدادمشاهده  4


پاورپوینت بررسی معماری شيوه آذري 
 
بخشی از مطلب
مقدمه تاريخي
سرزمين آذربايجان در معماري ايران در رده نخست جاي دارد چراكه يه شيوه معماري ايران (پارسي، آذري و اصفهاني) از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر كشور رسيده است. در شيوه پارسي، هنگامي كه قوم آريايي كوه‌هاي آران را پشت سر مي‌گذاشتند تا به جنوب سرزمين ايران رهسپار و ماندگار شوند، سر راه خود ستاوندهاي چوبين و شبستان‌ها و نهانخانه‌هاي دور بسته و كوشكي آذربايجان راپسنديدند و چون ارمغاني، نخست به سرزمين انشان و سپس به سرزمين پارس بردند و با آن شيوه، همراه با برگيره از شيوه‌هاي گوناگون ملت‌هايي كه به پيروي پارسيان درمي‌آمدند، شيوه تازه‌اي پديد آوردند كه شيوه پارسي نام گرفت و از آغاز شاهنشاهي ايران تا پايان روزگار هخامنشيان (و حتي اندكي پس از آن ) براي ساختن كاخ‌ها و كشوك‌ها به كار گرفته مي‌شد.
 
با اينكه اب و هواي سرد كوهستاني آذربايجان اين شيوه را پديد آورده بود (كه شايد با آب و هواهاي ديگر سازگار نبود) باز هم پرداختگي و مردم‌واري شيوه پارسي چنان چشمگير بوده كه حتي در سرزمين‌هاي سوزاني چون انشان و سپس كرانه‌هاي درياي پارس نيز با همه ويژگي‌هايش خودنمايي كرده است.
بار دومي كه آذربايجان پديد آورنده شيوه‌اي نو در معماري ايران شد پس از يورش خونين مغولان بود. اين يورش، سراسر ايران و به ويژه خراسان را از هنرمندان و معماران تهي ساخت. هنرمنداني كه از چنگال درندگان به در رفته بودند در سرزمين‌هاي جنوبي ايران به پناه فرمانراوايان بومي رفتند. همانها كه نگذاشته بودند سرزمينشان تاختگاه ويرانگران شود. در آنجا معماران از شيوه‌هاي روايي در جنوي ايران هم بهره جستند و بر كارايي هنر خود افزودند.
هنگامي كه ايلخانان (جانشينان چنگيز در ايران) خواستند يا نياز پيدا كردند كه ويراني‌هاي نياكانشان را بازسازي كنند يا دست كم به خاطر نيازي كه به كاخ و خانه و گرمابه و ... در پايتخت خود داشتند، معماران  را از سرزمين‌هاي جنوبي به دربار خود فرا خواندند.
ويژگي‌هاي معماري
اين بار از آميزش ويژگي‌هاي معماري مركز ايران و  جنوب با سنت‌ها و روشهايي كه از روزگاران كهن، بومي آذربايجان شده بود، شيوه معماري پديد آمد كه به درستي نام شيوه آذري گرفت و تا هنگامي كه شيوه‌اي تازه كه باز هم برگيره از معماري آن سرزمين بود، به جاي آن آمد، در سراسر ايران و كشورهاي همسايه به كار رفت.
همانگونه كه پارسيان  هخامنشي در سر راه خود به جنوب، ستاوندهاي آذربايجان را ديده بودند و آن را در معماري خود به كار بردند، شگفت است كه شاهان صفوي نيز ستاوندهاي بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوي كاخ‌هاي تازه‌ساز خود، همانند چهلستون و عالي‌قاپو، نهادند. روشن است كه افزودن اين ستاوندها به كاخ‌هاي اصفهان شكوه ويژه‌اي داده است.
در اواخر قرن ششم هجري و اوايل قرن سيزدهم ميلادي، در قسمتي از سرزمينهاي شمال و شمال غربي چين يعني در نزديكي مغولستان كنوني قبايلي از اقوام زردپو.ست آسيا زندگي مي‌كردند.  از ميان اين طوايف در قرن ششم هجري دو طايفه از همه مهمتر و داراي حكومت بر قبايل ديگر بودند. 
 
نخست قره ختاييان در مغرب و دوم كراييت در مشرق. بعضي از اين اقوام هم مانند قبيله  قيات باجگذار فرمانروايان چين بودند. از اين قبيله بعدها در سال 549 هجري كسي پاي به دنيا گذاشت كه بعدها به چنگيزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسياري از قبايل را مطيع خود ساخت.
چنگيز براي رابطه بيشتر با ايران گروه بزرگي از تجار مغول را به ايران فرستاد. اكثر اعضاي اين گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسيدند. خبر اين واقعه به چنگيز رسيد. او در سال 616 با تمام پسران و لشگريان خويش به ماوراالنهر حمله كرد و بيشتر شهرهاي خراسان را نيز به تصرف درآورد.  شهر خوارزم نيز در سال 618 ويران و قتل عام شد. 
در سال 618 و 619 چنگيز و پسران و سرداران او به تسخير شهرهاي بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نيشابور و هرات سرگرم و در بيشتر آنها به قتل عامهاي فجيع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسيار شگفت و وسيع بود. بعد از چنگيز سرزمينهاي به دست آمده ميان پسرانش قسمت شد. جاهاي ديگر ايران را هم حكام بزرگي كه از طرف خانهاي مغول تعيين مي‌شدند اداره مي كردند.
 
پيشروي‌هاي مغولان بعد از مرگ چنگيز به ويژه از سال 626 به امر اوگتاي قاآن ادامه يافت. در سال 652 هولاگو برادر منگو قاآن فرمانرواي ايران شد. دژهاي اسمعيليان را در سال 654 و بغداد را در سال 656 فتح كرد.
هولاگو بعد از فتح بغداد تمام غنايمي را كه از جاهاي گوناگون و بويژه از بغداد به چنگ آورده بود با خود به آذربايجان برد و مراغه را پايگاه خويش كرد. هولاگو در سال 663 درگذشت. پس از او سلسله جديدي از سلاطين مغول در اين سرزمين تشكيل شد كه ايلخانان  نام دارد. آنها تا سال 736 با قدرت و بيست سال ديگر با ضعف و زبوني بر ايران حكومت كردند، از جمله آنها غازان خان (694-702) و سلطان محمد خدابنده الجايتو ( 703-716) مي‌باشند. در اين دوران تبريز و سلطانيه كانون سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران بودند.
هم‌زمان با حكومت ايلخانان، دودمان‌هاي ديگري نيز بودند كه برخي از مغولان اطاعات مي‌كردند و خراج‌گذار ايشان بودند. اين خاندانها عبارتند از: آل كرت، اتابكان فارس، اتابكان يزد، قراختاييان كرمان، خاندان اينجو، آل مظفر و اتابكان لر.
 
در سال 782 تيمور، سپاهي بزرگ را به خراسان فرستاد و سپس خود نيز با آن سپاه رفت و پس از جنگهاي متعدد تمام خراسان، سيستان و افغانستان را تسخير كرد و در اين جنگها از كشتارهاي بزرگ و خونريزي‌ها ابا نكرد.
در سال 788 تيمور ديگر سرزمينهاي ايران را گرفت و با سه سال جنگ پياپي فارس، عراق عجم، كرمان، آذربايجان، مازندران، عراق عرب، گرجستان و ... را گرفت. يورش دوم تيمور  از سال 794 تا 799 به طول آنجاميد و بسياري از نقاط ديگر را نيز تسخير كرد. يك سال بعد يعني در اواخر سال 800 حمله تيمور به هندوستان آغاز شد و در سال 801 به پايتخت بازگشت. پس از بازگشت، يورش سوم خود را كه هفت سال زمان گرفت آغاز كرد (802) و به سرعت خود را به گرجستان رساند و آنجا را دوباره مطيع خود ساخت. در سال 806 به پايتخت _ سمرقند _ بازگشت و در سال 807  به عزم تسخير چين در راه بيمار شد و در سن هفتاد و يك سالگي درگذشت.
 
 
موضوع مهمي كه در لشگركشيهاي تيمور بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه او همواره مي‌كوشيد هنگام فتح بلاد علما و اهل حرف و صنعت‌گراني را كه در كار خود شهرت داشتند به سمرقند گسيل دارد.
از ميان پسران و نوادگان تيمور، شاهرخ كه در حيات پدر حكومت خراسان  و طبرستان و ري را بر عهده داشت، تنها كسي بود كه علاوه بر لشگركشي و اداره مملكت به معاشرت با علما و ادبا وقت مي‌گذرانيد. در سال 850 در ري درگذشت و پسران او هم مانند پدر دوستدار علم و علما و خود مردمي دانشمند بودند و مشهورترين آنها يكي ميرزا بايسنقر بود كه در هرات سكونت داشت. 
پسر ديگر شاهرخ، ميرزا الغ بيك بود كه به رياضيات و نجوم علاقه فروان داشت. مقر حكومت او شهر سمرقند بود. آخرين حاكم تيموي سلطان حسين بايقرا بود كه در عهد سلطنت اين پادشاه، تمام نواحي ايران و ماورالنهر دچار اغتشاش و انقلاب بود.
 
 
 
طبيعي است كه چنين هجوم بزرگ و قتل و غارتي به آن نحو كه در تاريخ بي‌سابقه بوده است و هنوز هم نظيري پيدا نكرده است، آثار بسيار نامطلوبي از جهات مختلف در مغلوبين باقي مي‌گذارد. اگر آغاز دوره مغول را با پايان آن مقايسه كنيم از همه حيث به تفاوتهاي فاحشي پي مي‌بريم.
 در آغاز اين عصر دانشمندان و ادبا و شعراي بزرگي زندگي مي‌كردند و حال آنكه در پايان اين عهد از شمار شعراي بزرگ و مردم متفكر و دانشمند مشهور بسيار كاسته شد. پس رونق علمي و ادبي آغاز دوره مغول را بايد مرهون قبل دوره پرورش اين مشاهير علم و ادب دانست. 
دانشمندان، ادبا و ديگر متفكران اين دوره كه مي‌توان مختصراً در اينجا نامي از آنها آورد عبارتند از:
در علم تاريخ عطاملك جويني، رشيدالدين فضل ا... ، وصاف، حمدا... مستوفي و بيضاوي، در نظم فارسي شيخ فريدالدين عطار، مولوي، سعدي، كمال‌الدين اسماعيل، عراقي، خواجوي كرماني، عبيد زاكاني، حافظ شيرازي، شه نعمت‌ا... ولي، جامي و دانشمندان بزرگي چون خواجه نصيرالدين طوسي، غياث‌الدين جمشيد كاشاني، علامه حلي، قطب‌الدين شيرازي و ...
 
معماري
شيوه آذري داراي دو دوره است: 
دوره نخست از زمان هولاگو و پايتخت شدن مراغه و دوره دوم از زمان تيمور و پايتختي سمرقند آغاز مي‌شود. در دوره دوم بود كه معماران بزرگي چون قوام‌الدين شيرازي و پسرش غياث‌الدين و زين‌العابدين شيرازي، در خراسان بزرگ به كار گماشته شدند و سازنده ساختمانهاي بزرگي در آنجا بودند.
 
 
 
ويژگي‌هاي زماني در اين شيوه بسيار كارساز بود. در آن زمان نياز به ساخت ساختمانهاي گوناگوني بود كه بايد هرچه زودتر آماده مي شدند. از همين رو در روند ساختمان‌سازي شتاب مي‌شد. پس به بهره‌گيري از عناصر يكسان (مانند كاربندي و درسازه و آرايه) روي آوردند تا دستاوردشان باندام و سازوار باشد.
افزون بر اين با از ميان رفتن شماري از هنرمندان و معماران، در دوره نخست اين شيوه، ساختمان‌هايي ساخته شد كه در آنها كاستي‌ها و نادرستي‌هايي هم پديد آمد، حتي در گزينش جاي برخي از شهرها هم اشتباه كردند. براي نمونه الجايتو چون چمنزار سلطانيه را دوست داشت آنجا را پايتخت خود كرد. اما جايگاه شهر كشش طبيعي نداشت و با اينكه او براي آباداني شهر، راه دسترسي آن را دگرگون ساخت اما پس از مرگ او، شهر نيز از آباداني افتاد و در زمان صفويان لشگريان در آن اتراق كردند. 
 
يكي از ويژگي‌هاي ديگر معماري اين شيوه بهره‌گيري بيشتر از هندسه در طراحي معماري است. گوناگوني طرح‌ها در اين شيوه از همه بيشتر است. بهره‌گيري از هندسه و تنوع طراحي در تهرنگ ساختمان در نهاز يعني بيرون زدگي در كالبد و نخير يعني تورفتگي در آن نمودار مي‌شود.
همچنين در اين شيوه ساختمان‌هايي با اندازه‌هاي بسيار بزرگ ساخته شد كه در شيوه‌هاي پيشين مانند نداشت. همچون گنبد سلطانيه و مسجد عليشاه در تبريز. انواع نقشه با ميانسراي چهار ايواني براي مسجدها و مدرسه‌ها به كار رفت. آرامگاه‌ها همچون گذشته، برونگرا و بيشتر با تهرنگ چهارگوشه ، به ويژه در دوره دوم ساخته شدند. نمونه آن در ارسن شاه زنده سمرقند بود كه آرامگاه بسياري از فرمانروايان  تيموري است. بيشتر آنها چهارگوشه و داراي گنبدهاي دو پوسته گسسته ناري هستند.
نيارش
در شيوه آذري دگرگوني‌هايي در نيارش ساختمان رخ داد. در دوره نخست آن كه زمان آميختگي شيوه‌هاي پيشين با معماري بومي آذربايجان بود، از چفد كليل آذري كه در آن سرزمين روايي بود بهره‌گيري شد. اين چفدها در همه جاي ايران به همين نام به كار رفت.
همچنين در اين شيوه چفد پنج او هفت را دگرگون كرده و گمان كردند كه اين نام از نسبت 7/5 گرفته شده است. از اين رو چفد را به گونه اي زدند كه نسبت افراز به نيم‌دهانه، پنج به هفت مي شد. اين نادرستي سپس از سوي قوام‌الدين شيرازي و زين‌العابدين شيرازي درست شد.
 
 
در اين شيوه چفد چمانه نيز بسيار به كار مي‌رفت. چفد پايه در تاق آهنگ ايوان مسجد جامع يزد، چمانه است. گنبدي كه با چفدچمانه زده مي‌شود سبويي نام دارد. گنبد سلطانيه سبويي است. 
از چفد شبدري تند و كند در ساخت خود گنبد در گنبدهاي دو پوسته و گسسته ناري بهره‌گيري شد. در اين شيوه از اين گنبد بسيار ساخته شد. چون افزون بر پوشاندن ساختمان، پاسخي به جنبه شكلي و نمادي نيز بود. بسياري از ساختمان‌هاي خراسان بزرگ داراي اين گنبد هستند .
در اين شيوه براي ساخت گنبد گسسته (روي آهيانه گنبد) ديوارهايي به نام خشخاشي (درگرداگرد آن) ساخته مي‌شد كه خود گنبد روي آنها سوار مي‌شد. پايه (ساقه)  گنبد به دو گونه ساخته مي شد. گريو و يا ازبانه. بلنداي گريو گاه به ده متر مي رسيد. مانند گريو گنبد بارگاه حضرت امام رضا (ع). 
 
گنبدهاي مسجد گوهرشاد مشهد، مدرسه دودرمشهد، مسجد ميرچخماق يزد، مقبره سلطان بخت آغا در اصفهان، مقبره شاه نعمت‌ا... ولي در ماهان كرمان، گور امير در سمرقند، مدرسه گوهرشاد هرات و بسياري از ساختمان‌هاي ديگر به گونه دو پوسته گسسته ناري ساخته شده‌اند.
البته از گنبدهاي دو پوسته نيز در برخي ساختمانها بهره‌گيري شده است.
در اين شيوه از چندگونه تاق بهره گيري شده است مانند تاق آهنگ، تاق كلنبو و تاق و تويزه  كه ميان تويزه‌هاي آن به دو روش كجاوه و خوانچه‌پوش پر شده است. تاق آهنگ بيشتر در سمرقند و بخارا، براي پوشش ايوان، راهرو و برخي فضاهاي ديگر به كار رفته است. تاق و تويزه به گونه خوانچه‌پوش، در تنبي يا شبستانهاي بزرگ دو سوي گنبد خانه مسجد جامع يزد به كار رفته و به ويژه از كاربندي براي پر كردن ميان تويزه‌ها بسيار بهره گرفته شده است. به طور كلي كاربندي و بهره گيري از پيمون در فضاها در اين شيوه براي پديد آمدن اندام هاي همسان و يكنواخت در ساختمان و در پوش‌ها براي فضاهايي كه اندازه گوناگوني داشتند بوده است.
 
آرايه
در شيوه رازي، آجركاري نماسازي همراه با سفت‌كاري انجام مي‌شد و ساختمان پايدارتر و نماسازي آن ماندگارتر در مي‌آمد. اما در شيوه آذري، نخست ساختمان با خشت  يا آجر و سنگ لاشه يا كلنگي، با شتاب و به گونه زبره (بدون نما) سفت‌كاري مي‌شد. سپس آمود و نماسازسي به آن افزوده مي‌شد كه يا با پوسته‌اي از آجر، گره‌سازي آجري و گل‌انداز و ريگچين بود يا با گچ، اندود ونقاشي روي آن مي‌شد. گاه نيز گره‌سازي آجري با كاشي و گره‌سازي در هم ( معلقي) براي آمود به كار مي‌رفت.
كم‌كم از كاربرد آجر كاسته شد و جاي آن را كاشي (سفال لعابدار) و سفال نگارين با نگاره برجسته (مهري) گرفت.
 
 
يكي ديگر از گونه‌هاي آمود، كاشي تراش يا معرق بود كه تا پيش از ان كمتر به كار مي‌رفت. كاشي تراش يا معرق‌كاري در اين شيوه بسيار پيشرفت كرد. سپس در دوره دوم اين شيوه بهره‌گيري از كاشي هفت‌رنگ و  كاشي خشتي  در برخي ساختمان‌ها باب شد.
گونه‌هاي ديگر آمود در خراسان بزرگ يافت شده است. به هنگام بازسازي برخي ساختمان‌ها كه بر اثر زمين‌لرزه يا دليل ديگر ويران شده بودند، پس از اندود تازه با گچ، رويه آن را شياري مي‌انداختند و همانند آجركاري در مي‌آوردند.
ساختمان‌هاي تخت سليمان از شيوه پارتي بجا مانده بود. يك ارسن ساختمانها گرداگرد آتشكده آذر گشنسب كه پيش از اسلام جايگاه بسيار ارجمندي بود. پس از اسلام ايلخانان مغول دوباره به آن توجه كردند ( 674 ق). با بهره‌گيري از ويژگي‌هاي بومي آنجا به ويژه چشمه جوشان آن، يك كاخ تابستاني در آن ساختند. همچنن تالار خسرو (جايگاه تاج‌گذاري خسرو پرويز) را كه با سنگ‌لاشه ساخته شده بود، كاشي‌كاري كردند. بازمانده آن در جرز ايوان هنوز يافت مي‌شود.
 
 
با شكوه‌ترين ساختمان شيوه آذري و شايد كل معماري ايران، گنبد سلطانيه ( 703 تا 710 قمري) است كه در كنار آن آرامگاه سلطان محمد خدابنده (الجايتو) ساخته شده است. از ارسن بزرگ سلطانيه كه دربرگيرنده بيمارستان، خانقاه، و ميانسراي بزرگ آن بوده، تنها گنبدخانه و آرامگاه الجايتو (تربت‌خانه) بازمانده است. اين ميانسرا شايد به اندازه دو برابر ميدان نقش جهان اصفهان بوده است. فضاي تربت خانه بعدها به آن افزوده شده است.
تهرنگ گنبدخانه هشت پهلو مي‌باشد، در جلوي آن ايواني بوده كه آثارش هنوز ديده مي‌شود. گنبد دو پوسته پيوسته آن، 24 گز ( نزديك به 5/25 متر ) دهانه دارد. و خود آن روي دنده‌هاي باربر ساخته شده و چفد پايه آن، چمانه است كه گنبد سبويي پديد آورده است. ويژگي‌هاي ساختماني و نيارشي اين گنبد آنچنان است كه دانشمندي چون پروفسور سن پائولوزي رئيس  وقت دانشكده معماري فلورانس، ساختمان گنبد كليساي سانتا ماريا دل فيوره در شهر فلورانس ايتاليا را برگيره از اين گنبد مي‌داند:
 
 
ايرانيان با پشتكار فروان و ايمان و استعداد بزرگ مديترانه‌اي خود، ملتي بودند كه فرمهاي خاص در ادبيات وهنريعني شعر و نحوه‌هاي تشكيل معماري كلاسيك و افكار و پديده‌هاي فني به كشورهاي ديگر صادر نمودند.
مثلاً ابتكار ساختمانهاي مهم يعني گنبد دو پوش با قشرهاي تقريباً موازي و نزديك به هم با فرم ساختمانهاي دنده‌اي و بافت آجري كه در ساختمان آن به هيچ وجه از اسكلت ومهار استفاده نشده است بلكه به طور خوديار بناي گنبد شكل گرفته و ساخته شده است و از شهر سلطانيه يا بهتر بگوييم قبلاً طوس كيلومترها سفر كرده و به گنبد سانتاماريا دل فيوره در فلورانس ايتاليا اين خصيصه فني را ارزاني بخشيده است و واقعه بزرگي را در امر نقل و انتقال فرمهاي هنري و پديده‌هاي فني به وجود آورده است.
 
 
به يك مسئله مي‌توان جواب صريح و قاطع داد و آن اينكه قبل از بناي سانتا ماريا دل فيوره و نه در استان تسكانا (اينتاليا) هرگز چنين فرم ساختماني وجود نداشته است. عده‌اي عنوان مي‌كنند كه اين تكنيك و اين نحوه كاربرد آجر در افكار هنرمندان آنروز شكل گرفته است و برونلسكي هم آنرا ساخته و پرداخته و اجرا كرده است. صرفنظر از اين ادعاها جنبه‌هاي فني مذكور بي‌چون و چرا از ايران گرفته شده است و نمي‌توان منكر آن شد.
بناي سلطانيه تشكيل شده است از يك هشت وجهي كه قطر داخلي آن قريب 26 متر و فاصله بين دو وجه خارجي آن 42 متر است. بر روي اين هشت وجهي در بالا گنبدي كشيده شده و نوك تيز بر روي پلان دايره‌اي شكل  كه قطر آن تقريباً همان 26 متر است قرار گرفته است. نوك گنبد تا كف زمين 50 متر ارتفاع دارد.
 
نماي دروني گنبد خانه دوبار با گونه هاي گره‌سازي در هم (كاشي آجر)، كاشي‌كاري و سفال پيش‌بر و كاشي مهري و سفال مهري آموده شده كه بخشي از آنها به جا مانده است. بعدها به دليلي روي اين آمود را گچ‌اندود كرده‌اند.
از ديگر آمودها گچ‌بري پته در زير گنبد است، كه در آن گچ را روي كرباس آهاردار مي‌كشيدند و پس از خودگيري در جاي خود مي‌نشاندند.
مسجد جامع عليشاه (722 ق) به دستور عليشاه گيلاني ساخته شده است و گفته شده داراي ميانسرايي بزرگ، مدرسه، مناره، و برج و سه درآيگاه (ورودي) و ديگر ساختمانها بوده است. اين ساختمان و ديگر نمونه ها نشان مي‌دهند در سرزمين آذربايجان چه اندازه توان ساخت چنين ساختمانهاي بزرگي بوده است. اين مسجد داراي ايواني بسيار بزرگ با دهانه‌اي نزديك به 30 متر و ستبراي ديوار ايوان 11 متر است و (در همان زمان) چون پوشش ايوان سست كار شده بود فروريخته است.
و....


کلمات کلیدی مرتبط:
پاورپوینت ,بررسی معماری ,شيوه آذري ,سبک معماری آذری , معماري ايران ,گنبدهاي مسجد گوهرشاد مشهد، مدرسه دودرمشهد، مسجد ميرچخماق يزد، مقبره سلطان ,
مقالات مرتبط در این دسته
پاورپوینت بررسی بناهای شاخص سبک معماری آذری
پاورپوینت بررسی و تحلیل جنبش هاي هنري قرن 21
پاورپوینت بررسی و تحلیل سبک معماري هاي تک , اصول فکري و طراحي هايتک
پاورپوینت بررسی سبک رمانتيسم و تاثیرات آن بر معماري ايران
پاورپوینت بررسی آشنایی با معماری اسلامی صفوی ، سبک اصفهانی
پاورپوینت سبک معماری پایدار ECOTEC
پاورپوینت سبک معماری دیکانستراکشن
معماری قاجار ، تحلیل و بررسی معماری قاجاریه پاورپوینت
دانلود پاورپوینت تحلیل شاخص های پایدار زیبایی شناسی در معماری پست مدرن و ارزیابی آن با سبک مدرن
دانلود بررسی معماری پارامتریک پاورپوینت
پاورپوینت بررسی آثار معماري شيوه آذري
پاورپوینت بررسی معماری پست مدرن در ایران
پاورپوینت بررسی معماری معاصر ایران پهلوی دوم و بعد از انقلاب
پاورپوینت بررسی معماری سبک رنسانس
مجموعه پاورپوینتهای بررسی معماری مکتب اصفهان - سبک اصفهانی
پاورپوینت بررسی معماری مکتب شیکاگو
پاورپوینت بررسی معماری اسلامی،سبک خراسانی
پاورپوینت بررسی مقایسه معماری مدرن و معماری پست مدرن
پاورپوینت بررسی هنر و معماری یونان از باستان تاکنون
پاورپوینت بررسی معماري قرون وسطي

 


کليه حقوق اين وب سايت محفوظ و متعلق به نقش برتر پارس مي باشد
هرگونه کپی برداری منجر به پیگیری قضایی خواهد شد
Copyright © 2013-2025 - All rights reserved
طراحی سایت مشهد